زنگ خطر برقی
غلامرضا خوشخلق از چالشهای شرکتهای برق منطقهای میگوید
جایگاه برقهای منطقهای در صنعت برق چیست و چه مسوولیتی بر عهده این شرکتها قرار دارد؟
ما در وزارت نیرو دو بخش برق و آب را داریم که در برخی نقاط با یکدیگر تلاقی نیز دارند. مانند نیروگاههای برقآبی که هم حوزه آب را شامل میشود و هم حوزه برق. زیرمجموعه برق شامل تولید، انتقال و توزیع میشود. تا نیمه سال ۹۴، تولید، انتقال و توزیع زیرمجموعه توانیر بودند، اما از سال ۹۴، بخش تولید از توانیر منفک شد و تبدیل به دو بخش مجزا یعنی مادرتخصصی تولید و مادرتخصصی توانیر شدند که در زیرمجموعه خودشان شرکتهای مستقلی دارند. برقهای منطقهای در ارتباط مستقیم با توانیر هستند. در کشور ۱۶ شرکت برق منطقهای وجود دارد. اما چرا میگوییم منطقهای؟ برخی شرکتها ممکن است در محدوده یک استان نباشند و چندین استان را پوشش دهند. مثلاً برق منطقهای تهران، سه استان تهران، قم و البرز را پوشش میدهد. البته برخی برق منطقهایها مانند هرمزگان، فقط یک استان را پوشش میدهند. وظیفه شرکتهای برق منطقهای، انتقال و فوقتوزیع شبکههای برق است. تولیدات برق از نیروگاهها خارج و به شبکه تحویل داده میشود و نهایتاً هنگامی که به شهر میرسد، در اختیار شرکتهای توزیع برق قرار میگیرد. در نتیجه شرکتهای توزیع برق مستقیماً با مردم ارتباط دارند و کار مشترکین بیشتر برعهده شرکتهای توزیع است. مگر صنایع بزرگی که مستقیماً مشترک برقهای منطقهای باشند. معمولاً اگر مشترکی از هفت مگاوات بیشتر مصرف داشته باشد، مستقیماً با برقهای منطقهای قرارداد میبندد و زیر هفت مگاوات با شرکتهای توزیع. خطوط انتقالی که در بین شهرها یا ورودی شهرها دیده میشود، ولتاژ انتقالشان ۲۳۰ یا ۴۰۰ کیلوولت است و فوقتوزیعهایی که مشاهده میکنید، ولتاژ ۶۳ و ۱۳۲ کیلوولت دارند. در مجموع استخوانبندی اصلی شبکه، برعهده برقهای منطقهای است. هر کدام از این پستهای انتقال، خودشان یکسری پستهای فوقتوزیع را پوشش و هر کدام از این پستهای فوقتوزیع تعداد زیادی مشترک را تحت پوشش قرار میدهند. یک پست انتقال ۲۳۰ کیلوولت، ممکن است هشت تا ۱۰ پست فوقتوزیع را تغذیه کند که اگر در این پست انتقال در اثر مشکلی برق قطع شود، آن پستهای فوقتوزیع هم از مدار خارج میشوند. اگر یک پست فوقتوزیع قطع شود تعداد مشترکین محدودی، دچار قطعی برق میشوند، اما اگر یک پست انتقال از مدار خارج شود، تا ۵۰۰ هزار مشترک با قطعی برق مواجه خواهند شد. این اعداد اهمیت ویژه پستهای انتقال و مسوولیت برقهای منطقهای را نشان میدهند.
از منظر اقتصادی، برقهای منطقهای چه سهمی در صنعت برق دارند؟
از نگاه اول خود برق، یک بنگاه اقتصادی است که عملاً با تمامی اقتصاد کشور مرتبط است. هر صنعتی که بخواهید ایجاد کنید، زیرساختش برق است. یعنی صنعت برق خودش زیرساخت تمامی صنایع است. پس نقش مهمی در اقتصاد کشور دارد. از طرفی در خود صنعت برق نیز باید اقتصادی حاکم باشد که بتواند آن را سرپا نگه دارد. اگر اقتصاد صنعت برق دچار خلل شود، قطعاً مشترکین تاثیر میپذیرند. اگر سرمایهگذاری را در صنعت برق درست و به موقع انجام ندهیم، سرمایهگذاری در دیگر حوزههای تولید نیز قابل توسعه نیست. برق از نظر رفاهی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قابل اهمیت است.
