آب کالای اقتصادی عمومی
آیا صنعت آب ایران، صنعتی اقتصادی است؟
به اعتقاد من پاسخ این است؛ بله آب یک کالای اقتصادی عمومی است که چه به لحاظ کیفیت، چه به لحاظ کمیت و چه به لحاظ ضرورت تامین و در اختیار گذاشتن برای مصارف خانگی، صنعت و کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد. پس اگر این را بپذیریم، بله آب یک کالای اقتصادی عمومی است و وظیفه دولت طبق آنچه در قوانین و مقررات هست، تامین و توزیع آن است. ولی در عین حال آب یک کالای اقتصادی هم هست. به طور مثال، ما الان یک مترمکعب آب را در کشورمان مثلاً ۶۰۰ تومان قیمتگذاری کردهایم که در اختیار مصارف خانگی میگذاریم و چون این رقم برآمده از یک رویه اقتصادی نیست، باعث میشود که در مصارف آن توجه کمتری شود. یا ما همین را در بحث کشاورزی داریم؛ مثلاً ما آبهای زیرزمینی را برای کشاورزی رایگان اعلام کردهایم. این تصمیم مفهومش این است که شما از این منابع هرچقدر میخواهید، میتوانید استفاده کنید. در صنعت هم مبالغش بسیار ناچیز است. پس اگر ما این را به این شکل تحلیل کنیم، آب باید تعرفه داشته باشد، باید نظارت دولت باشد و حتی الان دولت در کشورهای توسعهیافته دنیا هم روی همه این موارد نظارت دارد چه به لحاظ کیفیت چون با سلامت مردم مرتبط میشود و چه به لحاظ ضرورت تامین؛ یعنی وقتی جمعیتی در جایی ساکن است دولتها مکلف هستند که برای اینها آب شرب تامین کنند؛ اما آن مولفههای اقتصادی در کنار سایر مولفهها باید عمل بکند.
با توضیحی که درباره رودخانهها و منابع آب زیرزمینی عنوان شد؛ ممکن است این پرسش مطرح شود که آیا این منابع در همه جای جهان به شکل رایگان در اختیار مردم است یا اینکه فقط در کشورهایی مثل ما که شاید ارزش واقعی آب هنوز تعریف نشده چنین معضلی وجود دارد؟ پاسخش روشن است. در بسیاری از کشورها کنترل استفاده از منابع آب توسط مقررات و نظارت دولت صورت میگیرد؛ ولی به لحاظ ارزش اقتصادیاش ارزش انرژی است که تعیینکننده است. فرض کنید در ژاپن یا کشوری مثل همین ترکیه که همسایه ماست، آنجا نمیروند بگویند که آب را از چاه مثلاً ۲۰۰متری زمین درنیاورید. ممکن است آب را از منابع زیرزمینی عمیق بیرون بکشند؛ ولی وقتی هزینه انرژی آن را حساب میکنید، میبینید برق کشاورزی اینجا کیلوواتساعتی ۲۰ تومان است. آنجا شما باید یک رقم نسبتاً جدی و چند ده برابری برای پمپاژ آب از رودخانه یا از آب زیرزمینی پول برق پرداخت کنید. پس به صرفه نیست. به این ترتیب، عملاً آنجا سیستم کنترل هزینه و فایدهای وجود دارد که ما اینجا در کشورمان نداریم و چون انرژی هم تا حدودی در ایران رایگان است، این وضعیت پیش میآید. با کشورهای دیگر مقایسه کنید، شما خودبهخود محدودیتی برای برداشت آب از منابع طبیعی ندارید. چرا؟ بهخاطر اینکه با هزینه کم میتوانید پمپاژ کنید، با هزینه کم میتوانید از چاههای عمیق (بیش از اندازه عمیق) استفاده کنید و این خود مساله مهمی است. حتی شما نیازی به این ندارید که از تکنیکها و فناوریهای جدید استفاده کنید، چرا؟ بهخاطر اینکه وقتی شما مثلاً برای یک مترمکعب آب زیرزمینی هزینه جدی پرداخت نمیکنید، طبعاً بهرهوری از آن و استفاده از تکنیکها و روشها هم در آن کمتر میشود. ما در کشور هم بحث انرژی را داریم و هم بحث آب را؛ یعنی نه قیمت انرژی بهگونهای است که در واقع محدودکننده برداشت اقتصادی و مصرف اقتصادی آب باشد که خود این هم در واقع یک نکته است و نه قیمت آب واقعی است. البته باید این را هم در کنار آن بگوییم که اساساً اقتصاد خانوار ما رویهای منطبق بر الگوهای اقتصادی جهان ندارد. اینجا حقوق کارگر ما یا کارمند ما یا کارشناس ما هم متناسب با جاهای دیگر دنیا نیست. یعنی میخواهم بگویم مساله این است که الگوی اقتصادیای که ما در کشور داریم الگوی اقتصادی ویژهای است که اساساً منطبق بر مقررات و قوانین اقتصادی نیست؛ ازجمله قیمت آب، برق، انرژی، حقوق کارکنان و مسائل دیگر. اگر ما بخواهیم وضعیت آب و برق و این دست هزینهها را مدیریت کنیم، چون نمیتوانیم آب را جدا کنیم و بگوییم میخواهیم نسبت به آب مثلاً نگاه صرف اقتصادی داشته باشیم ولی به انرژی نداشته باشیم، هیچ کاری جلو نمیرود! فرض کنید که به حقوق فرضاً کارگران و کارکنان و کارشناسان کاری نداشته باشیم. آیا چنین چیزی ممکن است؟ وقتی درباره اقتصاد صحبت میکنید، یک همبستگی میان مولفههای مختلف وجود دارد که ما باید همه آن مولفهها را با هم ببینیم. در نظر داشته باشید در کشور ما حقوقمان نسبت به جاهای دیگر دنیا متناسب نیست و از طرفی میبینیم انرژی، آب و خیلی چیزهای دیگر را با یارانه به مردم میدهیم. به این معنا که ما در مصرف آب و انرژی که تقریباً داریم با قیمتهای خیلی پایین دریافت میکنیم، طبعاً خیلی نباید رعایت کنیم چون در مولفه اقتصادی کار نمیکنیم. وقتی مولفه اقتصادی کار نکند، شما خود را موظف به رعایت خیلی از مسائل نمیدانید. در خیلی از کارها این مساله وجود دارد. مثلاً اگر امروز به ما بگویند حتی برنج مجانی است یا قیمت کمی دارد، قطعاً ما دیگر در مصرف آن رعایت نمیکنیم؛ نحوه مصرفمان، نحوه استفاده و نگهداری از آن و نحوه پخت آن. اینها را رعایت نخواهیم کرد. ما وقتی راجع به آب صحبت میکنیم باید به مولفههای دیگر هم ازجمله بحث انرژی، محیط زیست و نحوه تامین غذا بیندیشیم. اینها بههمپیوسته هستند. آبی که الان دارید در کشاورزی مصرف میکنید، اگر بتوانیم درصدی از این را در همین استانهای کمآبمان صرفهجویی کنیم ممکن است خیلی از مشکلات مثلاً مصارف صنعتمان یا مصارف خانگی یا شربمان کاهش پیدا بکند. ولی چنین بینش و چنین اراده و فکری برای آن وجود ندارد.
پرسش اساسی دیگری که ممکن است مطرح شود این است که با چنین وضعیتی سیاستگذاری در جهت مدیریت بهینه آب در ایران به چه سمتوسویی است؟ به عنوان کسی که سالها در این حوزه کار کرده و به عنوان کارشناس رصد و نظارت کردهام، سیاستگذاری ایران در حوزه آب سیاستگذاری مطلوبی نبوده و نیست. ما اگرچه ممکن است روندمان روند مثبتی باشد، ولی سرعتمان در استفاده از دانش و فناوریهای نو در مدیریت آب آنقدر کم است که مساله را سخت میکند. من صرفاً تکنیکها را نمیگویم؛ مثلاً مدیریت آب بر مبنای حوضههای آبریز باید صورت بگیرد که ما فاصله زیادی از آن داریم. ما هنوز داریم مدیریت آب را استانی، محلی و منطقهای انجام میدهیم! در تمام موارد با اینکه حداقل بیش از دو دهه است که دانش درجه یکی داریم و اساساً به این دانش دست پیدا کردهایم؛ ولی از این روش استفاده نمیکنیم. در کشور همان روشهایی را استفاده میکنیم که اکثراً در زمان فراوانی آب از آن استفاده میکردیم. یعنی شما اگر به سه دهه، چهار دهه پیش یا نیم قرن پیش برگردید، میبینید خب جمعیت کشور کم بوده، مصرف کم بوده، دسترسی به دانش در این حد نبوده، الگوی مصرف شکل دیگری بوده و ما هنوز داریم به همان شکل از آب استفاده میکنیم! یعنی چه؟ یعنی ما نیامدیم از دانش امروز بهره بگیریم. یعنی الان شکاف عظیمی بین دانش مدیریت آب در کشور و اجرای روشهای مدیریتیمان وجود دارد. بعد فاصله این دو از هم زیاد است و همانطور که اشاره شد هنوز چشماندازی که بخواهد بهصورت قاطع چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ مدیریتی این فاصله را از میان بردارد وجود ندارد. البته اقتصاد یکی از مولفههای مدیریتی است، ما نتوانستیم از این مولفه به درستی بهرهگیری کنیم و همینطور شما نگاه میکنید میبینید هنوز بهصورت روزافزون مثلاً آلودگی رودخانههای ما افزایش پیدا میکند! یا فرض کنید که بهرغم بارشهای خیلی جدی و اساسی که در سال آبی گذشته داشتیم، ما هنوز با مشکلات تالابهایمان مواجه هستیم. منابع آبی ما دارد آسیب میبیند. پس در این صورت، ما در واقعیت نیاز به اصلاح خود و بهکارگیری تفکر جدید داریم و در واقع با یک حمیت عمومی و جمعی نهتنها صرفاً در وزارت نیرو، وزارت راه و کشاورزی و محیطزیست بلکه در کل کشور باید نگاهمان را نسبت به مدیریت آب اصلاح کنیم. ما باید روشهایمان را اصلاح و از این نعمت خدادادی درست استفاده کنیم، بسیار بهتر از این چیزی که الان دارد استفاده میشود.
نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد بحث استفاده از تکنولوژی است و کمکی که میشود از تکنولوژی برای توسعه سرمایهگذاری در حوزه آب گرفت. توسعه سرمایهگذاری در صنعت آب با کمک تکنولوژی در ایران پیشینه دارد. ممکن است این سوال هم مطرح شود که ما دانش روز را در دانشگاهها و مراکز علمی و شاید در مدیریت سطح بالای آب کشور داریم؟ پاسخ این است که بله، حتماً اینطور است. ما این را داریم و حتی شاید بیشتر و بهتر از خیلی جاهای دیگر دنیا دانش و علم آب داریم. یعنی وقتی شما نگاه میکنید مثلاً به مجموعههایی که در دیگر کشورها وجود دارد، میبینید که از آنها چیزی کم نداریم، مقالات خوبی داریم، دانشمندان خوبی داریم، تزهای دکترا و فوقلیسانسی که در کشور انجام شده بسیار خوب است. در همین دو سه دهه اخیر، میبینید همه چیز مرتبط با جنبههای تئوریک و دانشگاهی وجود دارد. آزمایشگاههای بسیار قوی داریم و در واقع مثلاً نرمافزارهایی که الان دارد استفاده میشود اینها همه بهروز هستند. ولی آن چیزی که نداریم در عمل است و در واقع شکاف بین علم و عمل ماست که مشکلساز است؛ یعنی ما در علم کم نداریم. ولی وقتی میروید به عمل نگاه میکنید، چیز دیگری را میبینید! ما مثل آدمهایی هستیم که دانا هستیم، ولی از این دانشمان در مدیریت نمیتوانیم بهخوبی استفاده کنیم! به همین دلیل است که مشکلات ما در حوزه آب زیاد است.
بسیاری از همکاران ما که الان در دانشگاهها هستند و کسانی که در حوزه آب کار میکنند، شما میبینید اینها از بهترین دانشگاههای دنیا فارغالتحصیل شدهاند. از جمله دانشگاههای خود ما که نسبت به جاهای دیگر رتبههای کمی ندارند. ولی ما از این نیروی فرهیخته و به اصطلاح کسانی که آموزشهای لازم را دیدند، نمیتوانیم خوب استفاده کنیم. یک موضوع اساسیتر این است که شکاف بین علم و عمل در حوزه آب بسیار برجسته است. ما آنچه به عنوان علم داریم، نمیتوانیم آن را خیلی راحت به عمل تبدیل کنیم. چرا؟ بهخاطر اینکه در انبوهی از بافتههای سیاسی و انبوهی از بافتههای غیرتخصصی گیر کردهایم. یعنی فکر میکنیم هر تصمیمی پایه علمی دارد و میخواهیم انجامش دهیم. بعضاً چه در بحثهای اقتصادی و چه در بحثهای اجتماعی و چه بحثهای حتی تشکیلاتی؛ یعنی در سازمان و ساختار اصلی مدیریت آب با انبوهی از مشکلات و موانعی مواجه میشویم که بعداً میگوییم بگذار همان شکلی که هست فعلاً باقی بماند تا ببینیم آینده چه خواهد شد.
