بانک مهر ایران، پیشگام عبور از بانکداری سنتی
با وجود سابقه کمتر بانک مهر ایران، این بانک امکان استفاده از بهروزترین و مهمترین خدمات الکترونیکی در حوزه بانکداری را برای نخستین بار در کشور فراهم کرده است. راز این بهروز بودن چیست؟ چقدر این پیشگام بودن به جوان بودن بانک و تیم مدیریت آن برمیگردد؟
برای بهتر بودن همیشه باید راههای متفاوت را انتخاب کرد و این جسارت میخواهد. با توجه به جوانی بانک، نیاز به نمایش تواناییهای آن وجود داشت و تجربه بالای تیم مدیریت بانک این ضرورت را تشخیص داد که بدون پیوستن به جریان جهانی بانکداری، نمیتوان جاذبهای برای مشتریان داشت. البته مزیت بانک مهر ایران در اعطای وام و تسهیلات خرد و کلان با نرخ ۴ درصد بزرگترین عامل در زمینه جذب افراد و طبقات مختلف به سمت بانک بوده، اما حتی بزرگترین مزیتها در جهان امروز سریعا رنگ میبازند. با هدف دستیابی به اهداف عالیه مد نظر نظام در رواج بانکداری اسلامی، سعی کردیم ضمن توجه به ضرورتهای تامین مالی خرد، برای مشتریان جذابیتهای دیگری هم داشته باشیم. رواج بانکداری دیجیتال راهی بود که ما را به مشتریان در هر نقطه از کشور وصل میکرد. این ایدهای است که در سالهای آتی بخشهای گستردهتری از نظام پولی- مالی ایران را در مینوردد و ما نیز آگاهانه با فهم مقتضیات زمان و البته توجه به شاخصهای بانکداری سبز، به استقبال آن رفتیم.
ارزیابی ما از نیاز مشتریان و تبعات و فواید تحولات جدید حوزه بانکداری هم مشخص کرده که باید در خلق این سیستم چابک عمل کنیم. در واقع باید کاری میکردیم که تا حد ممکن نیازی نباشد مشتری به شعبه بانک مراجعه کند. به همین منظور ابتدا سراغ سامانههایی رفتیم که منجر به حذف کاغذ میشوند و روند ارائه خدمت را سرعت میبخشد. کاغذ یکی از معضلات نظام اداری ماست، زیرا پر کردن، بایگانی کردن و دوباره احصا کردن آن وقتگیر، ضدتوسعه پایدار و هزینهبر است. برای مثال مشتری برای یک افتتاح حساب، ۳۰ دقیقه معطل میشد. همچنین دریافت تسهیلات با آوردن ضامنها و چند بار مراجعه به شعبه، نزدیک به دو ساعت زمان میبرد. یکی از شاخصهای مهم فضای کسبوکار که باید در همه کشور مد نظر قرار گیرد، افزایش سرعت و کیفیت دسترسی به خدمات در کنار گسترش دامنه آن است. کاری که هدف اصلی ما در طراحی سامانه میعاد بود. کارکرد سامانه نخست ما این بود که کاغذ از تمام مراحل عملیات ما حذف و تمام فرآیند الکترونیکی شود تا سرعت عمل نیز افزایش یابد. هنگامی که سرعت کار افزایش یابد، هم کارمند شعبه بهتر میتواند پاسخگو باشد و انگیزه بیشتری پیدا میکند، هم مشتری احساس رضایت بیشتری میکند و هم خون سریعتر در شریانهای اقتصاد ملی گردش میکند. البته ما به همین بسنده نکردهایم.
فاز بعدی این است که تمام کار روی بستر الکترونیکی انجام شود، یعنی مشتری اساسا مراجعهای به شعب نداشته باشد که نیاز به کاغذ داشته باشیم. این عملیات روی موبایل بانک انجام میشود که بهطور جدی روی آن کار میکنیم و خدماتی که در آینده نزدیک روی موبایل بانک و اینترنت بانک خود ارائه میکنیم کمک میکند که به این هدف دست یابیم. استراتژی بزرگ ما در بانک مهر ایران افزایش سطح اعتماد مشتریان به بانک است که نهایت تلاشمان را برای تحقق آن انجام خواهیم داد تا اعتماد مردم را جلب کنیم. این بزرگترین سرمایه ما برای یک دوره بلند و مستمر از خدمترسانی است. ما در این مسیر در برابر مشتری، سرعت انجام درخواست مشتری و امنیت فعالیتهای وی احساس مسوولیت میکنیم. امروزه بانک مهر ایران اعتماد مردم را جلب کرده و برای پاسخگویی به خواست مشتریان تلاش میکند.
