آسمانی در کتاب
دست‌هایی که به آسمان بلند شده است، چشمانی که چشمه شست‌وشوی سیرت و صورت شده و زبانی که با نجوای عاشقانه و گرم، دوست را می‌خواند، اینها همه تصاویری آشنا برای انسانند فارغ از دین ومذهبی که برگزیده است، اما درمیان تمامی ادیان آسمانی و در تمامی مذاهب اسلامی تشیع جذابیت ویژه‌ای دارد به نام مناجات. مناجات گنجینه‌ای بی بدیل و منحصر به فرد در میراث تاریخی تشیع است که نه زمان کهنه‌اش می‌کند و نه پیشرفت وتوسعه علم وادبیات از جذابیت آن می‌کاهد، دعاهای موجود در منابع شیعه زیباترین پاسخ ممکن است به کسانی که بر طبل ضدیت با شیعیان می‌کوبند، در حالی که در متن ادعیه شیعه که از زبان معصومین انشاء شده است خالصانه‌ترین ستایش‌های بنده نسبت به خدا و عاشقانه‌ترین تعابیر خطاب به معشوق ازلی و ابدی وجود دارد که هیچ بنده‌ای اینگونه خداوند را توصیف وستایش نکرده است و به راستی اگر مناجات و ادعیه را از دین بگیریم روح وارادت بندگی از کالبد مذهب رخت برمی بندد.
در متنون دینی از دعا به عنوان «قرآن صاعد» نام‌برده شده است، به این معنا که همان معارفی که از خزانه غیب در قالب واژگان و مفاهیم قرآن کریم از نزد حضرت حق به عنوان معجزه بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده است در قالب ادعیه و مناجات‌های شیعه واز زبان بنده به سوی خدا باز می‌گردد و بازتولید همان معرفت ناب واصیل قرآنی است و به این خاطر ادعیه شیعه را باید نوعی مکمل ومفسر قرآن کریم شمرد.
در میان ادعیه معتبر شیعه که عمدتا متعلق به امام اول شیعیان است، برخی مناسبتی و خاص یک زمان می‌باشند، از جمله مناجات بلند شعبانیه که از زبان مبارک امیرالمومنین(ع) زیباترین نوع نجوای عاشق و معشوق و حاوی سیر وسلوک عارفانه به سوی خداوندگارشان تصویر کرده که معمولا در ماه شعبان زینت بخش محافل عاشقان الهی است، دعای عرفه سیدالشهدا(ع) که باوجود مضامین بلند وادبیات بی نظیرش بنابرعرف، تنها در روز عرفه خوانده می‌شود، دعای زیبای کمیل زیاد که اثرجاودانه دیگری از علی ابن ابیطالب(ع) است متداول‌ترین نوع دعا در میان شیعیان است و علاوه بر شب نیمه شعبان معمولا در شب‌های جمعه قرائت می‌شود، مناجات مسجد کوفه که با مطلع «مولای یا مولای» در میان مردم شناخته می‌شود نیز سرشار از مضامین معرفتی در تشریح مقام بندگی و مقام ربوبیت الهی از زوایای گوناگون است.
دو دعای مشهور منتسب به سیدالساجدین، زین‌العابدین؛ این که علاوه بر اثر درخشان صحیفه سجادیه که گرما بخش محافل عاشقان الهی است، مناجات خمس عشر که مسیر سیر الی‌الله را، در قالب ۱۵مناجات و۱۵ مقام تصویر می‌کند و بنده عاشق را به همراه خود در این سفر روحانی به سوی مقام بندگی رهنمون می‌سازد و دعای ابوحمزه ثمالی که اوج استغاثه و سخن گفتن بنده گناهکار با خالق بی‌همتای خود می‌باشد، نیز میراث دیگری از زین‌العابدن این است که زینت بخش سحرهای ماه مبارک رمضان شیعیان است.
برخی ادعیه هم که در کتاب شریف مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی درج شده‌اند و دارای سندمعتبر می‌باشند، کمتراز ادعیه فوق در میان شیعیان شناخته شده‌اند مانند دعای سمات، دعای مجیر ودعای مشلول.
اما در میان تمامی ادعیه شیعه دعای جوشن کبیر امتیازی منحصر به فرد دارد و آن جامع اسماء الهی بودن است.
این دعا که شان نزول آن بر پیامبر اکرم(ص) حفاظت ایشان از آسیب‌های آسمانی وزمینی در جنگ بدر، بوده است، شامل هزار اسم خاص الهی است که در چارچوبی منظم و بسیار زیبا ودلنشین ساختار دعا را شکل داده‌اند.