در مورد بودجه آب باید بگویم که حتی آن بودجهای که شما در قانون میبینید، آن هم تحقق پیدا نمیکند. کاری که در ایران کردهایم این است که آب کاملاً دولتی شده است. یعنی هیچ الزامی برای رعایت الزامات دیگر از جمله بحثهای تعرفهای، بحثهای هزینه و بحثهای دیگری وجود ندارد. در این کار دولتی حتی آن اعتبار لازم را در قانون به آن اختصاص نمیدهیم و حتی اگر اختصاص بدهیم چون منابعمان محدود میشود و با کمبود اعتبارات مواجه هستیم، همان منابع را هم در اختیار نمیگذاریم. پس در نظر بگیرید با این شرایط یا ما باید در واقع تلفیقی عمل کنیم و به تدریج آب را از حالت دولتی بودن خارج کنیم، یعنی با تعرفهها و رویههایی که میگذاریم برای روشهای اقتصادی از کمکها و مشارکتهای مردم استفاده کنیم یا اگر میخواهیم بر اساس همان آماری که منتشر شده مثلاً ۹۰ میلیارد مترمکعب آب برای کشاورزی و هفت میلیارد مترمکعب برای آب شُرب و دو سه میلیارد هم برای صنعت توزیع کنیم. باید این سوال جدی را پرسید که برای این ۹۰ میلیارد مترمکعب آب، چه درآمدی دارید! این درآمد نزدیک به صفر است و به همین دلیل است که ما خدمات درست هم برای آن نداریم و طبعاً برای جلوگیری از آلوده شدن آن هم منابعی وجود ندارد. منابع دولت هم بسیار محدود است. شما اگر بخواهید مقایسه کنید، نیاز دارید فرض کنید ما در سال حداکثر ۱۰ هزار میلیارد تومان برای استخراج منابع آبی اختصاص بدهیم که در نهایت ۵۰ درصد آن هم حاصل نشود، شما میبینید این عدد را وقتی تقسیم میکنید آن ۱۰۰ میلیارد در مقابل این ۱۰۰ میلیارد مترمکعب آب، عدد بسیار ناچیزی است. یعنی واقعاً کشور با توجه به شرایطی که دارد در معرض خشکسالی و کمآبی قرار میگیرد، ما باید توجهمان را به آب بیشتر کنیم، بیش از آنچه الان وجود دارد.
در نهایت واقعی شدن قیمت آب یک ضرورت است؛ چراکه در حال حاضر، تعرفههای تعیینشده برای آب، چه برای مصارف کشاورزی و چه برای مصارف عمومی و خانگی، به مصرفکننده آدرس غلط میدهد. در واقع این پیام به مصرفکنندگان در این بخشها مخابره میشود که بیشتر مصرف کنند. به بیان دیگر، یارانهای که میتواند به ایجاد فرصتهای شغلی یا ارتقای سطح آموزش یا بهداشت مردم اختصاص پیدا کند، اکنون به مصرف بیشتر آب و انرژی تعلق میگیرد. تداوم این رویه به مصلحت نیست. این روش غلطی است که یارانه به مصرف بیشتر تعلق بگیرد. فرضاً، اگر شما در یک روز، دو مترمکعب آب بیشتری مصرف کنید، دولت حداقل دو هزار تومان برای این کار جایزه داده است. برای مثال، اگر مصرفکنندگان، برای مصرف هر مترمکعب آب ۴۰۰ تا ۵۰۰ تومان پول میپردازند، هزینه تصفیه، انتقال و توزیع آن، ۱۵۰۰ تومان برای هر مترمکعب است. منابعی هم که در بخش کشاورزی مصرف میشود، تقریباً رایگان است؛ نتیجه اختصاص این میزان یارانه آن است که ایران اکنون در شمار پرمصرفترینهای جهان قرار گرفته است. بنابراین تعرفه و ارزش اقتصادی آب به مصرفکننده علامت میدهد. وقتی کالایی تقریباً رایگان است، چرا باید کنترلی نسبت به مصرف آن صورت گیرد.
در واقع، مصرف آب، مسالهای کاملاً رقابتی است؛ یعنی در صورت استفاده ناصحیح از آب، حتماً عده دیگری دسترسی به آب را از دست میدهند. اصطلاحاً آب به عنوان یک کالای رقابتپذیر شناخته میشود. به همین دلیل ما همیشه توصیه میکنیم مصرف را اصلاح کنید و اگر الگوی مصرف اصلاح شود، بحران نیز فروکش خواهد کرد. به هر حال، آب تصفیهشونده کشور، چنانچه در پایینترین سطح خود نیز قرار گیرد، ممکن است بهطور متوسط، حدود ۶۰ یا ۷۰ میلیارد مترمکعب در سال باشد. در حال حاضر مساله این است که این میزان آب اگر بهطور صحیح مصرف شود، محدودیتی نخواهیم داشت.