تکنیکهای تنظیم اهداف مالی
چگونه اهداف مالی زندگی خود را تنظیم کنیم؟ شاید شما هم جزو افرادی هستید که هر چند مدت یکبار اهدافی که در ذهن خود داشتهاید و برای رسیدن به آنها لحظه شماری میکردید لیست میکنید و متوجه میشوید که متاسفانه اقدام عملی برای رسیدن به آنها انجام ندادهاید و پس از چند سال میبینید حجم اهداف مالی که به آنها دست نیافتهاید از آنچه به آن دسترسی دارید بیشتر است. ممکن است برای توجیه اولیه این موضوع به خود بگوئید مگر میشود با این همه کمبود منابع مالی، بتوان به تمامی اهداف مالی زندگی دست پیدا کرد؟
اما واقعیت این است که با تنظیم اهداف مالی میتوانید میزان دستیابی به آنها را زیاد کنید.
اما واقعیت این است که با تنظیم اهداف مالی میتوانید میزان دستیابی به آنها را زیاد کنید.
چگونه اهداف مالی زندگی خود را تنظیم کنیم؟ شاید شما هم جزو افرادی هستید که هر چند مدت یکبار اهدافی که در ذهن خود داشتهاید و برای رسیدن به آنها لحظه شماری میکردید لیست میکنید و متوجه میشوید که متاسفانه اقدام عملی برای رسیدن به آنها انجام ندادهاید و پس از چند سال میبینید حجم اهداف مالی که به آنها دست نیافتهاید از آنچه به آن دسترسی دارید بیشتر است. ممکن است برای توجیه اولیه این موضوع به خود بگوئید مگر میشود با این همه کمبود منابع مالی، بتوان به تمامی اهداف مالی زندگی دست پیدا کرد؟
اما واقعیت این است که با تنظیم اهداف مالی میتوانید میزان دستیابی به آنها را زیاد کنید. نکته اولیه این است که تنظیم اهداف مالی با سایر اهداف فرقی ندارد. مهم این است که آن را جدی بگیرید. با استفاده از تکنیکها و روشهای زیر میتوانید به این موضوع رسیدگی کنید. باید ابتدا اهداف را تعیین کرده و سپس مخارج را در اطراف آن شکل دهید. اگر ارزشهای شما (مربوط به خودتان نه فرد دیگری)، مشخص باشد، رسیدن به دستاوردهایی که شادی را به زندگیتان وارد میکند روزافزون خواهد شد.
در گام اول آنچه را برای شما مهم است مشخص کنید. پول شادی نمیآورد بلکه منبع شادی، تعقیب اهداف و تجربههایی در راستای ارزشهای شخصی شما هستند که موجب شادی میشوند. چطور میتوان مطمئن شد که مخارج، در راستای ارزشهای شماست؟ فرض کنید که در وضعیت مالی مناسبی قرار دارید و آنقدر پولدارید که نیازهای کنونی و آینده شما برآورده میشود. در این حال زندگیتان را چگونه میگذرانید؟ آیا چیزی را تغییر میدهید؟ هر چیز به ذهنتان آمد بنویسید. یک زندگی را شرح دهید که کامل و غنی است. حالا فرض کنید دکتر خود را دیدهاید و به شما میگوید که ۵ تا ۱۰ سال از زندگی شما باقیمانده است. هیچ حسی از بیماری ندارید ولی لحظه مرگ نیز برای شما نامشخص است. در این زمان باقیمانده چهکار میکنید؟ آیا زندگی خود را تغییر داده و چطور این کار را میکنید؟ (در این سوال فرض نمیشود که بینهایت پولدارید)
نهایتا دکتر با شما تماس گرفته و شوکی به شما وارد میشود. تنها ۲۴ ساعت از زندگی شما باقیمانده است. چه احساساتی پس از دانستن مرگی چنین نزدیک، در شما به وجود میآید؟ از خودتان بپرسید: چه چیزی را ازدستدادهاید؟ به چه کسی نتوانستید تبدیل شوید؟ چهکاری را نتوانستید انجام دهید؟ کارشناسان اقتصاد خانواده میگویند سوال سوم منجر به پاسخهایی میشود که در پنج دسته کلی میگنجد: دسته اول این است که ۹۰ درصد پاسخها شامل خانواده و روابط است. دسته دوم به پاسخهایی درخصوص یک زندگی معنادار مربوط میشود. دسته سوم در خصوص به انجام رساندن کاری است و شگفت آنکه بسیاری از پاسخها مربوط به آرزویی است که باید انجام دهید. دسته چهارم پاسخهایی است که در پی جبران است. به تعبیر دیگر پاسخ دهندهها این دسته به دنبال بازگشت به جامعه و ایجاد یک اثر مثبت هستند و نهایتا اینکه دسته پنجم مربوط به بودن درجایی در طبیعت و مکانی متفاوت است.