بانک مهر ایران سعی کرده تا حد ممکن خدمات بانکی را بهصورت غیرحضوری ارائه کند و در این راستا برخی خدمات و محصولات را برای نخستین بار در سطح شبکه بانکی کشور عرضه کرده است. افتتاح حساب آنلاین از طریق وبسایت بانک و همراهبانک یکی از این خدمات است. همچنین امکان ارسال درخواست برای دریافت تسهیلات نیز بهصورت غیرحضوری و از طریق وبسایت بانک فراهم شده و مشتریان برای دریافت تسهیلات تنها یک بار به شعبه بانک مراجعه میکنند و دیگر خبری از مراجعات چندباره و پر کردن فرمهای کاغذی نیست. این خدمت بهزودی روی همراهبانک نیز ارائه میشود. اخیرا قابلیت احراز هویت آنلاین سجام را نیز در همراهبانک خود و برای تمام متقاضیان ایجاد کردیم که مورد استقبال هم قرار گرفت و مردم را از مراجعه به دفاتر پیشخوان دولت بینیاز کرد.
آیا این به معنی پویا بودن بانک برای پیوستن به موج روزافزون جهان بدون بانک، بدون پول و جهان پرداخت آنلاین است؟
بله دقیقا. اعتبار امروزه در بانکداری مفهومی گستردهتر از همیشه به خود گرفته و خرد و کلان نظام بانکی را با تحولاتی که در خود دارد، تغییر داده است. ما نیز تمایل بالایی برای پیوستن به این روند داریم و اتفاقا رتبهبندی سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ نشریه معتبر بنکر گواهی بر همین ادعاست که کیفیت کار ما توجه نهادهای جهانی را به خود جلب کرده است. خوشبختانه این وضعیت نتیجه تصمیمات خردمندانه هیات مدیره بانک طی چهار سال اخیر است. استراتژی خاصی را در پیش گرفتهایم تا بانک بتواند بخش زیادی از منابع ارزانقیمتی را که در جامعه گردش دارد، جذب کند و همان منابع را به صورت ارزانقیمت به بخش خرد جامعه تزریق کند.
در عین حال، با نظام بانکداری سنتی نمیشد این کار را انجام داد و نیاز بود که بانک به سمت رویکرد الکترونیکی و نوین گام بردارد. در چهار سال گذشته بیشتر طرحها و برنامههای ما در جهت جذب منابع، جلب اعتماد مردم، ترویج فرهنگ قرضالحسنه و برندسازی برای بانک بود. تمام حوزههای بانک نیز در این راستا تلاش کردند. به طرحهای تسهیلاتی تنوع بخشیدیم و شعب ما در حوزه جذب منابع فعالیتهای خوبی داشتند، همچنین بخش روابط عمومی بانک برند بانک را بهخوبی تبلیغ کرد.
در نتیجه این سیاست، چه میزان از اهدافی که داشتید محقق شد؟
خوشبختانه حجم منابع بانک بهشدت رو به رشد است. از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ منابع بانک بهترتیب رشد ۸۲، ۵۵ و ۷۵ درصدی را نسبت به سال قبل از خود تجربه کرده است. در مرداد ماه سال جاری نیز منابع بانک نسبت به مدت مشابه سال قبل ۷۳ درصد رشد نشان میدهد که حاکی از ادامهدار بودن روند رشد منابع بانک است.