جایگاه برقهای منطقهای در اقتصاد برق ویژه است، چراکه بخش انتقال و فوقتوزیع طبق اصل ۴۴، باید دولتی بماند و مالکیتش در اختیار دولت باشد. برقهای منطقهای از یک طرف میتوانند اشتغالی را در داخل ایجاد کنند. چراکه برای ساخت یک خط یا پست، نیاز به تجهیزاتی دارید که کارخانههایی باید بسازند، پیمانکارانی نیز باید اجرا کنند و تحویل بهرهبرداری دهند. اگر این پروسه به درستی انجام شود، میتواند منجر به رونق تولید در خود صنعت شود که جامعه از آن منتفع خواهد شد. از طرف دیگر، هنگامی که صنعت برق فعال باشد و بتواند در شرایط مختلف رشد کند، میتواند سرویسدهنده بهتری برای صنعت، کشاورزی و تجارت باشد. علاوه بر این برقهای منطقهای، با توجه به ویژگیهایی که اشاره شد، نیاز به سرمایهگذاری سنگینی دارند. من در مورد برق تهران به عنوان یکی از برقهای منطقهای که بزرگترین و اولین برق منطقهای کشور است، توضیح میدهم. حدود ۲۵ درصد مشترکین کل کشور و همچنین ۲۰ درصد تاسیسات کل کشور در حیطه عملیاتی برق تهران هستند. برق تهران قریب به ۳۰ هزار میلیارد تومان دارایی دارد. حال اگر باقی کشور و نیروگاهها را هم اضافه کنیم، متوجه خواهیم شد که چه سرمایهگذاری بزرگی در این صنعت شده که البته باید تداوم هم داشته باشد. در سالهای حوالی انقلاب، مصرف برق هفت هزار مگاوات بوده که اکنون بیش از هشت برابر شده است. ما در حال حاضر حدود ۸۰ هزار مگاوات ظرفیت منصوبه تولید داریم که امکان بهرهبرداری از حدود ۶۰ هزار مگاوات آن وجود دارد. معمولاً در سالهای گذشته از نظر مصرف بین چهار تا پنج درصد رشد برق داشتهایم. این رشد باید پوشش داده شود، یعنی تولید بتواند نیاز را تامین کند و انتقال و فوقتوزیع نیز قادر باشند شبکه را به مشترکین برسانند. برای پوشش رشد پنجدرصدی مصرف برق، بهطور متوسط هرساله، حدود پنج هزار مگاوات نیروگاه در کشور باید احداث شود و خطوط نیز به همین نسبت رشد داشته باشند. مثلاً در برق منطقهای تهران، سالانه حدود دو هزار میلیارد تومان اعتبارات داریم تا به این نیازها پاسخ داده شود.
تامین نقدینگی که اشاره کردید در صنعت برق با چه چالشهایی مواجه است؟
به دلیل اقتصاد نهچندان مناسب برق، امکان جذب نقدینگی حتی به مقدار مصوب را هم نداریم. این خودش به مشکلی تبدیل شده تا نتوانیم عقبافتادگی و توسعه را جبران کنیم. چراکه نتوانستیم متناسب با نیاز، سرمایهگذاری بهموقع را انجام دهیم. البته عاجز نیستیم که وضعیت شبکه فعلی را حفظ و تامین برق کنیم، اما در صنعت برق «پول و زمان» دو شاخص مهم است، یعنی اگر زمان را از دست دهیم، حتی با وجود فراهم شدن پول و نقدینگی، عقبافتادگی به سرعت نمیتواند جبران شود. شرایط فعلی که شرایط خاص اقتصادی است، بهطور غیرمستقیم در صنعت برق نیز تاثیرگذار خواهد بود. خوشبختانه در این سالها توانستیم تاسیسات و تجهیزات خودمان را در داخل تولید کنیم، اما این تولیدکنندگان نیاز به مواد اولیهای دارند که تامین آنها در جنگ اقتصادی کند شده است. این مساله در تامین تجهیزات صنعت موثر است.