در گام دوم مانند رانندگی بیشتر به جلو نگاه کنید تا پشت سر. اهداف خود را بر اساس آینده تنظیم کنید. آنچه میخواهید انجام دهید نه آنجایی که بودهاید. خارج از محدوده فکر کنید. از شکستهای گذشته نترسیده و نگرانی خود را صرف کاری کنید که قرار است انجام دهید.در گام سوم باید بدانید که در هر زمان یک گام موثر خواهد بود. قطعا میدانید که اهداف بزرگ باید به اجزای کوچکتری تقسیم شوند. اگر زیاده از حد روی تصویر بزرگ تمرکز کنید انرژی شما بهسرعت تحلیل میرود. فیل را باید لقمهلقمه خورد.در گام چهارم اهداف را پیش چشم خود داشته باشید. آنها را فراموش نکرده و در مراسمهای هفتگی یا ماهانه به سراغ آنها رفته و پیشرفت خود را اندازه بگیرید. اگر نیاز به بازنگری دارند این کار را انجام دهید.در گام پنجم یک شریک قابلاعتماد پیدا کنید. اگر فردی با دغدغههای مشترک را پیداکرده که به او اعتماد دارید، سرعت پیشرفت شما بیشتر میشود؛ همسر، خواهر، برادر یا یک دوست خوب. اهداف خود را با او به اشتراک گذاشته و پیشرفت یکدیگر را بازبینی کنید.در گام ششم صبور باشید. رفتن به سمت هدف، بهویژه در آغاز، کند به نظر میرسد. اما در طی زمان شتاب خواهد گرفت. کارها آسانتر شده و تکنیکهای جدیدی یاد میگیرید. ممکن است از منابع غیرقابلانتظار حمایتی دریافت کنید و تمام این چیزها به موفقیت شما شتاب بیشتری میبخشد.در گام هفتم اجازه ندهید درجا زدن، انرژی شمارا بگیرد.
مشاهده اهداف عقیم، بسیار مأیوسکننده هستند. در این زمانها تسلیم نشده و ادامه دهید.در عین بهکار بستن این گامها برای آنکه بتوانید سطح کارآیی خود را بهمنظور رسیدن به اهداف مالی خود بالا ببرید میتوانید از تکنیکهای زیر نیز استفاده کنید. یکی از چالشهایی که ممکن است هر فردی برای رسیدن به اهداف مالی خود با آن روبه رو شود، پیدا کردن راهکاری برای همیشه هوشیار بودن است. مغز ما مانند هر عضله دیگری در بدنمان در اثر کار زیاد دچار خستگی میشود. نکته اینجاست که هر فردی باید یاد بگیرد که اگر میخواهد در رقابت باقی بماند چگونه کنترل جریان روحی خود را به دست بگیرد.برای تمرین هوشیاری در قدم اول موبایل خود را خاموش کنید. موبایل خود را برای یک ساعت هم که شده خاموش کنید و آنگاه ببینید که چه قدر کارآییتان افزایش مییابد. شما با این کار از وقفههای ناگهانی که باعث برهم خوردن تمرکزتان میشود جلوگیری میکنید. یا حداقل تلفنتان را بهگونهای تنظیم کنید که تنها در مواقع ضروری زنگ بخورد. گام دوم هم این است که به اصطلاح از دنده سبک به سنگین بروید.
