پشت پرده بربادرفته - ۱۲ مرداد ۹۱
جوادطوسی
منتقد سینما
گاهی با خودم فکر میکنم کسی که برباد رفته را ندیده باشد، انگار نیمی از سینمای جهان را تجربه نکرده است. حالا پس از گذشت نزدیک به هفتاد سال از اولین نمایش بربادرفته، میتوان همچنان آن را یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخ سینما قلمداد کرد. هرچند بعدا آثار بسیاری ساخته شدند که در هنگام نمایش رکورد فروش این فیلم را شکستند. اما با مرور زمان و با گذر سالها و طی نمایشهای بعدی، همچنان بربادرفته به جایگاه اولیهاش بازگشت و رکورد محبوبترین و پربینندهترین فیلم تاریخ سینما را حداقل تا پنجاه سال پس از ساختهشدناش، برای خود نگه داشت.
منتقد سینما
گاهی با خودم فکر میکنم کسی که برباد رفته را ندیده باشد، انگار نیمی از سینمای جهان را تجربه نکرده است. حالا پس از گذشت نزدیک به هفتاد سال از اولین نمایش بربادرفته، میتوان همچنان آن را یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخ سینما قلمداد کرد. هرچند بعدا آثار بسیاری ساخته شدند که در هنگام نمایش رکورد فروش این فیلم را شکستند. اما با مرور زمان و با گذر سالها و طی نمایشهای بعدی، همچنان بربادرفته به جایگاه اولیهاش بازگشت و رکورد محبوبترین و پربینندهترین فیلم تاریخ سینما را حداقل تا پنجاه سال پس از ساختهشدناش، برای خود نگه داشت.
جوادطوسی
منتقد سینما
گاهی با خودم فکر میکنم کسی که برباد رفته را ندیده باشد، انگار نیمی از سینمای جهان را تجربه نکرده است. حالا پس از گذشت نزدیک به هفتاد سال از اولین نمایش بربادرفته، میتوان همچنان آن را یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخ سینما قلمداد کرد. هرچند بعدا آثار بسیاری ساخته شدند که در هنگام نمایش رکورد فروش این فیلم را شکستند. اما با مرور زمان و با گذر سالها و طی نمایشهای بعدی، همچنان بربادرفته به جایگاه اولیهاش بازگشت و رکورد محبوبترین و پربینندهترین فیلم تاریخ سینما را حداقل تا پنجاه سال پس از ساختهشدناش، برای خود نگه داشت.
بر بادرفته یکی از نمونههای استثنایی سیستم فیلمسازی استودیویی در سالهای طلاییهالیوود بود و مشخصههای این نوع سینما و آن دوران را یکجا و به طرزی تمام و کمال به نمایش گذاشت. هنگامی که مارگارت میچل برای اولین بار شروع به نوشتن رمانی کرد که هنوز نامی برایش انتخاب نکرده بود و وقایعش در دوران اوج جنگهای استقلال آمریکا میگذشت، نمیدانست که در حال نوشتن بزرگترین رمان آمریکایی است. او در گفتوگویی اظهار کرده بود که امیدوار است کتابش حداقل پنج هزار نسخه فروش کند تا ناشر متضرر نشود؛ اما در ظرف کمتر از یک سال کتاب یک میلیون نسخه فروش رفت و نیویورک تایمز آن را بهترین داستان درباره جنگهای داخلی آمریکا نامید و کسانی هم آن را با جنگ و صلح تولستوی مقایسه کردند. دیوید. ا. سلزنیک تهیهکننده معروف آمریکایی حقوق ساختن فیلمی بر مبنای داستان این کتاب را به مبلغ پنجاه هزار دلار از میچل خرید و پس از موفقیت فیلم پنجاه هزار دلار دیگر به عنوان