تقریبا با تغییراتی مسائلی که در این ۷،۶ دهه گذشته راجع به تهران در این اسناد مطرح شده کم و بیش به طور یکسان البته با تفاوت‌هایی ادامه پیدا کرده است که البته در این گزارش ۵۶ به نظر می‌رسد که به طور عالمانه‌ای بیان شده است. تقریبا تیتر اصلی مسائلی که مطرح شده است یکسان است مثل آشفتگی در شهرسازی، تراکم بالای جمعیت، نظام ناکارآمد حمل و نقل و ترافیک، آلودگی و در همه آن‌ها نگرانی جدی نسبت به آینده به وجود دارد هم در گزارش ۴۱ و هم در گزارش ۵۶ و هم در گزارش های ۹۶. یک سوال خیلی مهم این است که چرا مسائل تهران حل نشده است؟ البته ممکن است به صورت جزیی بعضی از موارد تغییر پیدا کرده باشد مثلا براساس مقایسه‌ای که من انجام دادم سطح شاخص‌های سنتی کاهش پیدا کرده است مثل تمرکز صنعتی اما در خیلی از شاخص‌های جدیدی که برای سنجش سطح توسعه است مثل تعداد مقالات علمی ثبت شده، تعداد موسسات پژوهشی که در کشور وجود دارد یا نقش توزیع و سریز در دانش و فناوری جدید در این‌ها وضعیت تهران نسبت به گذشته بدتر شده است. در مجموع می‌توان گفت که نه تنها مسائل تهران حل نشده است بلکه ابعاد آن عمق و گسترش بیشتری پیدا کرده است و همچنین پیچیدگی بیشتر.

یک سوال خیلی مهم این است که چرا؟ آیا تهران طرح و برنامه نداشته است؟آیا ایده یا اندیشه‌ای برای حل مسائل وجود نداشته است؟آیا عزم و اراده مدیریتی برای حل مسائل نبوده است یا سایر عواملی که معمولا مطرح می‌شود مثل نبودن منابع مالی و مواردی از این قبیل. فکر می‌کنم این یک سوال محوری است که چرا مسائل تهران نه تنها حل نمی‌شود، بلکه به صورت جدی تری ادامه پیدا می‌کند؟

در حال حاضر ۴۰ سال از تولید این گزارش گذشته است در این ۴۰ سال گزارش‌های متعددی تولید شده است مثل گزارش‌های آمایش سرزمین که ۲بار برای استان تهران تهیه شده است و یک بار برای سطح ملی هم تهیه شده و یکبار هم بازنگری شده است، مطالعات البرز جنوبی که برای راه و شهرسازی انجام شده است، ساماندهی منطقه‌ شهری تهران و خیلی دیگر از مطالعات دیگر. هر کدام از این‌ها تعداد زیادی مجلدات دارد که در حوزه‌های مختلفی انجام گرفته، ولی چرا یکسری سند تلفیق شده یکجا برای تهران بعد گذشت این ۴۰ سال منتشر نشده است؟ یا تهران مساله نبوده یا مساله در اولویت قرار نداشته یا اینکه آن سازمان‌هایی که قبلا گزارش تهیه می‌کردند، آن سازمان‌ها یا کارشناس‌ها نبودند. در حال حاضر این سوال خیلی مهمی است که بعد از گذشت ۴ دهه یک سند تلفیقی که وضعیت تهران را توضیح بدهد موجود نیست.