این تکنیک به این صورت کار میکند: ساعتتان را برای ۲۵ دقیقه آینده کوک کنید، حالا شروع بهکار کنید. زمانی که زنگ ساعت به صدا درآمد برای سه الی پنج دقیقه استراحت کنید. این چرخه را برای سه تا چهار بار متوالی انجام دهید و بعد از آن به تدریج میزان کار و استراحتتان را بیشتر کنید. هدف از این وقفهها، تمرین دادن مغز برای تازهسازی است که در نتیجه آن به هرچه چابکتر شدن آن کمک میشود و هر زمان که نیاز باشد از دنده سبک به سنگین تغییر حالت داده شود. در عین حال به شرایط روانی خود توجه کامل داشته باشید. اگر دیدید که زودرنج و عصبی هستید، دست از کار بکشید. این را به عنوان نشانهای ببینید که به شما میگوید زمان استراحت است، زمان تازهسازی انرژی است. همچنین میتوانید ورزش کنید. در طول یک روز در بازههای زمانی مختلف، زمانی را به استراحت و انجام یک سری فعالیتهای فیزیکی اختصاص دهید. تنها با کمی پیادهروی میتوانید سطح تمرکز و ظرفیت روانی خود را افزایش دهید.
اما واقعیت این است که با تنظیم اهداف مالی میتوانید میزان دستیابی به آنها را زیاد کنید. نکته اولیه این است که تنظیم اهداف مالی با سایر اهداف فرقی ندارد. مهم این است که آن را جدی بگیرید. با استفاده از تکنیکها و روشهای زیر میتوانید به این موضوع رسیدگی کنید. باید ابتدا اهداف را تعیین کرده و سپس مخارج را در اطراف آن شکل دهید. اگر ارزشهای شما (مربوط به خودتان نه فرد دیگری)، مشخص باشد، رسیدن به دستاوردهایی که شادی را به زندگیتان وارد میکند روزافزون خواهد شد.
در گام اول آنچه را برای شما مهم است مشخص کنید. پول شادی نمیآورد بلکه منبع شادی، تعقیب اهداف و تجربههایی در راستای ارزشهای شخصی شما هستند که موجب شادی میشوند. چطور میتوان مطمئن شد که مخارج، در راستای ارزشهای شماست؟ فرض کنید که در وضعیت مالی مناسبی قرار دارید و آنقدر پولدارید که نیازهای کنونی و آینده شما برآورده میشود. در این حال زندگیتان را چگونه میگذرانید؟ آیا چیزی را تغییر میدهید؟ هر چیز به ذهنتان آمد بنویسید. یک زندگی را شرح دهید که کامل و غنی است. حالا فرض کنید دکتر خود را دیدهاید و به شما میگوید که ۵ تا ۱۰ سال از زندگی شما باقیمانده است. هیچ حسی از بیماری ندارید ولی لحظه مرگ نیز برای شما نامشخص است. در این زمان باقیمانده چهکار میکنید؟ آیا زندگی خود را تغییر داده و چطور این کار را میکنید؟ (در این سوال فرض نمیشود که بینهایت پولدارید)
نهایتا دکتر با شما تماس گرفته و شوکی به شما وارد میشود. تنها ۲۴ ساعت از زندگی شما باقیمانده است. چه احساساتی پس از دانستن مرگی چنین نزدیک، در شما به وجود میآید؟ از خودتان بپرسید: چه چیزی را ازدستدادهاید؟ به چه کسی نتوانستید تبدیل شوید؟ چهکاری را نتوانستید انجام دهید؟ کارشناسان اقتصاد خانواده میگویند سوال سوم منجر به پاسخهایی میشود که در پنج دسته کلی میگنجد: دسته اول این است که ۹۰ درصد پاسخها شامل خانواده و روابط است. دسته دوم به پاسخهایی درخصوص یک زندگی معنادار مربوط میشود. دسته سوم در خصوص به انجام رساندن کاری است و شگفت آنکه بسیاری از پاسخها مربوط به آرزویی است که باید انجام دهید. دسته چهارم پاسخهایی است که در پی جبران است. به تعبیر دیگر پاسخ دهندهها این دسته به دنبال بازگشت به جامعه و ایجاد یک اثر مثبت هستند و نهایتا اینکه دسته پنجم مربوط به بودن درجایی در طبیعت و مکانی متفاوت است.