قدردانی برای او فرستاد. بربادرفته از آن فیلمهایی است که جزئیات ساخته شدناش، وقایع پشت صحنه آن، سیستم انتخاب بازیگران، نظارت تهیهکننده، عوض شدن کارگردانها و ... شاید به اندازه خود فیلم جذاب و شنیدنی باشد. یکی از مهمترین نقاط قوت فیلم در کنار باقی مواردی که به آنها خواهیم پرداخت، حضور کلارک گیبل و ویوین لی به نقشهای اصلی در آن بود. نخستین انتخاب برای ایفای نقش رت باتلر، کلارک گیبل بود، اما او با کمپانی مترو قرارداد داشت و مترو هنوز خود را وارد پروژه نکرده بود. به همین دلیل سلزنیک افراد دیگری را انتخاب میکند. مثل گری کوپر، اما کوپر فاقد آن طنز ظریف و بیقیدی و مشخصات دیگری بود که در شخصیت رت باتلر توصیف شده بود. پس از کوپر از رونالد کولمن و وارنر باکستر برای بازی در این نقش اسم برده میشود. در نهایت خوانندهها و تماشاگران رمان کلارک گیبل را مناسبترین گزینه عنوان میکنند و اولین قدم برداشته میشود. یافتن بازیگر برای نقش اسکارلت دشوارتر بود و یکی از جنجالیترین اتفاقات پشت صحنه و پیشتولید فیلم را رقم زد. تقریبا همه بازیگران زنهالیوود برای بازی در این نقش داوطلب میشوند و یکی از بزرگترین رقابتهای تاریخ سینما برای تصاحب یک نقش شکل میگیرد. پس از گذشت دو سال و صرف صدها هزار دلار هنوزهالیوود به نتیجهای نرسیده است. در نهایت سلزنیک مجبور میشود که فیلمبرداری را بدون مشخص شدن بازیگر زن اصلی فیلم شروع کند.
روز یازدهم دسامبر 1938 نخستین صحنه فیلم که مربوط به فصل آتشسوزی آتلانتا است، شروع میشود. در همین روز برادر سلزنیک که در صحنه فیلمبرداری حضور دارد، زن جوانی را که کنارش ایستاده به او معرفی میکند. یک بازیگر انگلیسی که سابقه چندانی ندارد و نامش ویوین لی است سلزنیک تستهای دشواری از او میگیرد و سرانجام پس از کش و قوسهای بسیار تکلیف اسکارلت اوهارای فیلم مشخص میشود. فیلمبرداری که با کارگردانی جورج کیوکر آغاز شده بود، به دلیل اختلافات او با کلارک گیبل، متوقف میشود و در نهایت سلزنیک کیوکر را کنار میگذارد. هرچند در نسخه نهایی فیلم سه صحنه وجود دارد که کیوکر آنها را کارگردانی کرده: تولد بچه ملانی، حمله سربازها به تارا و مرگ بانی. پس از کیوکر چهار کارگردان برای ادامه کارگردانی بر باد رفته در نظر گرفته میشوند که در بین آنها ویکتور فلمینگ انتخاب میشود. او کسی است که میتواند به سرعت خود را با شرایط وفق دهد و در همان سال جادوگر شهرزمرد را ساخته بود. ضمن این که پیش از این چند بار با گیبل هم همکاری کرده بود. هر چند فشردگی کار آنقدربود که فلمینگ در پایان بیمار میشود و سام وود چند صحنه پایانی را فیلمبرداری میکند. فیلمبرداری در اول جولای 1939 تمام میشود و روز پانزدهم دسامبر 1939 در آتلانتا برای نخستین بار نمایش داده میشود. ایالت جورجیا در التهاب نمایش فیلم به سر میبرد و به گفته موسسه گالوپ در همان سال حداقل 56 میلیون نفر در آمریکا بیصبرانه در انتظار نمایش فیلمند. پس از نمایش فیلم، آن پیروزی تمام عیاری که همه در انتظارش بودند اتفاق میافتد.
