آینده نامعلوم
صادرات در سطح جهانی در چه مسیری قرار دارد؟
روند رشد صادرات
بررسی ارزش دلاری صادرات کالاها و خدمات جهان برای اینکه نشان دهد صادرات دنیا طی بیش از نیمقرن گذشته چه روندی را طی کرده است کافی نیست. خوب است که درصد رشد سالانه صادرات جهانی را نیز مورد بررسی قرار دهیم. نمودار مربوط به رشد سالانه صادرات جهان از سال ۱۹۷۱ تا ۲۰۱۸ در سایت بانک جهانی موجود است. این نمودار نشان میدهد که رشد صادرات جهانی دائماً در حال نوسان بوده و در یک سال از منفی ۱۰ درصد هم گذر کرده و در عوض در بعضی سالهای دیگر از مثبت ۱۱ درصد هم رد شده است. بگذارید نگاهی دقیقتر به این آمار و ارقام بیندازیم. صادرات جهانی در سال ۱۹۷۱ نسبت به سال قبل خود، بیشتر از شش درصد رشد را تجربه کرد. در سال ۱۹۷۲ این عدد به هشت درصد و در سال ۱۹۷۳ رشد سالانه صادرات جهانی به بیش از ۱۰ درصد رسید. اما در سال ۱۹۷۴ ورق برای صادرات جهانی برگشت. صادرات جهانی در سال ۱۹۷۴ نتوانست مانند سالهای قبل روند صعودی را طی کند و اگرچه مثبت بود (۹ درصد)، اما حامل خبری بد بود.
صادرات جهانی در سال ۱۹۷۵ به رشد منفی رسید (منفی چهار درصد). منفی شدن رشد جهانی در سال ۱۹۷۵ را میتوان تا حد بسیار زیادی به شوک نفتی اول که در سال ۱۹۷۳ آغاز شد نسبت داد. با افزایش قیمت نفت در آن سال تولید و در نتیجه صادرات کشورها به شدت با کاهش روبهرو شد. اما در سال ۱۹۷۶ مجدداً دنیا توانست به مسیر قبلی خود بازگردد. به طوری که رشد صادرات جهان در سال ۱۹۷۶ به بیش از هشت درصد رسید. اما سالهای بعدی باز هم خوشایند نبودند. در سال ۱۹۷۷ رشد صادرات جهانی به چهار درصد و در سال بعد به سه درصد رسید. عددی که در سال بعد به پنج درصد رسید اما مجدداً در سال ۱۹۸۰ کاهش یافت و تنها یک درصد بود. در سال ۱۹۸۱ انگار قرار بود رشد سالانه صادرات جهانی باز هم به اعداد بالا بازگردد اما اینگونه نشد. در سال ۱۹۸۲ رشد صادرات جهانی تنها ۱/ ۰ درصد بود. شوک نفتی دوم که در سال ۱۹۷۹ رخ داد یکی از اصلیترین دلایل کاهش رشد صادرات طی سالهای بعد به ویژه سال ۱۹۸۰ است.
همچنین اوایل دهه ۸۰ زمان بسیار بدی نیز برای کشورهای آمریکای لاتین بود چراکه کشورهای این منطقه مانند یک دومینو درگیر بحران مالی میشدند. سالهای ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴ برای صادرات جهانی بسیار خوب بود. رشد سالانه صادرات جهانی در این سالها به ترتیب مثبت ۴درصد و مثبت ۹ درصد بود. اما در سالهای ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ باز هم رشد صادرات جهانی با کاهش روبهرو شد. سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۹ پر از نوسانات رشد میان صادرات جهانی بین ۲ درصد تا ۹ درصد است. صادرات جهانی در سال ۲۰۰۰ بیشترین نرخ رشد را تجربه کرد: ۱۱ درصد. اما فکر میکنید سال بعد چه اتفاقی افتاد؟ در سال ۲۰۰۱ یک دنیا با یک بحران انرژی هشتماهه دست و پنجه نرم کرد. بحرانی که از مارس ۲۰۰۱ تا نوامبر ۲۰۰۱ به طول انجامید. به طوری که در سطح جهانی، تولید به شدت کاهش و بیکاری به شدت افزایش یافت. همه اینها منجر به این شد که صادرات جهانی در سال ۲۰۰۱ مجدداً بعد از حدود دو دهه به کمتر از یک درصد برسد. اما بعد از آن سال صادرات جهان دوباره توانست سرپا شود. به طوری که تا سال ۲۰۰۴ مرتباً رشد مثبت داشت و روند این رشد مثبت نیز صعودی بود. در سال ۲۰۰۴ رشد صادرات جهانی بیشتر از ۱۰ درصد بود.
