یادداشت
تلگرام؛ دومین کشور بزرگ فارسی زبان
شاید جالب باشد بدانید که افغانستان به عنوان یک کشور فارسیزبان تنها ۳۶ میلیون نفر جمعیت دارد و تاجیکستان به عنوان دیگر کشور فارسیزبان تنها کمی بیشتر از هشت میلیون نفر. پس بیراه نیست اگر تلگرام را که فقط در ایران ۴۰ میلیون کاربر دارد به عنوان دومین کشور بزرگ فارسیزبان دنیا در نظر بگیریم. وقتی میگوییم فارسیزبان منظورمان شمار متنهایی است که به این زبان در تلگرام منتشر میشوند وگرنه بر کسی پوشیده نیست که شمار بسیار فراوانی از کاربران ایرانی تلگرام دارای فرهنگ و زبان کردی، ترکی، عربی، بلوچی و ... هستند و با زبان مادری خود در تلگرام فعالیت دارند. به هر حال مراد از این استعارهها تاکید بر فراوانی استفاده از این پیامرسان در ایران است. مواجه شدن با چنین جمعیتی آن هم در جهان معاصر که متشکل از شبکههای اطلاعاتی و ارتباطی بسیار گسترده است کار آسانی نیست. ظرافتها و حساسیتهای بسیاری لازم دارد. تلگرام ابزاری است که توان ارتباط آسان، سریع، امن و انعطافپذیر را برای کاربرانش فراهم کرده است.
به عنوان یک پیامرسان محدود نشده و خود را تا مرز یک شبکه اجتماعی گسترش داده است. مجموع این ویژگیها باعث شده تا تلگرام در ایران یک ابزار محبوب و متنفذ ارتباطی باشد. اما با این حال هر پدیدهای در کنار کارکردهای مطلوبی که دارد میتواند کژکارکرد هم داشته باشد. حجم قابلتوجهی از محتوای تلگرامی به رسانههای تلگرامی مربوط میشود. به خبرها، تحلیلها، گفتوگوها و... اما نکته قابل توجه آن است که غیر از برخی رسانههای رسمی، دیگر کانالها و گروههای تلگرامی از دو نظر ضعف و نقص بزرگ دارند. یکی دروازهبانی خبر است و دیگری درک اهمیت انتشار اطلاعات. دروازهبانی خبر عمدتا به استانداردهای اطلاعرسانی مربوط است. صحت اخبار، واقعبینی، تنظیم درست خبر، کامل بودن اطلاعات منتشر شده و... اما درک اهمیت انتشار اطلاعات نکتهای است که نیاز به تحلیل بیشتری دارد. جهان ما جهان رسانهها است و رخدادها تنها اگر به یک واقعیت رسانهای تبدیل شوند مورد پذیرش افکار عمومی قرار میگیرد.
به این معنی که اهمیت واقعیت رسانهای تا حد زیادی بیش از واقعیت در دنیای واقعی است. با این پیشفرض، تلگرام بهعنوان ابزاری برای انتشار اطلاعات، اگر اعتباری بیش از مکالمات معمول و روزمره شهروندان پیدا کند و تبدیل به یک رسانه مرجع شود، میتواند آسیبزا باشد. شکلگیری شایعات گسترده، ایجاد وقفه در نظم اجتماعی، پخش شدن اطلاعات نادرست، تهییج عمومی در برخی اتفاقها (مانند آنچه در چالش نهنگ آبی رخ داد) و ... از جمله همین آسیبها هستند. اما پیشگیری از این آسیبها و راه حل مقابله با آنها، فیلترینگ نیست. اصولا فیلتر کردن رسانهها راه به جایی نمیبرد. نهتنها هدف اولیه فیلترینگ محقق نمیشود بلکه اصطلاحا خطر کنتراست محتواهای تلگرامی را نیز بیشتر میکند. به این معنی که متنهای شهروندانی که با فیلترشکن به تلگرام میآیند احتمالا گوشهدارتر،انتقادیتر، رادیکالتر و دیگریناپذیرتر خواهد بود. در واقع فیلترینگ بلندمدت تلگرام کفه آسیبهای آن را سنگینتر خواهد کرد.
اگر تا پیش از فیلترینگ، کسب و کارهای کوچک تلگرامی سعی میکردند حداقلهای قانونی کشور را رعایت کنند، پس از فیلتر شدن به احتمال زیاد این حداقلها کمتر رعایت خواهند شد. برای تبیین موضوع میتوانیم به چند سال پیش برگردیم. وقتی اینستاگرام به رسانهای غالب تبدیل شد و پس از آن تلگرام گسترش پیدا کرد، کم کم استفاده از فیسبوک رو به افول گذاشت. تفاوت فیسبوک با اینستاگرام و تلگرام آن بود که اولی معمولا در کامپیوترهای خانگی مصرف داشت و آن دو دیگر روی گوشیهای موبایل. پس فیلترشکنهایی که کارشان راه پیدا کردن به فیسبوک بود در سیستمهای خانگی جا ماندند و کاربران به دنیای رسانههای موبایلی آزاد پا گذاشتند. غیر از تعدادی از کاربران که بر روی گوشیهای موبایلشان برای ورود به توییتر و ... فیلترشکن نصب بود، دیگر کاربران بدون فیلترشکن به اینستاگرام و تلگرام سر میزدند، اما بعد از فیلترینگ شاید چند ده میلیون نفر مجبور شدند روی گوشیهایشان فیلترشکن نصب کنند. این چیزی نیست که مطلوب کسی باشد. امیدوارم با دقت نظر بیشتری بتوانیم فضای مجازی سالم، آزاد و امنی برای کشور ایجاد کنیم.
ارسال نظر