اهمیت سیاستگذاری مناسب اقتصادی در توسعه
در طول زمان، قدرت در بین کشورها براساس درجه تخصص و پیشرفت آنها در تولید کالاها و خدمات توزیع شده است. امروزه بهجای درگیری و جنگهای خونین بین کشورها، دولتها از سیاست تحریم اقتصادی برای تحت فشار گذاشتن یکدیگر استفاده میکنند تاثیر این رویه ظرف چند ماه بهسرعت در سیستم اقتصادی مشاهده شده و زندگی میلیونها نفر را تحتتاثیر قرار میدهد؛ بنابراین لزوم توسعه صنایع و سطح تولیدات در هر کشوری یکی از سیاستهای اصلی تمامی کشورهاست. برآوردها نشان میدهد در آیندهای نزدیک و در ۲۰ سال آینده قدرت اقتصادی تنها بین ۱۲ کشور در دنیا توزیع خواهد شد و دیگر کشورها برای تامین نیازهای خود بهشدت وابسته به آنها خواهند بود. در این میان اتخاذ یک سیاست اقتصادی مناسب نقشی کلیدی در آینده کشور خواهد داشت.
هرگونه کمکاری و اخلال در این فرآیند در حقیقت بهمثابه بهخطر افتادن آینده میلیونها نفر از افراد کشور است. این مساله در کشورهایی که متکی به منابع نفتی هستند بیش از سایر کشورها حائز اهمیت است چون سالها تکیه بر درآمد نفتی و خامفروشی منابع، ساختار اقتصادی این کشورها را به لحاظ تکنولوژیک فقیر و آسیبپذیر کرده است. عمده کالاهای بزرگ و کوچک در این کشورها چون ما، از سایر نقاط جهان تامین میشود. پول خرید این کالاها از فروش نفت و منابع طبیعی به سایر کشورها تامین میشود. اکنون حالتی را تصور کنید که با ورود محصولی جدید در دنیا مثلا جایگزین شدن خودروهای برقی با خودروهای بنزینی یا استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر نظیر انرژی خورشید، باد و آب در صنایع مختلف، تقاضا برای نفت در دنیا کم شود. تحت این شرایط ما دیگر حتی پولی برای خرید این کالاها نیز نخواهیم داشت و کشور در وضعیت بحرانی قرار خواهد گرفت.
بنایراین آنچه بیش از همه باید مورد توجه تصمیمسازان قرار گیرد لزوم انتقال دانش و تکنولوژی تولید کالاها و خدمات در کشور است تا بتوان پتانسیلی برای رفع نیازهای مردم در کشور داشت. در این فرآیند باید علاوه بر تخصص، به مدت زمان لازم برای این انتقال نیز توجه داشته باشیم. درحالی که تقریبا تمامی اقتصاددانان بر این موضوع تاکید دارند، برخی اعتقاد دارند که ما باید قدم در تولید داخلی کالاها و خدمات، با تکیه بر دانش موجود در کشور و بدون وابستگی به سایر کشورها بگذاریم. نخست آنکه زمان برای ما کمتر از ۲۰ سال خواهد بود و دوم آنکه ادبیات اقتصادی بیان میکند این رویکرد نتیجهای جز از بین بردن منابع نخواهد داشت. امروزه تمامی کشورها به نقش تعاملات سیاسی و تجاری بین کشوری پی بردهاند. برزیل به جای اینکه به صرف منابع خود برای تولید انواع کالاها و خدمات در کشورش بپردازد و بسیاری از منابع خود را صرف آزمون سعی و خطا کند در تلاشی مضاعف نزدیک به ۱۴ سال تلاش کرد تا سرانجام به سازمان تجارت جهانی بپیوندد.
اتصال این کشور به سازمان تجارت جهانی بهمثابه تخصیص درست منابع برزیل سازگار با تقاضای موجود در دنیا بود. در این سازمان هر کشور با توجه به تخصص و منابعی که دارد موظف به تولید کالا و صادرات آن به سایر کشورها میشود. وقتی خیال شما از وجود تقاضا برای کالای تولیدتان راحت باشد بدون دغدغه به تولید کالای خود میپردازید و تمرکز بر تولید کالایی خاص پس از مدتی تخصص منحصربهفردی برای شما بهوجود میآورد. اکنون دیگر ما نهتنها هر چه بخواهیم نمیتوانیم داشته باشیم بلکه در صورت غفلت همان محصولات قبلی را نیز نخواهیم داشت. باید بین فرصتهای موجود سبک و سنگین کرده و بهترین تصمیمات را اتخاذ کنیم. نمیتوانیم یک شبه گوشیهای لمسی، تلویزیونهای پیشرفته، لوازمخانگی با کیفیت، اتومبیلهایی در حد استانداردهای جهانی و... تولید کنیم. اما میتوانیم در هریک از این بخشها به تعامل و مذاکره برای انتقال دانش و تکنولوژی بپردازیم.
این محصولات میتوانند در سایه تعامل، با انتقال تجهیزات و ماشینآلات مربوطه به کشور، در داخل کشور تولید شده و حتی راهی بازارهای صادراتی شود. یا اگر چرخ تولیدی در برخی صنایع کشور معیوب است و سازوکارهای حاکم در آن ایراد دارد میتوان از همکاری دیگر کشورها برای حضور در بازارهای جهانی بهره برد. اگر ترکیه میتواند یکی از بزرگترین صادرکنندگان سنگ در جهان باشد و ایران با داشتن بیشترین منابع سنگ تزئینی در دنیا سهم صادراتش به یک درصد هم نمیرسد، میتوان این منابع غنی را با دانش کشور همسایه ترکیب کرد و بازارهای جهانی را هدف قرار داد. در سایه چنین تعاملاتی میتوان بستر انتقال دانش و تخصص کشورها به صنایع داخلی را فراهم کرد. . جهان مجموعهای به هم پیوسته از نیازها، منابع و تخصصها است؛ لازمه بقا در این سیستم بزرگ تعامل با کشورها در تولید کالاها و خدمات و فروش آنها است، اقتصاد بیان میکند بدون حرکت در چنین مسیری هیچ کشوری قادر نخواهد بود هر چه میخواهد داشته باشد.
ارسال نظر