دعای جوشن کبیر در قالب صد بند و هربند شامل ده اسم خاص الهی، مناجات خوان را به هدف دعا که آشنایی با معارف واسماء وصفات الهی وکسب معرفت است می‌رساند و درهای وجود وی را بر امواج رحمت الهی می‌گشاید.
در دعای جوشن کبیر برخلاف اکثر ادعیه که سخن از بنده و گنهکاری است، تنها وتنها سخن از خداوند است وبه این خاطر این دعا، نه تنها برآورنده حاجات و بستر سوال ودرخواست از خدواند می‌باشد بلکه دائره‌المعارفی از وجوه متکثر ودر عین حال واحد ذات خداوندی است.
در دعای جوشن کبیر، مناجات خوان بین اسماء و صفات گوناگون الهی که با نظمی حیرت انگیز وزیبایی خیره‌کننده در قالب کلماتی معماری خارق‌العاده را در ادبیات پدید آورده‌اند از اسمی به اسمی دیگر و از صفتی به صفت دیگر سفر می‌کند.
در این دعا، صد بند به صد اسم تک واژگانی از خداوند اختصاص دارد، که مصدر ومنبع بسیاری دیگر از اسماء و صفات الهی هستند که در نهصد اسم دیگر مندرج در دعا، خداوند با آنها یاد شده است.
در برخی از روایات آمده است که ویژگی ممتاز دعای جوشن کبیر در بردارندگی اسم اعظم الهی است، اسم اعظم الهی در متون اسلامی به اسمی گفته می‌شود که در صورت خواندن خداوند با آن، گشایش و اجابتی افزونتر از سایر اسماء به سائل اعطال می‌شود.
اینکه آیا اسم اعظم تنها یک واژه خاص است یا همراه با معرفت وموقعیتی خاص دعا کننده آن می‌باشد بحثی دامنه دار است که فرصت طرح آن در این مجال نیست.
ویژگی برجسته دیگر در دعای جوشن کبیر جامعیت ابعاد مختلف زندگی انسان در این دعا است، که این ویژگی ناشی از جامعیت اسما و صفات الهی می‌باشد، برخلاف برخی دیگر از ادعیه که به صورت متمرکز بر یک حالت انسان و یک اسم یا طیفی خاص از صفات الهی متمرکزند در دعای جوشن کبیر دوره کاملی از اسماء و صفات الهی مرور می‌گردد.
در حالی که در برخی از دعاهای دیگر تنها به صفت توبه کنندگی وگنهکاری انسان اشاره شده وبر صفت بخشایشگری خداوند تاکید شده است در «جوشن کبیر» خداوندی که می‌بخشاید، روزی دهنده نیز هست، منتقم و متکبرهم است، به همان‌اندازه که بزرگ ودست نیافتنی است، نزدیک و همنشین یادکنندگان* است و به ویژه برای کسانی که یار وحامی ومونسی ندارند، رفیق وهمنشین است.
از برکات دیگر دعای جوشن کبیر، آشکار شدن بعد اصلی دین یعنی هدایت حداکثری وتکیه بر زیبایی‌ها **، دوست داشتن همه انسان‌ها از جمله گناهکاران و انتقال حس خداگونگی به انسان‌هایی است که این دعا را سرمشق زندگی خود قرار می‌دهند، چرا که مهم‌ترین سیر وسلوک در درون اسماء وصفات الهی، خداگونه شدن است، مناجات کننده‌ای که در حین خواندن جوشن کبیر صدبار خدا را می‌خواند تا او را ببخشد و از آتش دوزخ برحذر دارد***، خود باید آسان تر از گذشته دیگرانی را که به وی جفا وظلم کرده‌اند ببخشاید و از آتش کینه و انتقامش، عافیت ببخشد، دعاکننده‌ای که بارها و با واژگان گوناگون خداوند را با نام‌های مرتبط با کرامت، دستگیری و یاری رساندگان به نیازمندان می‌خواند ****، خود نیز باید گشاده دستی و فروتنی با تهیدستان و نیازمندان را به ذخیره ببرد *****و...
خلاصه آنکه جوشن کبیر اقیانوس بزرگی از معارف است که در سحرهای ماه مبارک رمضان ودر شب‌های قدر، فرصت چشیدن جرعه‌ای از این اقیانوس به ما داده می‌شود، پس چه بهتر آنکه از این اقیانوس به تکرار خسته‌کننده کلام ودعای زبانی بسنده نشود و از غواصی در این بحر، تنی خیس شده ودل به نور الهی و خلق به صفات خداوندی آراسته گردد.