در آن سال بر باد رفته جوایز اسکار را درو میکند: ویوین لی اسکار بهترین بازیگر زن را از اسپنسر تریسی دریافت میکند. اما کلارک گیبل مبارزه را به رابرت دانت (که در خداحافظ آقای چیپس بازی کرده) میبازد و اسکار به دانت تعلق میگیرد. هتی مک دانیل برای ایفای نقش مامی، نخستین بازیگر سیاهپوستی است که موفق به دریافت اسکار میشود. هالی لیکرن و جیمز نیوکام برای تدوین، ارنستهالر و دستیارش برای فیلمبرداری، سیدنی هاوارد (که پیش از مراسم درگذشت) برای فیلمنامه، ویلیام کامرون منزیس برای طراحی صحنه، ویکتور فلمینگ برای کارگردانی و سرانجام خود سلزنیک به خاطر تهیهکنندگی فیلم، دیگر کسانی هستند که به خاطر بر باد رفته موفق به دریافت جایزه اسکار میشوند...قطعا پیشنهاد من به شما برای آخر هفته دیدن فیلم «برباد رفته» خواهد بود.
منتقد سینما
گاهی با خودم فکر میکنم کسی که برباد رفته را ندیده باشد، انگار نیمی از سینمای جهان را تجربه نکرده است. حالا پس از گذشت نزدیک به هفتاد سال از اولین نمایش بربادرفته، میتوان همچنان آن را یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخ سینما قلمداد کرد. هرچند بعدا آثار بسیاری ساخته شدند که در هنگام نمایش رکورد فروش این فیلم را شکستند. اما با مرور زمان و با گذر سالها و طی نمایشهای بعدی، همچنان بربادرفته به جایگاه اولیهاش بازگشت و رکورد محبوبترین و پربینندهترین فیلم تاریخ سینما را حداقل تا پنجاه سال پس از ساختهشدناش، برای خود نگه داشت.
بر بادرفته یکی از نمونههای استثنایی سیستم فیلمسازی استودیویی در سالهای طلاییهالیوود بود و مشخصههای این نوع سینما و آن دوران را یکجا و به طرزی تمام و کمال به نمایش گذاشت. هنگامی که مارگارت میچل برای اولین بار شروع به نوشتن رمانی کرد که هنوز نامی برایش انتخاب نکرده بود و وقایعش در دوران اوج جنگهای استقلال آمریکا میگذشت، نمیدانست که در حال نوشتن بزرگترین رمان آمریکایی است. او در گفتوگویی اظهار کرده بود که امیدوار است کتابش حداقل پنج هزار نسخه فروش کند تا ناشر متضرر نشود؛ اما در ظرف کمتر از یک سال کتاب یک میلیون نسخه فروش رفت و نیویورک تایمز آن را بهترین داستان درباره جنگهای داخلی آمریکا نامید و کسانی هم آن را با جنگ و صلح تولستوی مقایسه کردند. دیوید. ا. سلزنیک تهیهکننده معروف آمریکایی حقوق ساختن فیلمی بر مبنای داستان این کتاب را به مبلغ پنجاه هزار دلار از میچل خرید و پس از موفقیت فیلم پنجاه هزار دلار دیگر به عنوان قدردانی برای او فرستاد. بربادرفته از آن فیلمهایی است که جزئیات ساخته شدناش، وقایع پشت صحنه آن، سیستم انتخاب بازیگران، نظارت تهیهکننده، عوض شدن کارگردانها و ... شاید به اندازه خود فیلم جذاب و شنیدنی باشد. یکی از مهمترین نقاط قوت فیلم در کنار باقی مواردی که به آنها خواهیم پرداخت، حضور کلارک گیبل و ویوین لی به نقشهای اصلی در آن بود. نخستین انتخاب برای ایفای نقش رت باتلر، کلارک گیبل بود، اما او با کمپانی مترو قرارداد داشت و مترو هنوز خود را وارد پروژه نکرده بود. به همین دلیل سلزنیک افراد دیگری را انتخاب میکند. مثل گری کوپر، اما کوپر فاقد آن طنز ظریف و بیقیدی و مشخصات دیگری بود که در شخصیت رت باتلر توصیف شده بود. پس از کوپر از رونالد کولمن و وارنر باکستر برای بازی در این نقش اسم برده میشود. در نهایت خوانندهها و تماشاگران رمان کلارک گیبل را مناسبترین گزینه عنوان میکنند و اولین قدم برداشته میشود. یافتن بازیگر برای نقش اسکارلت دشوارتر بود و یکی از جنجالیترین اتفاقات پشت صحنه و پیشتولید فیلم را رقم زد. تقریبا همه بازیگران زنهالیوود برای بازی در این نقش داوطلب میشوند و یکی از بزرگترین رقابتهای تاریخ سینما برای تصاحب یک نقش شکل میگیرد. پس از گذشت دو سال و صرف صدها هزار دلار هنوزهالیوود به نتیجهای نرسیده است. در نهایت سلزنیک مجبور میشود که فیلمبرداری را بدون مشخص شدن بازیگر زن اصلی فیلم شروع کند.
