اولویت اقتصاد بر سیاست
کنگره ملی پس از زوما با بحران مشروعیت مواجه میشود
این امر مساله مهمی برای اقتصاد است زیرا ممکن است تصمیمات اقتصادی که بر توانایی مردم جهت رفع نیازهایشان تاثیر میگذارد، براساس پیامهایی گرفته شود که نادرست باشند. مقامات ارشد کنگره ملی آفریقا زوما را تهدید کرده بودند تا مقام خود را ترک کند. این امر نه تنها با قانون اساسی بلکه با رویه قبلی سیاستهای کنگره ملی آفریقا منافات داشت. اولا آفریقایجنوبی دموکراسی مبتنی بر قانون اساسی است، نه یک دولت تک حزبی. روسای جمهور از سوی پارلمانی منتخب از سوی مردم انتخاب یا برکنار میشوند، نه از سوی کمیتهای از حزب حاکم. کنگره ملی آفریقا فقط میتوانست از رئیسجمهور بخواهد تا منصب خود را ترک کند اما اگر رئیسجمهور پاسخ منفی دهد، فقط پارلمان میتوانست او را مجبور به این اقدام کند. پارلمان آفریقایجنوبی در هفته دوم فوریه نشست برگزار کرد؛ درحالیکه زوما قبل از آن از کار کناره گرفته بود.
ثانیا کنگره ملی آفریقا نمیتوانست زوما را برکنار کند مگر اینکه افرادی که میخواستند او برکنار شود، با او مذاکره کرده باشند. انجام مذاکره ضروری بود چراکه این امر تنها راهی بود که به وسیله آن میشد برای فشار بر او جهت برکناری حمایت لازم را کسب کرد. نکته مغفول در اینجا این است که به نظر میرسد کنگره ملی آفریقا عمیقا دو پاره شده است: دو دسته برای کسب قدرت با هم رقابت میکنند. گروهی بهشدت از زوما پشتیبانی میکردند و گروهی دیگر میخواستند او منصب خود را ترک کند. رهبری جدید تقریبا بهطور مساوی میان این دو دسته تقسیم شده بود-افرادی که خواستار رفتن زوما بودند نمیخواستند دو رای نزدیک به هم در کمیته اجرایی کنگره ملی آفریقا به وجود آید. سازمانی که رئیسجمهوری را با دو رای نزدیک به هم برکنار میکند، سالها با مشکل مواجه میشود، بنابراین فقط زمانی میشد زوما را برکنار کرد که این امر با رای اکثریت در کمیته اجرایی مورد تصویب قرار گیرد.
بسیاری از افراد در کنگره ملی آفریقا برکناری تابو امبکی در سال ۲۰۰۸ را بهعنوان حادثهای بد بهخاطر میآورند: این موضوع باعث اختلاف شدید شد و در نهایت محبوبیت کنگره ملی آفریقا را در نظرسنجیها کاهش داد. حتی شاید بعضی از افرادی که مخالف زوما بودند از اینکه رفتاری با زوما شود که مشابه موضعگیری علیه امبکی باشد، اجتناب میکردند. کنگره ملی آفریقا دههها از رفتار دولت آپارتاید رنج برده است. این امر باعث شده تا آنها در برابر تهدیدات خارجی متحد باشند و منازعات را در درون حل کنند. استفاده از پارلمان جهت برکناری رئیسجمهوری از خود این حزب، با روشهای آنها تطبیق ندارد. شاید بعضی از اعضای کمیته اجرایی که از زوما حمایت نمیکردند، نمیخواستند پارلمان او را برکنار کند. بنابراین افرادی که میخواستند زوما را برکنار کنند نمیتوانستند با تصویب طرحی در پارلمان چنین اقدامی را انجام دهند. آنها به اکثریت در کمیته اجرایی نیاز داشتند. این افراد میتوانستند به حمایت اعضایی امیدوار باشند که منتظر کسب مناصب بعد از رفتن زوما بودند اما به رای افراد بیشتری نیاز بود.
نیاز به مذاکره جدی بود. این امر میتوانست با نشان دادن اکراه نسبت به تکرار سرنوشت امبکی، بر افراد مردد تاثیر بگذارد. موضوع مهمتر این است که شاید مخالفان زوما فهمیده بودند او به این علت به مذاکره علاقهمند است که میخواهد میان مخالفان اختلاف ایجاد کند. اما مخالفان انتظار داشتند او خود را بالاتر از کنگره ملی آفریقا و کشور در نظر بگیرد: هر چه بیشتر چنین اقدامی را انجام میداد، حمایت در جهت برکناری از او در کمیته اجرایی بیشتر میشد و در نهایت نیز چنین اتفاقی رخ داد. اکنون پرسش اساسی این است که آیا رهبری جدید آفریقایجنوبی حاضر است برای مسائل دیگری چون مسائل اقتصادی نیز با احزاب دیگر- و نه تنها اعضای کنگره ملی آفریقا- مذاکره کند یا اوضاع همچون زمان زوما اداره خواهد شد؟
ارسال نظر