در گام دوم مانند رانندگی بیشتر به جلو نگاه کنید تا پشت سر. اهداف خود را بر اساس آینده تنظیم کنید. آنچه میخواهید انجام دهید نه آنجایی که بودهاید. خارج از محدوده فکر کنید. از شکستهای گذشته نترسیده و نگرانی خود را صرف کاری کنید که قرار است انجام دهید.در گام سوم باید بدانید که در هر زمان یک گام موثر خواهد بود. قطعا میدانید که اهداف بزرگ باید به اجزای کوچکتری تقسیم شوند. اگر زیاده از حد روی تصویر بزرگ تمرکز کنید انرژی شما بهسرعت تحلیل میرود. فیل را باید لقمهلقمه خورد.در گام چهارم اهداف را پیش چشم خود داشته باشید. آنها را فراموش نکرده و در مراسمهای هفتگی یا ماهانه به سراغ آنها رفته و پیشرفت خود را اندازه بگیرید. اگر نیاز به بازنگری دارند این کار را انجام دهید.در گام پنجم یک شریک قابلاعتماد پیدا کنید. اگر فردی با دغدغههای مشترک را پیداکرده که به او اعتماد دارید، سرعت پیشرفت شما بیشتر میشود؛ همسر، خواهر، برادر یا یک دوست خوب. اهداف خود را با او به اشتراک گذاشته و پیشرفت یکدیگر را بازبینی کنید.در گام ششم صبور باشید. رفتن به سمت هدف، بهویژه در آغاز، کند به نظر میرسد. اما در طی زمان شتاب خواهد گرفت. کارها آسانتر شده و تکنیکهای جدیدی یاد میگیرید. ممکن است از منابع غیرقابلانتظار حمایتی دریافت کنید و تمام این چیزها به موفقیت شما شتاب بیشتری میبخشد.در گام هفتم اجازه ندهید درجا زدن، انرژی شمارا بگیرد.
مشاهده اهداف عقیم، بسیار مأیوسکننده هستند. در این زمانها تسلیم نشده و ادامه دهید.در عین بهکار بستن این گامها برای آنکه بتوانید سطح کارآیی خود را بهمنظور رسیدن به اهداف مالی خود بالا ببرید میتوانید از تکنیکهای زیر نیز استفاده کنید. یکی از چالشهایی که ممکن است هر فردی برای رسیدن به اهداف مالی خود با آن روبه رو شود، پیدا کردن راهکاری برای همیشه هوشیار بودن است. مغز ما مانند هر عضله دیگری در بدنمان در اثر کار زیاد دچار خستگی میشود. نکته اینجاست که هر فردی باید یاد بگیرد که اگر میخواهد در رقابت باقی بماند چگونه کنترل جریان روحی خود را به دست بگیرد.برای تمرین هوشیاری در قدم اول موبایل خود را خاموش کنید. موبایل خود را برای یک ساعت هم که شده خاموش کنید و آنگاه ببینید که چه قدر کارآییتان افزایش مییابد. شما با این کار از وقفههای ناگهانی که باعث برهم خوردن تمرکزتان میشود جلوگیری میکنید. یا حداقل تلفنتان را بهگونهای تنظیم کنید که تنها در مواقع ضروری زنگ بخورد. گام دوم هم این است که به اصطلاح از دنده سبک به سنگین بروید.
این تکنیک به این صورت کار میکند: ساعتتان را برای ۲۵ دقیقه آینده کوک کنید، حالا شروع بهکار کنید. زمانی که زنگ ساعت به صدا درآمد برای سه الی پنج دقیقه استراحت کنید. این چرخه را برای سه تا چهار بار متوالی انجام دهید و بعد از آن به تدریج میزان کار و استراحتتان را بیشتر کنید. هدف از این وقفهها، تمرین دادن مغز برای تازهسازی است که در نتیجه آن به هرچه چابکتر شدن آن کمک میشود و هر زمان که نیاز باشد از دنده سبک به سنگین تغییر حالت داده شود. در عین حال به شرایط روانی خود توجه کامل داشته باشید. اگر دیدید که زودرنج و عصبی هستید، دست از کار بکشید. این را به عنوان نشانهای ببینید که به شما میگوید زمان استراحت است، زمان تازهسازی انرژی است. همچنین میتوانید ورزش کنید. در طول یک روز در بازههای زمانی مختلف، زمانی را به استراحت و انجام یک سری فعالیتهای فیزیکی اختصاص دهید. تنها با کمی پیادهروی میتوانید سطح تمرکز و ظرفیت روانی خود را افزایش دهید.
ارسال نظر