پرهیز از تصمیمات هیجانی و شتابزده

نقش مرحوم هاشمی در تعیین مسیر اقتصادی کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

رویکردهای مختلفی در مدیریت اقتصاد در سطح کلان وجود دارد، از رویکردهای نهاد‌گرا یا شبه‌سوسیالیستی تا رویکردهای مبتنی بر اقتصاد باز و سرمایه‌داری، اینکه در چه شرایطی کدام مدل را برای اقتصاد کشور انتخاب کنیم، طبیعتا تصمیم‌گیری حساس و سرنوشت‌سازی است. در دهه نخست انقلاب و دوران جنگ، طبیعتا امکان انتخاب رویکردی باز برای اقتصاد کشور وجود نداشت؛ چون کشور در شرایط کمبود منابع و محدودیت‌های خاص جنگ بود، بنابراین برای حفظ حداقل معیشت لازم بود اقتصاد کشور به‌صورت انقباضی اداره شود و مایحتاج مردم به‌صورت حداقلی از طریق سیستم جیره‌بندی و کوپن تامین شود، اما پس از جنگ و با تغییر شرایط کشور طبیعتا استفاده از همان شیوه قبلی، مانعی برای رشد و توسعه ایران بود و نیاز به باز کردن فضای اقتصاد، توسعه زیرساخت‌ها و زیربناهای کشور و اصطلاحا رویکرد انبساطی وجود داشت که در دولت سازندگی این رویکرد برگزیده شد.

البته در همین دوره نیز براساس شرایط زمان و معیارهای حاکم بر اقتصاد ما سیاست‌گذاری تغییر می‌کرد و با کاهش قیمت نفت در دولت دوم سازندگی، از سرعت تعدیل اقتصادی و سیاست‌های انبساطی کاسته شد و به اصطلاح انجام تعدیل شد. در مجموع می‌توان گفت که ایشان براساس عقلانیت و استدلال و بررسی رویکردهای مختلف و شنیدن دلایل کارشناسی تصمیم‌گیری می‌کردند؛ اما نگاه عمومی ایشان به اقتصاد و مدیریت کلان کشور، توسعه‌گرایی و انبساطی بود، مگر در مواردی که به‌دلیل شرایط خاص مانند جنگ یا تحریم امکان آن وجود نداشت.

 وجه تمایز ایشان با سایر مدیران در طول چند دهه اخیر را چه می‌دانید؟

ایشان توانایی شنیدن و سعه‌صدر فوق‌العاده‌ای داشتند؛ به نحوی که بسیاری از وزرا و مسوولان اجرایی کشور بارها عنوان می‌کنند که هیچ مسوول ارشدی در نظام در سطح سران سه قوه وجود نداشته است که تا این اندازه به سخن مدیران و کارشناسان توجه کند و از ابراز نظرات خود که می‌تواند موجب خودسانسوری مدیران و کارشناسان شود خودداری  کند، آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی بسیار با حوصله بود و به ندرت عصبانی می‌شد؛ به همین دلیل در جلسات، مدیران و کارشناسان با ذهنی آسوده بحث می‌کردند و بر نظرات خودپافشاری می‌کردند و ایشان همه دلایل را می‌شنید و آخر جمع‌بندی می‌کرد.

سیاست‌های ایشان در دوره‌های مختلف با مخالفت‌هایی روبه‌رو شد. این مخالفت‌ها را چگونه می‌توان تبیین و دسته‌بندی کرد؟

رویکرد کلی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، اعتدال و میانه‌روی بود و به همین دلیل در دوره‌های مختلف با تخریب‌ها و مقاومت‌های افراطیون و نیروهای تندرو جناح‌های مختلف مواجه می‌شد. در دهه پنجاه و دوران مبارزه، سازمان مجاهدین خلق پس از تغییر ایدئولوژیک و انحراف به تخریب ایشان می‌پرداختند و در دهه شصت، هفتاد و هشتاد نیروهای افراطی جناح چپ و راست به فراخور شرایط به تخریب ایشان می‌پرداختند؛ اما این تخریب‌ها هرچند که در برخی از مقاطع به محبوبیت ایشان آسیب زد؛ اما باعث نشد آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی رویکرد خود را تغییر دهد و حتی از مخالفت با افراطی‌گری عدول کند.

کارنامه سیاسی آیت‌الله هاشمی طی سال‌های پس از انقلاب برای سیاستمداران و فعالان سیاسی کشور چه چیزی را بازگو می‌کند؟

سیره آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، مکتب عقلانیت است، حاکمیت عقلانیت و پرهیز از تصمیمات و رفتارهای هیجانی و شتابزده روشی است که ایشان به آن عمل می‌کرد و اکنون به راهی شناخته‌شده و مقبول تبدیل شده است.

 خلأ ناشی از عدم حضور این مرحوم در کدام یک از وجوه اداره کشور احساس می‌شود؟

حضور ایشان نوعی اطمینان و آرامش به مردم نسبت به آینده می‌داد که در موقع بروز بحران‌ها و چالش‌ها پختگی و عقلانیت هاشمی، مانع افتادن کشور به پرتگاه می‌شود یا صبر وخویشتن‌داری و سعه‌صدر ایشان، موجب شده بود تکیه‌گاه و سنگ صبور افراد و جریانات مختلف سیاسی باشد، ایشان فهم دقیقی نسبت به مفاهیم اقتصاد و مدیریت داشت که در صنف روحانیت کم‌نظیر بود.