گفتوگو با محمد عبدلی، مولف کتاب غلامحسین بیگجهخانی
متفاوت نواختن از قابلیتهای موسیقی ایرانی است
گردآوری چنین اثری که سالها وقت برای تدوین آن لازم است، نیازمند انگیزه بالایی است، چه خلأ و نیازی در فضای موسیقی امروزه احساس میکردید که سراغ چنین کاری رفتید؟
حقیقت امر این است که در ابتدا به فکر برطرف کردن نیازی از جامعه موسیقی نبودم بلکه انگیزه شروع این کار رفع دغدغه فردی بود؛ دغدغهای که از نوجوانی با من بود، اینکه وقتی صدای ساز استاد بیگجهخانی را میشنیدم احساس خوبی به من دست میداد که حاصل تمبر صدای متفاوت ساز ایشان بود. همیشه این سوال را از خودم میپرسیدم که چگونه میتوان از تار چنین صدایی تولید کرد. طبیعتا در طول سالها من و برخی همنسلانم خیلی تلاش کردیم که چنین صدایی را با تقلید صرف خلق کنیم ولی با توجه به ترجمان متفاوتی که به واسطه آموختههایمان از این آثار داشتیم، در این کار موفق نبودیم.
چه شد که دروازه ورود به آثار بیگجهخانی به رویتان گشوده شد؟
یک روز در سال ۸۰ تصمیم گرفتم که یکی از آثار این استاد را به نت درآورم و از آن یادداشتبرداری کنم. هنگام کار متوجه شدم مجبورم علائم جدیدی تولید کنم که پیش از این در نتنگاری موسیقی ایرانی وجود نداشت. این شد که علائم و نشانههایی ایجاد کردم و همین شد که انگیزه پیدا کردم کار را برای خودم ادامه دهم. سرانجام با ادامه کار تمام آثار بیگجهخانی از ضربیها گرفته تا آوازیها را نوشتم.
چرا مجبور به خلق علائم جدید شدید؟ مگر تکنیکهای بهکار رفته در کار این استاد، پیش از این در آثار نوازنده دیگری بهکار نرفته و نتنگاری نشده بود؟
اغلب تکنیکهایی که در ساز استاد بیگجهخانی دیده و شنیده میشود، پیش از این در آثار علیاکبرخان شهنازی مشاهده میشد، از اینرو این سوال بجا به نظر میرسد که چرا نیازی به خلق علائم نتنگاری جدید احساس شد اما از یاد نبریم هنگامی که نتنگاری این آثار را شروع کرده بودم، هنوز نتنگاریهای آثار استاد شهنازی منتشر نشده بود. فقط یک اثر از ردیف دوره عالی ایشان به همت آقای حبیبالله صالحی به چاپ رسیده بود که تا به ایناندازه که من وارد جزئیات شیوه نواختن شدهام، در نتنگاری جزئیات را لحاظ نکرده بود. بعد از آن کاری از آقای طلایی منتشر شد که آن هم مبتنی برثبت صورت آهنگ بود.
برای رسیدن به تکنیکها و از آن مهمتر درک رمز نوازندگی بیگجهخانی چه راهی را پیمودید؟
برای کشف راز نوازندگی ایشان لازم بود بیش از هرچیز بفهمم که این استاد به چه فکر میکرد، آرمانهای او در نوازندگی چه بود و چهکسی را الگو قرار داده و محتوای ذهنیاش را از کجا گرفته بود. همانطور که در مقدمه همین کتاب از زبان خود بیگجهخانی نقل کردهام، وقتی پدرش که استادش محسوب میشد، مرحوم شد، تاحدی از شاگردان او آموزش دید اما این آموزش برای تبدیل شدن به بیگجهخانیای که ما میشناسیم کافی نبود. پس مقدار زیادی از آموختههایش را از روی صفحاتی که از آثار قمر، اقبال آذر و... که در قهوهخانهها پخش میشد بهدست آورد؛ قهوهخانههایی که از ورود اطفالی چون او جلوگیری میکردند. این شد که از راه شنیدن از پشت در و تمرین در منزل کار را دنبال کرد. از همین شیوه آموختن میتوان فهمید که چهمیزان مجبور بود روی تکتک حرکات و تکنیکها تمرکز کند. از اینگذشته نباید از یاد ببریم که او زمانی بهعنوان نوازنده صاحبسبک در موسیقی مطرح شد که همکار اقبالالسلطان (اقبال آذر) شد؛ خوانندهای که پیش از بیگجهخانی با علیاکبرخان شهنازی کار میکرد. حال از این موضوع میتوان فهمید که این دو استاد چه تاثیر مستقیم و غیرمستقیمی روی او داشتهاند. با همه اینها بیگجهخانی توانست با ایجاد تمبرصوتی متفاوت در نوازندگیاش کارهای متفاوتی با استاد شهنازی ارائه دهد؛ حتی هنگام نواختن قطعات آن استاد؛ این بزرگترین درسی است که از مکتب بیگجهخانی میتوان گرفت؛ اینکه قابلیت متفاوت نواختن در موسیقی ایرانی و جوشش و زنده شدن وجود دارد، به شرطی که نگاهمان را تغییر دهیم و درگیر محدودیتهای ذهنیمان نباشیم؛ محدودیتهایی که آموختن را با تقلید اشتباه میگیرد و عاری از هرگونه تحلیل است.
چرا نتنگاری و تالیف این کتاب این همه سال وقت گرفت؟
بیشتر این وقت صرف چگونه نوشتن و تحلیل آثار شد چراکه قصد من صرفا ثبت صوری نتهای آهنگ نبود، بلکه قصد داشتم نحوه نواختن بیگجهخانی را روی کاغذ بیاورم. دلیل ابداع علایم جدید هم برای این بود که بتوانم امضای او را منتقل کنم.
آیا وجود این همه علامت کار نوازنده را دشوار نمیکند و آیا کسی میتواند ابتدا بهساکن آن را بنوازد؟
این مجموعه نتها، به اصطلاح آثار «دشیفر» نیست که نوازندهای بدون اینکه آنها را از قبل دیده باشد و روی آنها تامل کرده باشد، یکباره اجرایشان کند، بلکه ابتدا باید مطالعه و علائم آن شناسایی شود سپس تکنیکهای آن روی دست جابیفتد، ترجمانش معلوم شود تا بعد از آن نوازنده بتواند آن را بنوازد زیرا هدف این کتاب تا حد امکان نگارش لحن بوده، نه فقط جملهها و نتها. در واقع تفاوت و ویژگیهای کارهای بیگجهخانی در همین لحن اوست.
ارسال نظر