داشتن یک سند تلفیقی خیلی لازم است برای اینکه ممکن است در مطالعات آمایش سرزمین ۲۰ تا ۲۵ جلد گزارش در حوزه‌های مختلف که بسیار کارشناسی و با زبان تخصصی بسیار دقیقی است و حجم بسیار زیادی از اطلاعات و داده‌هایی را دارد که ممکن است روندی یا مقایسه‌ای باشد و خیلی پیام روشنی را نمی‌دهد. داشتن یک گزارش تلفیقی که مهم‌ترین نکات و وضعیت موجود را بتواند توصیف کند و تحلیلی ارائه دهد که قاعدتا وقتی می‌خواهد تحلیل ارائه دهد برخورداری از یک نظم و سازه‌ ذهنی تئوریک هم لازم است. این گزارش این سازه را دارد و کاملا پیداست که در یک چارچوب ادبیات رایج توسعه، تحلیل را توصیف می‌کند ومفهوم تمرکز منطقه را مطرح می‌کند، مفهوم حاشیه‌نشینی و ..... را بیان می‌کند که همه اینها مجموعه‌ای از مفاهیمی است که در چارچوب ادبیات توسعه مطرح می‌شود. داشتن این گزارش از این جهت مهم است برای اینکه این اسناد تولید شده هم آمایش سرزمین که من شخصا در هر دو حضور داشتم که اشاره کردم، ولی یک کارشناس که از بیرون به آن نگاه می‌کند و کار آن حرفه‌ای نیست امکان بهره‌برداری مشخص برای اینکه تصور مشخص از تهران داشته باشد یا بتواند برای آینده یک تصوری داشته باشد، وجود ندارد. سوال اصلی من این است که چرا این گزارش تهیه نشده است؟

به خاطر دارم آقای دکتر حناچی هم در ستاد برنامه سوم هم دائم تاکید می‌کردند که قبل از هر سندی به خصوص سندهای سیاسی و تجویزی یک گزارش از وضعیت تهران ارائه شود. اشاره‌ای هم که به تمثیل می‌کردند کاری بود که دکتر عظیمی هم در آستانه برنامه چهارم کردند، در واقع سعی کردند یک تصویری از ایران امروز و چشم انداز آینده آن ارائه بدهد و به عنوان مقدمه شروع برنامه، آن سند همان موقع در سازمان برنامه منتشر شد. خیلی تاکید کردند و ما هم به دنبال همین موضوع بودیم، ولی اینکه چرا منتشر نشد داستان مفصلی دارد که چرا ما هم نتوانستیم چنین سندی را منتشر کنیم. در واقع یکی از علت‌های آن این است که هیچ کدام از متقاضیان اصلی سند برنامه (برنامه سوم)، نگاه توسعه‌ای نداشتند و تنها حوزه مرتبط با خود را می‌دیدند در حالیکه مثلا حوزه حمل و نقل و ترافیک، حوزه اجتماعی، مالی و اقتصادی در واقع اجزایی از یک پازل بزرگ‌تری بودند که روی آن نظم افکنده بودند البته زمانیکه کاندیدهای شهرداری تهران آمدند و گزارش دادند من سعی کردم یک روایت از اینکه چه اتفاقی در حال رخ دادن است ارائه کنم که در تدوین آن نیز آقای دکتر گودرزی هم و هم آقای مهندس بهشتی خیلی کمک کردند تا مشخص شود بر سر تهران چه آمده است؟ و به نظر من مجموعه اسناد و گزارش‌هایی که تهیه شده است حاکی از آن است که شیوه حکمروایی شهری به عنوان مساله اصلی شهر تهران است و تا زمانیکه اصلاح نشود هیچ به اصطلاح شروعی برای اصلاح نخواهد بود. تمرکز بر این موضوع بود که این شیوه حکمروایی چنین وضعیتی را حتما دربر خواهد داشت. و نکته مهم تر اینکه از یک جایی مسئله تشدید شده است از جایی‌که این نظام مالی شهری جدید هم از دهه ۶۰جایگزین نظام قبلی شده است و تقریبا اصلاح را غیر ممکن کرده است یعنی اگر تا پیش از آن هم می‌شد که با تغییر حکمروایی مسیر اصلاح را برای تهران پیش ببریم، اما به نظر می‌رسد از زمانی‌که این نظام تامین مالی مبتنی بر شهر فروشی از دهه ۶۰ حاکم شد و روز به روز هم سهم آن بیشتر شد، تقریبا هر نوع اصلاحی از جمله اصلاح حکمروایی شهری هم غیرممکن شده است و همه وضعیت‌هایی که شاهد آن هستیم از جمله در حوزه شهرسازی، حمل و نقل و ترافیک، از ریخت افتادگی معماری، ناامنی در برابر بلایای طبیعی و فروپاشی سازمان اجتماعی و ...، همه محصول این نظام مالیه شهری است که از دهه ۶۰ ایجاد شده است.