پی نوشت‌ها:
*یَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یَا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ یَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یَا غِیَاثَ مَنْ لا غِیَاثَ لَهُ یَا فَخْرَ مَنْ لا فَخْرَ لَهُ یَا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ یَا مُعِینَ مَنْ لا مُعِینَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ یَا أَمَانَ مَنْ لا أَمَانَ لَهُ
اى پشتیبان کسى که پشتیبان ندارد اى پشتوانه آن کس که پشتوانه ندارد اى ذخیره آن کس که ذخیره ندارد اى پناه آن کس که پناهى ندارد اى فریادرس آن کس که فریادرس ندارد اى افتخار آن کس که مایه افتخارى ندارد اى عزت آن کس که عزتى ندارد اى کمک آن کس که کمکى ندارد اى همدم آن کس که همدمى ندارد اى امان بخش آن کس که امانى ندارد و
یَا حَبِیبَ مَنْ لا حَبِیبَ لَهُ یَا طَبِیبَ مَنْ لا طَبِیبَ لَهُ یَا مُجِیبَ مَنْ لا مُجِیبَ لَهُ یَا شَفِیقَ مَنْ لا شَفِیقَ لَهُ یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ یَا مُغِیثَ مَنْ لا مُغِیثَ لَهُ یَا دَلِیلَ مَنْ لا دَلِیلَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ یَا رَاحِمَ مَنْ لا رَاحِمَ لَهُ یَا صَاحِبَ مَنْ لا صَاحِبَ لَهُ
اى دوست آن کس که دوستى ندارد اى طبیب آن کس که طبیبى ندارد اى پاسخ ده آن کس که پاسخ ده ندارد اى یار دلسوز آن کس که دلسوزى ندارد اى رفیق آن کس که رفیق ندارد اى فریادرس آن کس که فریادرسى ندارد اى راهنماى آنکه راهنمایى ندارد اى مونس آن کس که مونسى ندارد اى ترحم کننده آن کس که ترحم‌کننده اى ندارد اى همدم آن کس که همدمى ندارد
**یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ یَا مَنْ سَتَرَ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ یَا مَنْ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَى یَا مُنْتَهَى کُلِّ شَکْوَى
اى که کار نیک را آشکار کنى و اى که کار زشت را پنهان کنى اى که کسى را به گناه نگیرى اى که پرده کس ندرى اى بزرگ گذشت اى نیکو درگذر اى پهناور آمرزش اى گشاده دو دست (فضلش) به رحمت اى مطلع از سخن سرى و راز اى منتهاى هر شکایت
***سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ
منزهى تو اى که نیست معبودى جز تو فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار
**** یَا مَنْ لا یُرْجَى إِلا فَضْلُهُ یَا مَنْ لا یُسْأَلُ إِلا عَفْوُهُ یَا مَنْ لا یُنْظَرُ إِلا بِرُّهُ یَا مَنْ لا یُخَافُ إِلا عَدْلُهُ یَا مَنْ لا یَدُومُ إِلا مُلْکُهُ یَا مَنْ لا سُلْطَانَ إِلا سُلْطَانُهُ یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَتُهُ یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ یَا مَنْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عِلْمُهُ یَا مَنْ لَیْسَ أَحَدٌ مِثْلَهُ
اى که امیدى نیست جز به نیکى او اى که درخواست نشود جز گذشتش اى که چشم داشتى نیست جز به نیکى او اى که ترسى نیست جز از عدل او اى که جاوید نمى ماند جز فرمانروایى و ملک او اى که سلطنت و قدرتى نیست جز سلطنت او اى که رحمتش همه چیز را فراگرفته‌ اى که رحمتش بر خشمش پیشى جسته ‌اى که علمش بر همه چیز احاطه کرده اى که مانندش هیچکس نخواهد بود
***** یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ یَا عَظِیمَ الْمَنِّ یَا کَثِیرَ الْخَیْرِ یَا قَدِیمَ الْفَضْلِ یَا دَائِمَ اللُّطْفِ یَا لَطِیفَ الصُّنْعِ یَا مُنَفِّسَ الْکَرْبِ یَا کَاشِفَ الضُّرِّ یَا مَالِکَ الْمُلْکِ یَا قَاضِیَ الْحَقِّ
اى بزرگوار چشم پوش اى بزرگ نعمت بخش اى پرخیر اى دیرینه بخشش اى جاوید لطف اى دقیق صنعت اى زداینده‌ اندوه اى برطرف کننده گرفتارى اى فرمانرواى عالم هستى اى حاکم بر حق.