برق مانند امنیت و سلامتی است، تا زمانیکه وجود دارد، کسی قدرش را نمیداند، به محض اینکه قطع شود متوجه میشویم که چه چیزی را از دست دادهایم. این غفلت در دو حوزه به صنعت برق آسیب زده است، یکی در حوزه سرمایهگذاری که به تاخیر میافتد و یکی در الگوی مصرف. در حوزه سرمایهگذاری، همراهی سایر دستگاهها در تامین بودجه و حتی بازپرداخت مبالغ مصرف با مشکل مواجه است. اگر ورود و خروج پول در این صنعت به مشکل بخورد، ممکن است باعث خلل در تمامی بخشها شود. یکی از چالشهای دیگر صنعت برق، این است که قیمت مصرفکننده، حتی قیمتی نیست که بتواند قیمت تمامشده را پوشش دهد. حال با همین نرخ هم گاهی وصولش با تاخیر انجام میشود. در طول دو سال گذشته، تورم چندبرابری در تامین تجهیزات داشتهایم (در برخی تجهیزات تا چهار برابر افزایش قیمت)، در حالی که نرخ برق مصرفی در کلیه زمینهها رشد چندانی نداشته است. اخیراً یک رشد جزئی هشت درصد را ابلاغ کردهاند که متناسب با رشد قیمت چهاربرابری برخی تجهیزات یا رشد ۳۰درصدی دستمزدها نیست. مثلاً شما در نظر بگیرید که برای تولید هر خودرو، ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان پول برق میگیریم، اما اکنون که خودرو گران شده، هیچ سهمی به صنعت برق تعلق ندارد.
به عبارت سادهتر، اگر در سال قبل میتوانستیم ۱۰۰ پست ایجاد کنیم، این عدد در سال جاری به یکچهارم تقلیل پیدا میکند. اگر این روند ادامه یابد و اصلاح نشود، در ادامه مشکلات مضاعف نیز خواهند شد. از یک طرف ورودی سرمایهگذاری کمتر میشود و از طرف دیگر نیازها در حال رشد است که میتواند برای جامعه زنگ خطری باشد.
در بحث اقتصاد برق، کارشناسان معتقدند افزایش هزینه میتواند مصرف برق را بهینه کند، دیدگاه شما به این مقوله چیست؟
هزینه سرانه برق در هر خانواده ایرانی حدود ۶/ ۱ درصد و هزینه سرانه آب ۷/ ۰ درصد است. یعنی آب کمترین سهم را در سبد هزینهای دارد و بعد هم برق. یک تجربه عملی در سال ۹۰ که سال اول اجرای هدفمندی یارانهها بود، داشتیم. قیمت برق از ۱۷ تومان به ازای هر کیلووات، به ۴۲ تومان رسید و مابهالتفاوتش یارانه نقدی بود که به مردم پرداخت میشد که هنوز هم پرداخت میشود. همین افزایش نرخ انرژی باعث شد که مردم خودشان صرفهجویی کنند. رشد مصرفی که در هر سال پنج درصد مثبت بود، در آن سال به منفی دو درصد رسید. این ناشی از افزایش قیمت بود که خود مردم مدیریت کردند. در مورد بنزین هم همین اتفاق افتاد، حدود ۷۰ میلیون لیتر سوخت روزانه بود که به ۵۰ میلیون لیتر در آن سال رسید. ولی پس از جهش نرخ ارز در سال ۹۱، بار دیگر قیمتها عادی شد و مصرف مردم هم به پله سابق بازگشت. پس خود قیمت میتواند در مدیریت مصرف تعیینکننده باشد، کمااینکه هر کدام از ما در زندگی عادی خودمان، از کالاهای باارزش به نحو ویژهای مراقبت میکنیم. هرچه بهای برق، به ارزش واقعی نزدیکتر شود، مسلماً بیشتر قدرش را میدانیم. این میتواند از یک طرف به اقتصاد صنعت برق کمک کند و از طرف دیگر، جلو بخشی از سرمایهگذاری مازاد را میگیرد. ما در سال حدود ۲۰۰ ساعت پیک مصرف، آن هم در بازه تابستان داریم و همه این سرمایهگذاریهایی که انجام میشود برای همان پیک مصرف است. این حداکثر مصرف پس از ۲۰۰ ساعت پایین میآید. اگر خود مردم همراهی کنند و قله را کاهش دهیم، قطعاً سرمایهگذاریها هم متناسبتر میشود و به جاهای دیگر میرود. چراکه این سرمایهگذاری از بعد ملی هزینه میشود. اگر امروز هر یک از مشترکین ما یک لامپ ۱۰۰ وات را خاموش کنند، به عدد صرفهجویی قابل توجهی میرسیم.