روز یازدهم دسامبر 1938 نخستین صحنه فیلم که مربوط به فصل آتشسوزی آتلانتا است، شروع میشود. در همین روز برادر سلزنیک که در صحنه فیلمبرداری حضور دارد، زن جوانی را که کنارش ایستاده به او معرفی میکند. یک بازیگر انگلیسی که سابقه چندانی ندارد و نامش ویوین لی است سلزنیک تستهای دشواری از او میگیرد و سرانجام پس از کش و قوسهای بسیار تکلیف اسکارلت اوهارای فیلم مشخص میشود. فیلمبرداری که با کارگردانی جورج کیوکر آغاز شده بود، به دلیل اختلافات او با کلارک گیبل، متوقف میشود و در نهایت سلزنیک کیوکر را کنار میگذارد. هرچند در نسخه نهایی فیلم سه صحنه وجود دارد که کیوکر آنها را کارگردانی کرده: تولد بچه ملانی، حمله سربازها به تارا و مرگ بانی. پس از کیوکر چهار کارگردان برای ادامه کارگردانی بر باد رفته در نظر گرفته میشوند که در بین آنها ویکتور فلمینگ انتخاب میشود. او کسی است که میتواند به سرعت خود را با شرایط وفق دهد و در همان سال جادوگر شهرزمرد را ساخته بود. ضمن این که پیش از این چند بار با گیبل هم همکاری کرده بود. هر چند فشردگی کار آنقدربود که فلمینگ در پایان بیمار میشود و سام وود چند صحنه پایانی را فیلمبرداری میکند. فیلمبرداری در اول جولای 1939 تمام میشود و روز پانزدهم دسامبر 1939 در آتلانتا برای نخستین بار نمایش داده میشود. ایالت جورجیا در التهاب نمایش فیلم به سر میبرد و به گفته موسسه گالوپ در همان سال حداقل 56 میلیون نفر در آمریکا بیصبرانه در انتظار نمایش فیلمند. پس از نمایش فیلم، آن پیروزی تمام عیاری که همه در انتظارش بودند اتفاق میافتد.
در آن سال بر باد رفته جوایز اسکار را درو میکند: ویوین لی اسکار بهترین بازیگر زن را از اسپنسر تریسی دریافت میکند. اما کلارک گیبل مبارزه را به رابرت دانت (که در خداحافظ آقای چیپس بازی کرده) میبازد و اسکار به دانت تعلق میگیرد. هتی مک دانیل برای ایفای نقش مامی، نخستین بازیگر سیاهپوستی است که موفق به دریافت اسکار میشود. هالی لیکرن و جیمز نیوکام برای تدوین، ارنستهالر و دستیارش برای فیلمبرداری، سیدنی هاوارد (که پیش از مراسم درگذشت) برای فیلمنامه، ویلیام کامرون منزیس برای طراحی صحنه، ویکتور فلمینگ برای کارگردانی و سرانجام خود سلزنیک به خاطر تهیهکنندگی فیلم، دیگر کسانی هستند که به خاطر بر باد رفته موفق به دریافت جایزه اسکار میشوند...قطعا پیشنهاد من به شما برای آخر هفته دیدن فیلم «برباد رفته» خواهد بود.
ارسال نظر