بانک مهر ایران، بانک بسیار خاصی است که در معنی دقیق کلمه با توسعه اقتصادی همسو است. با توجه به پیوند بخش وسیعی از جامعه ایران با تامین مالی خرد و شرایطی که بر بازار تسهیلات قرضالحسنه حاکم است، استراتژی بانک مهر ایران چگونه و با چه راهبردی به سمت بهرهگیری از فرصتها، حل بحرانها و عبور از چالشها حرکت کرده است؟
از مدتها پیش پی بردیم که اگر منابع ما به همین صورت رشد کند، نمیتوانیم بر اساس بانکداری سنتی پیش برویم. به همین دلیل دست به طراحی یک راهبرد تازه با تمرکز روی دو موضوع افزایش دامنه خدمات و نیز سهولت دسترسی به خدمات بانکی زدیم. در عین حال ما امروزه نگرش دقیقتری به اهمیت تامین مالی خرد در نظام اقتصادی ایران و تاثیر آن روی فقرزدایی داریم. مسالهای که در بازار تسهیلات خرد باید به آن توجه کرد این است که وامهای قرضالحسنه باید از حالت رفع معیشت به وامهای توانمندسازی تبدیل شود. یعنی اینگونه نباشد که یک فرد برای مدتی کوتاه تحت تاثیر قرار گیرد، بلکه یک خانواده در بلندمدت از این وامهای ارزانقیمت بهرهمند شود. به ویژه تورمی که در جامعه وجود دارد، باعث شده قشر ضعیف ما بیش از پیش تضعیف شود. پس این افراد بیش از گذشته به وامهای قرضالحسنه نیاز دارند، یعنی وامهایی که سود ندارد و کارمزد حداقلی در قبال آن دریافت میشود. یک رویکرد توانمندسازی افراد بود و دیگر اینکه با شیوه سنتی نمیتوان بانکداری کرد.
نمود این طرح توانمندسازی در کدام طرح بود؟
برای توانمندسازی افراد به این سمت رفتیم که وامهای اشتغالزایی بیشتری ارائه کنیم. برای نمونه طرح حمایت از کالای ایرانی را داشتیم که در قالب این طرح هم از مصرفکننده و هم از تولیدکننده حمایت کردیم. یعنی وام با کارمزد پایین به مصرفکننده داده میشود تا کالای ایرانی را خریداری کند و از سوی دیگر تولیدکننده نیز فروش بیشتری خواهد داشت.
در نهایت همین رویکرد مورد تحسین مجامع بینالمللی حوزه بانکداری قرار گرفت؛ درست است؟
بله، دو دستاوردی که بانک مهر ایران در حوزه بینالمللی داشت، هم مربوط به پوشش مشتریان و هم مدلهای کسبوکاری است که بانک طراحی کرده بود. همچنین به ساختار مالی بانک نیز مرتبط بود که منضبط و شفاف است. این انضباط و شفافیت در میزان اندک معوقات، سودآوری، تعداد تسهیلات، کفایت سرمایه، نسبت مصارف به منابع و... قابل مشاهده است. افزایش سرمایه بانک نیز در راستای تقویت ساختار مالی بانک است که مورد توجه نشریه بنکر نیز قرار گرفت و بانک مهر ایران را جزو سه بانک برتر قرضالحسنه در سطح دنیا انتخاب کرد. سازمان همکاری اسلامی نیز پوشش مشتریان و مدلهای کسبوکاری بانک را در نظر گرفت و بانک مهر ایران را به عنوان بانک برگزیده معرفی کرد.
چند بار در خلال گفتوگو یادآور شدید که با نظام بانکداری سنتی، نمیتوان به جایی رسید. به نظر میرسد این موضوع در چارچوب اصلاح کل نظام اقتصادی کشور قابل معنا باشد. با توجه به تحصیلات تخصصی و تجارب طولانی که در این حوزه دارید، تحلیلتان از نسبت بین نظام اقتصادی و نظام بانکی و شیوه حل بحرانهای ناشی از ارتباط این دو مقوله چیست؟
به فراخور تحصیل در حوزههای حسابداری و مالی و تجربیات طولانی در بخش بانکداری میگویم که ایران جز با خروج از دام تورم و توسعه ابزارهای مدرن سیاستگذاری پولی امکان توسعه اقتصادی نخواهد داشت. شاید در شکل تئوریک برخی شکافها و مشکلات دیگر برای نیل به توسعه اقتصادی سد راه باشد، ولی تورم که نسبت وثیقی با نظام بودجهریزی، سیاستگذاری پولی و سیاستهای تجاری (اعم از تجاری و صنعتی) دارد، یک ابرچالش است. تا زمانی که در کشور ما تورم و بحرانهای مختلف وجود دارد، هر طرحی هم که ارائه شود، نظام بانکی را اصلاح نمیکند. این مساله ربطی به نظام بانکی ندارد، بلکه به اقتصاد ما مربوط است. البته که اصلاح نظام بانکی برای حل بخشی از مشکلات، باید به شکل عملیاتی پیگیری و انجام شود. لازم است کسانی که به صورت عملیاتی در این سیستم حضور دارند، در این رابطه اظهار نظر کنند. طرح باید از بدنه اجرایی بانکها آغاز شود و نمایندگان مجلس آن را اصلاح کنند. بهطور جدی لازم است در این باره گفتوگو شکل گیرد و ما به این فهم برسیم که با بحث تئوریک صِرف قادر به اصلاح این چارچوبهای کلان نیستیم.
