آیا شریک عاطفی شما دچار اختلال خودشیفتگی است؟
یکی از مهمترین مسائل درباره اختلال شخصیت خودشیفته این است که خودشیفتهها هرگز باور ندارند که خودشیفته هستند، بنابراین، هیچگاه برای درمان به متخصصان مراجعه نمیکنند. آنها خود را بیعیب، منطقی و درست میدانند اما در روابط خود بسیار باعث آزار اطرافیان میشوند. خودشیفتگی اختلالی است که در نقاب قدرت و اعتماد به نفس دیگران را آزار میدهد و تنها از روی نشانهها قابل شناسایی است. افراد زیادی وجود دارند که در روابط عاطفی خود، متاسفانه، گرفتار افراد خودشیفته میشوند و غالبا در آنها نوعی احساس عجز، درماندگی و وابستگی شدید بهوجود میآید که رهایی از آن کمی دشوار و دردناک است. همچنین، اعتماد به نفس و عزت نفس افراد در این نوع روابط به شدت آسیب میبیند، مگر اینکه آنها هر چه سریعتر راهکاری برای حل مساله خود پیدا کنند. هدف از نوشتن این مقاله این است که با توضیح برخی از نشانههای خودشیفتگی، شما برخی از ویژگیهای افراد خودشیفته را بشناسید تا در تله احساسی با این نوع شخصیت گرفتار نشوید یا اگر در رابطه فعلی خود با چنین فردی مواجه هستید، این اختلال را شناخته و از یک متخصص برای یافتن راهکارهای مناسب کمک بگیرید.
از کجا بفهمیم که شریک عاطفی ما دچار اختلال شخصیت خودشیفتگی است؟
قبل از هر چیزی اصلا قرار نیست که شما با خواندن این مقاله به شریک عاطفی خود برچسب بزنید، زیرا در این مقاله فقط برخی از دهها ویژگی خودشیفتگی را توضیح دادهایم. همه انسانها میتوانند درصدی از این ویژگیها را داشته باشند. همچنین، شدت این ویژگیها نیز در تشخیص نوع اختلال موثر است. بنابراین، قرار نیست که با خواندن این مقاله و اینکه گاهی چنین ویژگیهایی را در شریک خود میبینید نتیجه بگیرید که او نارسیسیزم (خودشیفتگی) دارد.
۱- خودشیفتهها وقتی اشتباهی صورت میگیرد، همه را سرزنش میکنند جز خودشان. یکی از عادتهای همیشگی افراد مبتلا به اختلال شخصیتی خودشیفته این است که اشتباهات و کاستیها را گردن دیگران میاندازند. آنها معتقد هستند که هر اشتباهی که رخ میدهد دیگران مقصر آن هستند و هر کاری که درست پیش میرود نتیجه تلاش آنها است.
۲- خودشیفتهها همیشه دیگران را مسوول رفتارهای نامطلوب خود میدانند. آنها ادعا میکنند که رفتارهای نا مناسب شماست که منجر به رفتارها و احساسات نامطلوب در آنها میشود و شما مسوول رفتار بد یا احساسات منفی آنها هستید.
۳- خودشیفتهها همیشه خود را درست و بر حق میدانند. از دیدگاه افراد مبتلا به اختلال خودشیفتگی، همیشه حق با آنها است و آنها درست میگویند.
۴- خودشیفتهها تمایلی به شنیدن نگرانیها و حرفهای شما ندارند. آنها غالبا دوست دارند خودشان صحبت کنند و شنوندگان خوبی نیستند. مخصوصا، اگر پای نگرانیها و مشکلات وسط باشد، اصلا تمایلی به شنیدن نگرانیها و مسائل شما ندارند. آنها از آن دسته از افراد هستند که حرف خود را میزنند و منتظر شنیدن حرف شما نیستند.
۵- خودشیفتهها همیشه خود را بالاتر از دیگران میدانند و دیگران را زیردست خود میپندارند. نگاه از بالا به پایین یکی از ویژگیهای مهم خودشیفتهها است. آنها خود را برتر و دیگران را کمتر از خود میبینند. خود را قویتر و دیگران را ضعیفتر میبینند. خود را عاقل و دیگران را نادان میبینند. این ویژگی غالبا به رفتارهایی در آنها منجر میشود که باعث کاهش اعتماد به نفس در اطرافیانشان، مخصوصا، شریک عاطفیشان میشود.
۶- خودشیفتهها دائما در حال تعریف و تمجید از خود و تحقیر دیگران هستند. در برخورد با افراد مبتلا به خودشیفتگی، بهطور مکرر، شاهد تعریف و تمجید آنها از خود هستیم. آنها خیلی از دستاوردها و تواناییهایشان حرف میزنند و با شما طوری برخورد میکنند که گویی شما ناتوان و فقیر هستید و آنها بسیار برتر هستند.
۷- خودشیفتهها فکر میکنند که همه مردم آنها را بهخاطر پول و داراییشان میخواهند. یکی از صحبتهای رایج این نوع شخصیت این است که «همه من را بهخاطر پول و داراییام میخواهند» و این باور به قدری در آنها عمیق است که دچار ظن و شک در معاشرتهای خود میشوند. همچنین، در برخورد با شریک عاطفیشان نیز، بر اساس این باور، میخواهند طرف مقابل را با داراییهای خود راضی نگه دارند و دائما در حال صحبت از برندهای کیف و کفش و تفریحات و داراییشان هستند.
۸- خودشیفتهها احساسات دیگران را مورد تمسخر قرار میدهند تا جایی که اطرافیان به این نتیجه میرسند که بهتر است از احساساتشان به آنها چیزی نگویند. احساسات شما اصلا برای آنها مهم و جالب نیست، حتی اغلب غیر منطقی و بچگانه به نظر میآید. بنابراین، توقع رفتار معقول و همدلانه را از آنها نداشته باشید زیرا در نهایت شما را بسیار حساس و غیرمنطقی میخوانند. همچنین، به این نتیجه میرسید که اصلا درباره احساسات خود با آنها صحبت نکنید و دچار سرکوب احساسات نیز میشوید.
ارسال نظر