اما جهان داشت به زمانی نزدیک میشد که دههها آن را تجربه نکرده بود. به این اعداد توجه کنید. رشد سالانه صادرات جهانی در سالهای ۲۰۰۵، ۲۰۰۶، ۲۰۰۷، ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ به ترتیب شش درصد، هشت درصد، شش درصد، دو درصد و منفی ۱۰ درصد بود. رشد منفی ۱۰ درصد صادرات جهانی در سال ۲۰۰۹ فقط یک دلیل دارد. اینبار نه پای شوک نفتی وسط بود و نه بحران انرژی. اینبار بحران مالی سال ۲۰۰۸ بود که از ایالات متحده شروع شد و به دنیا سرایت کرد. اگرچه اسب صادرات جهانی توانست در سال ۲۰۱۰ مجدداً بتازد و به رشد مثبت ۱۱ درصد برسد. اما این اسب باز هم خسته شد. رشد صادرات جهان در سال ۲۰۱۱ به شش درصد و در سال ۲۰۱۲ به دو درصد کاهش یافت. هنوز صادرات دنیا نتوانسته است کانال رشد پنجدرصدی را بشکند. بین دو تا چهار درصد در نوسان است. سال ۲۰۱۸ نیز سال خوبی برای صادرات نبود. رشد صادرات در این سال ۶/ ۰ درصد از سال ۲۰۱۷ کمتر بود (رشد صادرات جهان در سال ۲۰۱۷ معادل ۹۹/ ۴ درصد و در سال ۲۰۱۸ معادل ۳۴/ ۴ درصد بود). معلوم هم نیست جنگ تجاری قرار است چه بلایی سر صادرات دنیا بیاورد.
سهم رشد صادرات جهانی از GDP
در سایت بانک جهانی، نسبت صادرات کالاها و خدمات جهانی به تولید ناخالص داخلی جهان از سال ۱۹۶۰ تا ۲۰۱۷ موجود است. روند نسبت صادرات جهانی به GDP جهانی طی این سالها صعودی است اما با این حال فراز و فرودهایی داشته است و همواره صعودی نبوده است. در سال ۱۹۶۰، نسبت صادرات جهانی به تولید ناخالص جهانی تنها ۱۱ درصد بود. عددی که توانست تا سال ۱۹۷۰ به ۱۳ درصد برسد. نسبت صادرات جهانی به تولید ناخالص داخلی در سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴ رشد قابل توجهی داشت و به ترتیب ۱۵ و ۱۷ درصد بود. اما در سال بعد این عدد کاهش یافت و به ۱۶ درصد رسید. از ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۸ نسبت صادرات جهانی به تولید ناخالص داخلی جهانی ۱۶ درصد بود و تغییری طی این سالها نمیکرد. اما این عدد در سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ مجدداً افزایش یافت و به اعداد ۱۷ درصد و سپس ۱۸ درصد رسید. طی سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵ نسبت صادرات به تولید ناخالص داخلی نتوانست به ۲۰ درصد برسد و همان حول و حوش ۱۸ درصد باقی ماند.
این عدد در سال ۱۹۸۶ کاهش هم داشت و به ۱۷ درصد رسید. اما بعد از سال ۱۹۸۷ روند صعودی به خود گرفت به طوری که در سالهای بعد همواره رشد کرد و توانست در سال ۱۹۹۲ از ۲۰ درصد هم گذر کند. اما این نسبت هنوز جا برای رشد داشت. در سال ۲۰۰۱ این عدد از ۲۵ درصد هم گذر کرد و در سال ۲۰۰۸ نسبت صادرات جهانی به تولید ناخالص داخلی به ۳۰ درصد هم رسید. اما با آغاز بحران مالی نسبت صادرات به تولید ناخالص داخلی کاهش یافت و در سال ۲۰۰۹ به ۲۵ درصد رسید. اما در سالهای بعد مجدد افزایش یافت و در سال ۲۰۱۱ بیش از ۳۰ درصد بود. از سال ۲۰۰۱ به بعد نسبت صادرات جهانی به تولید ناخالص داخلی جهانی به طور مداوم کاهش داشت و در سال ۲۰۱۶ به ۲۸ درصد و سپس در سال ۲۰۱۷ به ۲۹ درصد رسید. به نظر میرسد با توجه به جنگ تجاریای که ایالات متحده راه انداخته و چین هم در این جنگ مقابله به مثل میکند، سهم صادرات از تولید ناخالص داخلی در سطح جهانی طی سالهای آینده خیلی بالا نرود.