بهطور ویژه در برق منطقهای تهران با چه چالشهایی مواجه هستید؟
تامین برق در پایتخت یکسری ویژگیهای منحصربهفرد دارد. تهران مرکز سیاسی و اقتصادی و دیپلماسی کشور است. تمامی وزارتخانهها و سفارتخانهها در این شهر قرار دارند و تولیدات زیادی نیز در تهران متمرکز هستند. اینها اهمیت تامین برق را در این کلانشهر چندین برابر میکنند. تصور کنید اگر نیم ساعت در یک چهارراه، برق چراغ راهنمایی قطع شود، ترافیکی که به وجود میآید و زمانیکه از مردم تلف میشود، میزان قابل توجهی خواهد شد. پس باید به همین نسبت به آن توجه ویژه کنیم، چه مردم که مصرفکننده هستند و چه دستگاههای دیگر که همیار ما هستند. اگر بخواهیم پروژهای را در شهر تهران اجرا کنیم، صعوبت کار بسیار بالاست. چون در شهر تهران امکان احداث خطوط هوایی وجود ندارد و در نتیجه باید حفاری کنیم که نیاز به مجوزهای گوناگونی دارد. خود این هماهنگی، هم زمان زیادی میگیرد و هم هزینههای زیادی (قیمت تمامشده) را صرف خودش میکند. اما متاسفانه حتی برخی از ارگانهای دولتی هم همکاری مورد نیاز را ندارند و همین الان در چند نقطه تهران، دچار مشکل جدی هستیم. همراهی مردم و عموم دستگاهها باید با این نگاه باشد که نسلهای آینده دچار مشکل نشوند. به ازای تولید هر یک کیلووات برق، حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ گرم گاز آلاینده به دلیل استفاده از سوختهای فسیلی تولید میشود. در نتیجه هر یک کیلووات صرفهجویی، یعنی ۶۰۰ گرم گاز آلاینده کمتر و از آن طرف استفاده از سوخت کمتر. این ملاحظهای است که باید برای آیندگان داشته باشیم، چراکه این انرژی را از آیندگان قرض میگیریم. نقش مصرفکننده میتواند در بهبود کارایی، افزایش راندمان، صرفهجوییهای به موقع و تامین مطمئن برق شبکه بسیار موثر باشد. در روزهای اخیر پیک سنگینی را در شبکه بدون قطعی پشت سر گذاشتیم که این با همکاری مردم و صنایعی که با آنها قرارداد داشتیم، ممکن شد. در نتیجه منفعت این همراهی در درجه اول به خود مشترکین میرسد. از دستگاهها هم انتظار این است که چه در زمینه انتقال نقدینگی و چه در پروسه مجوزها، همکاری بیشتری کنند. فرصتسوزی باعث میشود که زمانهای طلایی را از دست بدهیم. بوروکراتیک شدن تمامی امور، فرصتهایی را از ما میگیرد که جبرانش هزینه بالایی دارد. به نظرم در بحث اقتصاد مقاومتی، همکاری دستگاهها بسیار نقش جدی دارد. شاید اگر دستگاهها مانعی برای هم نتراشند، ۵۰ درصد از سیاست اقتصاد مقاومتی حل شود. وقتی مزاحمتهایی برای هم میگذاریم، اتلاف سرمایه و وقت را به همراه دارد.