به نظرتان اگر ارادهای برای تغییر ریل در سیاستگذاری پولی به وجود آید، آیا بخش بانکی به آن تن خواهند داد؟ مثلا با تابو ورشکستگی این طرح را از میدان به در نخواهند برد؟
تصور نمیکنم شبکه بانکهای تجاری با توسعه مشکلی داشته باشند یا آن را مضر به حال خود بدانند، اما سیاستگذاری هم آدابی دارد و با ضربوزور به ثمر نمینشیند. اولا بگویم به نظرم نظام بانکی دچار فروپاشی یا ورشکستگی نخواهد شد. فرض کنیم در کشور تنها یک بانک وجود داشته باشد، یک درصد پولهای ما نقد و ۹۹درصد آن اعتباری است. اگر ۹۹درصد پول در یک بانک باشد، آن بانک هیچگاه ورشکسته نمیشود و تنها بین حسابهای مختلف گردش میکند. حال اگر ۳۰ بانک داشته باشیم، این پولها بین این بانکها گردش میکند. رشد نقدینگی هر سال بین ۲۰ تا ۳۰ درصد است. کسری نقدینگی بانکها هم از طریق رشد نقدینگی و بودجه نفتی جبران میشود. در نتیجه ورشکستگی نظام بانکی موضوعیتی ندارد. با این حال قانونی که اکنون مراحل تصویب خود را طی میکند، باعث میشود بانکها از درون تهیتر شوند و مشکلات بانکها بیش از پیش خود را نشان دهد.
ثانیا در کشوری که نرخ تورم بالا باشد، نمیتوان انتظار داشت نرخ سود بانکی پایین بیاید. تورم خود را در نرخ سود بانکی نشان میدهد و تا زمانی که آن را ربا بدانیم، چنین مباحثی مطرح میشود. سخنانی که دوستان مطرح میکنند، بیشتر بحثها روی کاغذ است و عملیاتی نیست. باید بگویند اگر از این به بعد سودی را به سپردههای بانکی مردم تخصیص ندهیم، پس از آن چه اتفاقی میافتد؟ آیا اقتصاد بهدرستی اداره میشود؟ تا زمانی که این مساله حل نشود، یعنی نرخ سود بانکی همان ۱۵ تا ۲۰ درصد باشد، اما گفته شود بانکها نباید از تسهیلاتگیرنده سود دریافت کنند، این معادله درست نخواهد بود. در همین طرح اخیر نیز این مساله حل نشده است.
نمیتوان ربا را یکطرفه تعریف کرد، بلکه هر دو طرف گیرنده و دهنده ربا مطرح است. اگر نظام بانکی را به عنوان گیرنده ربا و تسهیلاتگیرنده را به عنوان ربادهنده در نظر بگیریم، به خطا رفتهایم. اما اگر مشتری را رباگیرنده و در این میان بانک را واسطه در نظر بگیریم، دیگر در اصلاح قانون بانکی، نگرش فعلی به نظام بانکی وجود ندارد. در نگاه فعلی، نقش سپردهگذاران بانکها و کسانی که در این میان سود دریافت میکنند مغفول مانده است. نکته دیگر این است که میگویند چون بحث واسطهگری بانکها مطرح است، باید PLS یعنی مشارکت در سود را اجرا کنند. هر کسی که موافق این طرح است، برای یک سال مدیرعامل یکی از بانکها شود تا ببینیم میتوانند PLS را اجرا کنند یا خیر. آیا میتوان در این شرایط اقتصادی به مشتری زیان منتقل کرد؟ بحثی را که این دوستان مطرح میکنند، مربوط به کشورهای اروپایی یا امارات متحده عربی است که ثبات سیاسی و اقتصادی دارند.
