بخشی از این مصاحبه را می خوانید:

تحلیل شما از اعتراض‌های اخیر چیست؟

اگر نگاه اجمالی به اعتراضات داشته باشیم یک نکته‌ای که مشخص است هسته مرکزی این اعتراضات است. این کنش‌ها، اعتراضات اقتصادی یا اعتراض به وضعیت مدیریتی کشور است. به عنوان مثال کسانی که در مناطق زلزله زده اعتراض کرده‌اند، اعتراض‌شان نسبت به نحوه کمک رسانی است یا در مشهد اعتراض مالباختگان موسسات مالی و اعتباری را شاهد بودیم. متاسفانه این اعتراضات شنیده نشده است. ما شاهد هستیم در این مناطق وقتی این موضوعات مطرح شد به آنها توجه نشد و همین درخواست‌های ساده به هسته مرکزی اعتراضات تبدیل شده است. اگر ما بخواهیم مجموعه اتفاقات را نگاه کنیم، شاهد خواهیم بود که این اعتراضات یک هسته مشخص دارد که باید حرف‌های آنان شنیده شود. طبیعتا چه در حوزه مدیریتی و چه در حوزه اقتصادی اگر ضعفی وجود دارد باید این نقاط ضعف برطرف شود.

نقش جریانات سیاسی مختلف در این اعتراض‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

جریانات مختلف سیاسی تلاش دارند از این شرایط بهره‌برداری خاص خود را داشته باشند. بخشی از این جریانات، جریانات سیاسی داخلی هستند که متصور هستند با موج‌سواری بر این جریان، رقیب را از میدان خارج خواهند کرد یا اینکه این اعتراض‌ها را به نحوی مطرح می‌کنند که گویا این اعتراضات در تایید آنهاست. جریان دیگر گروه‌های معاند هستند که با استفاده از این اعتراض‌ها قصد دارند به نظام سیاسی فشار آورده یا حتی ضربه بزنند. وقتی بن سلمان می‌گوید باید جنگ را به داخل ایران بکشانیم باید منتظر ظهور برخی وقایع باشیم. اما این به آن معنا نیست که تمام این اعتراضات را به بیگانه‌ها منصوب کنیم زیرا وقتی بیگانگان نقشه‌ای داشته باشند مجبور هستند بر یک سری موضوعات موجه مانور دهند. به گمان من ضعف‌های اقتصادی و مدیریتی کشور وضعیت فعلی را پدید آورده است. به ویژه آنکه دولت نتوانست فضا را به نحوی مدیریت کند که انتظارات مردم با واقعیت همخوانی داشته باشد. احساس محرومیت نسبی و یأس منجر به این می‌شود افرادی حس کنند زندگی آنها در خطر قرار دارد. ما باید در گام نخست این اعتراضات را به رسمیت بشناسیم سپس سعی کنیم خواسته‌های معترضان را شنیده و پاسخ دهیم. اگر اشکالی وجود دارد برطرف کنیم و لایه‌های مختلف را شناسایی کنیم. با حل کردن مسائل اساسی حاکمیت می‌تواند لایه‌های معارض را که تلاش دارند از این مساله سوءاستفاده کنند به حاشیه براند.

وظیفه جریانات سیاسی در چنین شرایطی چیست؟ کنش این جریانات چگونه باید باشد؟

متاسفانه جریانات سیاسی در این شرایط بسیار بد عمل می‌کنند. این جریانات به جای آنکه فضا را آرام و روند حرکات را به سمت معقولی ببرند که مدیریت‌پذیر باشد، ضمن آنکه حرف‌ها و اعتراضات واقعی شنیده شود، سعی می‌کنند با تشدید این وضعیت با رقبای خود تسویه‌حساب سیاسی کنند. در این میان دولتی‌ها به دنبال آن هستند که با فرافکنی این اعتراضات را اساسا به بیگانگان یا به دشمنان یا به رقبای سیاسی متصل کنند. طرف مقابل دولت هم از این اعتراضات استفاده می‌کنند تا نقاط ضعف دولت را به رخ همگان بکشاند. همه اینها بخشی از واقعیت را دارند اما تمام واقعیت این نیست. جریانات سیاسی در این شرایط باید به عقلانی‌سازی مطالبات و ایجاد آرامش در میان معترضان بپردازند. سیاه بودن مطلق منجر به افزایش یأس در میان مردم خواهد شد که نتیجه آن گسترش زمینه‌های اعتراضی مردم خواهد بود.

منظور شما از اعتراضات واقعی چیست؟

اعتراض واقعی در بستر واقعیت‌های اجتماعی شکل می‌گیرد. واقعیت اجتماعی یعنی ضعف‌های مدیریتی و اقتصادی. اعتراض حق مردم است. در نظام دموکراتیک و اسلامی قانون مردم را به رسمیت شناخته و مردم باید اعتراض‌های خود را بیان کنند تا سیستم این ضعف هارا با کمک مردم شناسایی و برطرف کند. نمی‌توان مردم را با انگ زدن کنار گذاشت زیرا اعتراض حق طبیعی مردم است اما در عین حال گروهی تلاش دارند از این موضوع سوءاستفاده کنند. بخشی قصد دارند ضعف مدیریتی خود را از طریق انگ زدن به این اعتراضات نادیده بگیرند و گروهی قصد دارند با تشدید وضعیت و حتی الصاق مسائلی که به این اعتراض‌ها مربوط نیست تسویه حساب کنند. ما باید اعتراض‌های واقعی را از اعتراض غیرواقعی تمیز دهیم.

به نظر شما آیا ضعف مدیریتی تنها محدود به دولت روحانی است یا در دولت‌های گذشته نیز وجود داشته است؟

متاسفانه یکی از مشکلات جدی ما کارآمدی است. مدیران ما گرچه بعضا در جنبه‌هایی موفق بودند اما در بعضی موضوعات ضعیف عمل کرده‌اند و نتایج ضعیف عمل کردن آنها در جایی خود را نشان خواهد داد. این مشکل هم در دوران روحانی وجود دارد هم در دوران گذشته وجود داشته است. در این موضوع باید مطلق‌انگاری را کنار گذاشت و باید نقاط ضعف را از هر طرف که باشد، بر طرف کرد.

 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.