اثر رشد
اینکه صادرات جهان در سالهای آینده چقدر رشد میکند، بستگی بسیار زیادی به رشد اقتصادی جهان خواهد داشت. اگر کشورها رشد نکنند، صادرات هم رشد نخواهد کرد؛ با این منطق بدیهی است که وقتی تولیدی نباشد، چیزی هم صادر نخواهد شد. بنابراین نگاهی به آینده رشد جهان و اینکه طی ۱۰ سال گذشته چه چیزی بر اقتصاد جهان گذشته است لازم توجه است. اقتصاد جهان در سال ۲۰۱۸ تقریباً حال خوبی داشت. ۱۰ سال بعد از زمان شروع رکود مالی سال ۲۰۰۸، و بعد از یک دهه بیقراری اقتصاد که به دنبال آن رخ داد، در نهایت به نظر میرسید که اقتصاد به سمت خوبی گام برداشته است. به طوری که طی سالهای قبل خبر زیادی از رشدهای منفی نبوده است، دستمزدها رو به افزایش گذاشته بودند و تقریباً همهجا، اقتصادها در حال رشد بودند. حتی بانکهای مرکزی نیز به عملکرد بهتری رو آورده بودند و بیشتر مراقب این بودند که پولهای نقد خود را وارد کدام کانال کنند. اما سوال اینجاست که در این هنگام که اقتصاد جهان تقریباً خود را بازیافته است، آیا ممکن است سالهای بعدی پله آغاز رکودی دوباره باشد؟
از سال ۲۰۱۰ به بعد، تولید جهانی رشدی را که در سال ۲۰۱۷ داشت، تجربه نکرده بود و رشد جهانی به چیزی حدود ۹/ ۲ درصد رسید. پیشبینی میشد که رشد اقتصاد در سال ۲۰۱۸ اندکی کمتر باشد و عدد ۷/ ۲ درصد برای آن پیشبینی میشد. پیشبینی میشد که تمام اقتصادهای بزرگ دنیا، از کشورهای توسعهیافته گرفته تا اقتصادهای نوظهور، به سمت جلو پیش خواهند رفت. همچنین اقتصاددانان پیشبینی میکردند که آمریکا و اتحادیه اروپا حدود دو درصد رشد اقتصادی را در سال ۲۰۱۸ تجربه خواهند کرد. پیشبینی دیگر این بود که برزیل و روسیه در این سال، از رکودی که در آن وجود داشتند، خارج خواهند شد و این در حالی بود که گفته میشد قرار است ببرهای آسیایی مانند اندونزی و مالزی، به رشد پنجدرصدی دست یابند. رشد اقتصادی هند نیز چیزی حدود هشت درصد پیشبینی میشد. در این میان، تنها وضعیت چین نگرانکننده به نظر میرسید. با این حال، پیشبینی میشد که این کشور به اندازه کافی با تقاضا برای تولیداتش مواجه باشد و به رشد نزدیک به شش درصد برسد.
وضعیت منطقه یورو نیز در سالهای اخیر، یک سورپرایز خوشایند بوده است. این منطقه در دهه گذشته، با دو رکود پیاپی دست و پنجه نرم کرده است و با این حال، توانسته جان سالم به در ببرد و اکنون وقت آن رسیده است که گام جدیدی را برای رونق بردارد. به طوری که نرخ بیکاری در اروپا در حال کاهش است و پیشبینی میشد در سال ۲۰۱۸ به ۵/ ۸ درصد برسد و این در حالی است که در سال ۲۰۱۳، این عدد برابر با ۱۲ درصد بود. اما باید توجه داشت که اروپا در واقع به وضعیتی دست نخواهد یافت که خیلی چشمگیر باشد. زیرا جمعیت این منطقه از جهان در حال پیر شدن است و همچنین سطح سرمایهگذاری پایین در این منطقه، مانع از پیشروی آن خواهد شد. به علاوه، برگزیت آینده اقتصاد بریتانیا را پا در هوا نگاه داشته است. با همه اینها، سال ۲۰۱۸ برای اروپا، بدون بحران اقتصادی و عادی پیشبینی میشد که تا حد زیادی نیز چنین بود.
در آمریکا نیز، وعده دونالد ترامپ درباره کاهش جدی مالیاتها و برنامههای زیرساختی تریلیوندلاری، به خود صورت خارجی نگرفته است. در شرایطی که ترامپ سعی میکند به هردو این وعدهها همزمان با هم جامه عمل بپوشاند، پیشبینی میشد که اقتصاد ایالات متحده به رشد سهدرصدی که ترامپ خواستار آن است، دست نیابد. همچنین در شرایطی که تعداد بسیار زیادی از مردم، از نیروی کار خارج شده بودند و شرکتها ابداً به اندازه لازم برای رسیدن ایالات متحده به رشد سهدرصدی سرمایهگذاری نمیکردند، پیشبینی میشد که بازار شغل همچنان سالم باقی بماند و دستمزدها نیز افزایش یابند. بنابراین توسعه آمریکا هنوز ادامه دارد. از طرف دیگر در سال ۲۰۱۸، بازارهای نوظهور بهترین سال خود را از سال ۲۰۱۴ به بعد خواهند داشت. برزیل با مشکل رسواییهای مالی مواجه شده و روسیه نیز از تحریمهای غرب، رنج میبرد. با وجود این، هردو آنها حدود دو درصد رشد اقتصادی خواهند داشت که خیلی تعجببرانگیز نیست، اما نسبت به سالهای گذشته یک پیشرفت بزرگ به حساب میآید. در آفریقا نیز نیجریه و آفریقای جنوبی، از رکود گذر کردهاند؛ اگرچه کشورهای جنوب صحرای آفریقا روی هم سه درصد رشد خواهند داشت که این عدد زیر میانگین رشد از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵، یعنی رشد پنج درصد، برای این منطقه است.
ارسال نظر