هنگامی که معوقات بانکی وجود ندارد، زیانی هم نیست و بانکها باید خودشان را مدیریت کنند. هنگامی که چنین مقتضیاتی وجود دارد، میتوان گفت PLS را اجرا میکنیم. یعنی زیان وجود ندارد یا حداقل است، اکثر طرحها سودآور و تعداد کمی از آنها زیانآور است. در این حالت بانک با ترکیب اینها میتواند سودی را که باید به سپردهها بپردازد، پوشش دهد. هنگامی که این شرایط وجود ندارد و همه زیان میکنند، حتی کسانی که در بخشهای مولد تسهیلات گرفتهاند با زیان روبهرو هستند و نمیتوانند تسهیلات بانک را بازپرداخت کنند، پس بانک هم نمیتواند سود سپرده را پرداخت کند. بنابراین PLS اصلا اجرایی نمیشود و اگر مساله را از این منظر میبینند، باز هم اشتباه است.
یکسری از این اتفاقها خاصیت نظام اقتصادی کشور است. هنگامی که کشور تحریم میشود، دیگر نمیتوان از طریق مسیرهای کلاسیک مشکلات پولی را حل کرد. ناخودآگاه عدهای باید بهصورت ریسکپذیر عمل کنند تا نظام پولی کشور را از حالت قفل شدن خارج کنند. این مسیرها حالت عادی ندارد، بلکه بهصورت دور زدن است. در سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۰ که تحریمها اوج گرفت، تمام مسیرهای بانکی کشور بسته شده بود. این مساله باعث شد عده زیادی سعی کنند با تکلیفهایی که از جوانب مختلف بهصورت کتبی و شفاهی دریافت میشد یا بر اساس احساس مسوولیت خود، اقداماتی کنند که همه در راستای دور زدن تحریمها باشد. تحریم به معنای محدود شدن یکسری از کارهاست. برای دور زدن تحریم باید برخی قواعد و قوانین را کنار بگذاریم که در این حالت ممکن است اتفاقات ناگواری به صورت عامدانه یا سهوی رخ دهد. ولی بعدها که این دوره میگذرد و شرایط تحریمی برطرف میشود، کسی این مساله را درک نمیکند و بر اساس شرایط امروز، عملکرد آن زمان را قضاوت میکنند. در نظر نمیگیرند که آن زمان فرد تصمیمگیرنده در چه تنگنایی قرار داشته است.
مشکلی که اکنون در کشور ما وجود دارد این است که نمیتوان سره را از ناسره تشخیص داد. اشکال دوم این است که سطوح بالای مدیریت در کشور آن زمان مسوولیت خیلی از کارها را شفاهی میپذیرفت، اما اکنون نمیپذیرند. خیلی از آن افراد گفته بودند با یک شرکت یا یک شخص خاص همکاری کنید، اما اکنون این افراد پست مدیریتی ندارند. برخوردهای سیاسی باعث میشود مردم بهگونه دیگری نظام بانکی را بنگرند و تصور کنند اتفاق عجیبی در سیستم بانکی رخ داده است. در حالی که اتفاق عجیب در سیستم بانکی رخ نداده، بلکه در سیستم اقتصادی افتاده است. تحریم باعث فلج شدن نظام اقتصادی کشور شده است. باید عدهای ریسک کنند که این افراد هم در چنین مواقعی گرفتار میشوند.
عده دیگری هم سوءاستفاده میکنند. بزرگترین ضربهای که تحریم به اقتصاد کشور میزند، بحث مادی و اقتصادی نیست، بلکه فرهنگ دلالی است که در کشور بهجای فرهنگ تولید جایگزین میشود. با اینکه بدترین شرایط اقتصادی را داریم، توقعاتمان از زندگی و آسایش خیلی بالا رفته است. عدهای هم از این قسمت سود بردهاند که اکنون تشخیص این افراد نیز دشوار است. از آنجا که در چنین مواردی بحث پول مطرح است، همه اینها به نظام بانکی برمیگردد. کسانی که میخواهند سودهای کلان به دست آورند، خودشان منابعی ندارند و در نتیجه به سیستم بانکی متوسل میشوند. هنگامی که فعالیت خود را انجام داده و سود به دست آوردند، دیگر پول بانک را هم برنمیگردانند. قانونگذار نیز بهجای حمایت از بانک، از این افراد حمایت میکند. آنها نیز با خود فکر میکنند اگر پول بانک را هم برنگردانند، اتفاقی رخ نمیدهد.