برای مواجهه با زمان پیک مصرف و عدم خاموشی چه اقداماتی انجام شده است؟
در طول چهار سال گذشته تقریباً ۱۵ درصد به ظرفیت شبکه برق تهران اضافه شد، چه در پستهای مختلف چه در خطوط. این توسعه کمک کرده تا بتوانیم شبکه را بهخوبی مدیریت کنیم. اگر این پیشرفت رخ نمیداد اکنون برای تامین برق یکسوم تهران دچار مشکل جدی بودیم. در این راستا حدود ۶۰۰ کیلومتر کابلکشی در تهران انجام شده که کار بسیار بزرگ و ارزشمندی است. چندین پست انتقال در شبکه وارد شده و چندین پست هم در حال احداث است. تقریباً هر سال، چیزی در حدود ۵۰۰ میلیارد تومان (در طول چهار سال گذشته) سرمایهگذاری انجام شده است. برای امسال نیز حدود ۸۰ پروژه پیشبینی کرده بودیم که تا این لحظه بیش از ۵۰ مورد، وارد مدار شده است و امیدوارم تا قبل از اوج پیک، پروژههای باقیمانده را به مدار بیاوریم. پیشبینی ما برای رشد بار و تامین بار، از مهرماه هر سال برای سال بعدش انجام میشود که بتوانیم برای تابستان بعدی، تامین برق مناسب داشته باشیم. مصرف تهران در زمان پیک (بین ۱۲ تا ۴ بعدازظهر)، از ۱۰ هزار مگاوات میگذرد که در شرایط فعلی خاموشی نداریم. این عدد قابل ملاحظهای است که تقریباً معادل مجموع مصرف کشورهایی مانند گرجستان و ارمنستان میشود.
آینده صنعت برق را چطور ارزیابی میکنید؟
اجازه دهید من تنها ارزیابی خود در مورد برق منطقهای تهران را بیان کنم. در برق منطقهای تهران، برنامههای مصوبی تا سال ۱۴۰۳ تنظیم شده و خودمان را آماده کردیم که بتوانیم نیازهای مصرفی سه استان را برآورده کنیم. در سال گذشته به دلیل کمبودی که در نیروگاههای برقآبی بوده، با چالش خاموشی در برخی نقاط مواجه شده بودیم. ولی اکنون این مشکل به حداقل رسیده است. همین الان چندین پست بزرگ انتقال را در نقاط مختلف تهران، در دست اجرا داریم. این پروژههای بزرگ به بهبود شبکه کمک میکنند و قابلیت اطمینان شبکه را قطعاً بالا میبرند. همچنین خطوط متعدد فوقتوزیع، چه کابلی چه هوایی را در دستور کار داریم. در برق تهران با توجه به برنامههای مصوبشده، اگر منابع به موقع تامین شوند، علاوه بر تامین برق پایدار، میتوانیم برخی از عقبافتادگیها را نیز جبران کنیم و بهینهسازی و توسعه مناسب انجام دهیم. باید توجه داشته باشیم که قدمت تجهیزات در تهران بیشتر بوده و نیاز به بازسازی بیشتری دارند. چشماندازی که وزارت نیرو ترسیم کرده، واقعبینانه و روشن است که همکاری ارگانهای مرتبط و تعامل مردم را طلب میکند. مردم مالکان این شبکه هستند و ما خادم آنها هستیم، ما برای رفاه خودمان نمیگوییم، از ما به عنوان یک کارشناس بپذیرند که صرفهجویی در مصرف برق هم به اقتصاد خودشان کمک میکند و هم به اقتصاد ملی.
ارسال نظر