گفتوگو با حسین علیشاپور خواننده موسیقی سنتی:
هنرمندان با هم خصومت دارند
لیلا رضایی حسین علیشاپور یکی از خوانندههای جدی موسیقی ایرانی است که تاکنون ۱۰ آلبوم منتشر کرده و با چهرههای سرشناسی همچون کیهان کلهر و مسعود شعاری و. . . همکاری داشته است. این خواننده در کارهای ارزشمند و بزرگی مانند اپرای مولانا و حافظ به آهنگسازی بهزاد عبدی و کارگردانی بهروز غریبپور تجربه متفاوتی را به کارنامه هنریاش اضافه کرده است. با این حال گریز او از حضور در رسانه ملی باعث شده است تا آنگونه که شایسته فعالیت مستمر اوست صدایش به گوش مخاطبان عام موسیقی ایرانی نرسد. هر چند آثارش همواره با استقبال مخاطبان جدی روبهرو شده است.
لیلا رضایی حسین علیشاپور یکی از خوانندههای جدی موسیقی ایرانی است که تاکنون 10 آلبوم منتشر کرده و با چهرههای سرشناسی همچون کیهان کلهر و مسعود شعاری و... همکاری داشته است. این خواننده در کارهای ارزشمند و بزرگی مانند اپرای مولانا و حافظ به آهنگسازی بهزاد عبدی و کارگردانی بهروز غریبپور تجربه متفاوتی را به کارنامه هنریاش اضافه کرده است. با این حال گریز او از حضور در رسانه ملی باعث شده است تا آنگونه که شایسته فعالیت مستمر اوست صدایش به گوش مخاطبان عام موسیقی ایرانی نرسد. هر چند آثارش همواره با استقبال مخاطبان جدی روبهرو شده است. البته او در سه برنامه تلویزیونی «کاروان شعر و موسیقی»،« دستان» و «کرانه» که ویژه موسیقی است حضور پیدا کرده، اما مداوم نبوده است. وسواس زیادی دارد و میتوان گفت تن به هرکاری نمیدهد تا صدایش شنیده شود. اخیرا دوآلبوم «واپسین بدرود» با آهنگسازی آرش احمدی نسب و «نگارینه» با آهنگسازی سیامک جهانگیری را روانه بازار کرده که آلبومهای متفاوت و قابل تاملی بودهاند و توجه منتقدان و مخاطبان را جلب کردهاند. آنچه میخوانید گفتوگوی «آخر هفته» با این هنرمند جدی و پیگیر موسیقی سنتی است.
شما را بیشتر بهعنوان آوازخوان میشناسند. دلیل امر چیست؟
آواز ریشه موسیقی کلامی ماست. توانایی میخواهد. زحمت دارد و باید از خیلی چیزها گذشت و بسیار در آموختن کوشید تا شایسته این عنوان بود. اینکه شما میگویید من را بهعنوان آوازخوان میشناسند، اعتباری است که شما به من میدهید و بابت آن از شما ممنونم، اما واقعیت این است که نسل خواننده ما خیلی چیزها لازم دارد تا به آن مرحله برسد که بشود گفت حالا فلانی آوازخوان شده است. من و دوستانم که نسبت به همه آنان ارادت دارم راه زیادی در پیش داریم. برخی هم که سمت و سوی دیگری را گزیدهاند که موضوع مورد بحث ما نیست.
به گفته شما شرایطی برای رسیدن به مرحله آوازخوانی لازم است. آن شرایط کدامند؟
شرایط زیادند. اول شاگردی کردن در همه دوران هنری است. حالا این شاگردی شکلش فرق میکند. یک حالت است که مینشینید سر کلاس استادی و شاگردی میکنید. یک وقتی هم هست که در محافل، مجالس، مؤانستها و ... از همقطارانتان هم تاثیر میگیرید و بر هم تاثیر میگذارید.
این حالت دوم البته دیگر وجود ندارد و حتی نوعی خصومت بین روابط هنرمندان حاکم شده است. خلاصه کلام اینکه حس آموختن و شاگردی شرط نخست است.کلنجار رفتن با شعر و کلام و همنشینی مدام با اهل شعر و ادب دیگر لازمه آوازخوانی است. مسائل درونی و سلوک اخلاقی هم که دیگر جای خود دارند.
شما تحتتاثیر چه کسانی هستید؟
کلا قدیمیها همه چیزشان برپایه حساب و کتاب بوده است. در آواز نه داد و بیداد اضافه داشتند و نه لحنها بهگونهای بود که طلبجویانه باشد. در استفاده از شعر هم حرفی غیر از بیان حالشان نمیزدند.
آنها به معنای واقعی استاد بودند، اما من شخصا شیوه استاد بزرگ ادیب خوانساری را بیش از سایرین میپسندم و از ایشان تاثیر گرفتهام. البته اگر بخواهم نام ببرم استادان تاج اصفهانی، اقبال، روح انگیز، شاه زیدی، عبدالوهاب شهیدی، محمودی خوانساری، قوامی، شجریان، ایرج، گلپایگانی، دکتر حسین عمومی و منوچهر همایون پور را بسیار دوست دارم اما از خوانندگان اصفهانی بیشتر تاثیر گرفتهام. شعر برای من در درجه اول، اهمیت است و آواز خواندن را وسیلهای برای ارائه کلام میدانم.
در این میان صداسازی برای یک خواننده چه اهمیتی دارد؟
مساله پیچیدهای نیست هرچند اگر مولفههای آن بخواهند ملکه ذهن شوند زمان و تمرین زیادی میطلبد. ساخت صدا؛ یعنی ایجاد شرایطی برای صوت تا بهتر و رساتر به گوش برسد و قادر به ادای مفاهیم کلامی باشد.
در کارنامه شما تجربه همکاری با چهرههای برجستهای همچون مسعود شعاری و کیهان کلهر و ... به چشم میخورد. از این تجارب بگویید.
این استادان اندوخته ملی ما محسوب میشوند. آنهایی که مسوولیتهای فرهنگی را در دست دارند باید به این نکته توجه کنند و شرایطی را به وجود بیاورند تا بزرگان فرهنگ و هنر، در هر رشته و رستهای بتوانند هنرشان را در پهنهای وسیعتر ارائه کنند.
شما را بیشتر بهعنوان آوازخوان میشناسند. دلیل امر چیست؟
آواز ریشه موسیقی کلامی ماست. توانایی میخواهد. زحمت دارد و باید از خیلی چیزها گذشت و بسیار در آموختن کوشید تا شایسته این عنوان بود. اینکه شما میگویید من را بهعنوان آوازخوان میشناسند، اعتباری است که شما به من میدهید و بابت آن از شما ممنونم، اما واقعیت این است که نسل خواننده ما خیلی چیزها لازم دارد تا به آن مرحله برسد که بشود گفت حالا فلانی آوازخوان شده است. من و دوستانم که نسبت به همه آنان ارادت دارم راه زیادی در پیش داریم. برخی هم که سمت و سوی دیگری را گزیدهاند که موضوع مورد بحث ما نیست.
به گفته شما شرایطی برای رسیدن به مرحله آوازخوانی لازم است. آن شرایط کدامند؟
شرایط زیادند. اول شاگردی کردن در همه دوران هنری است. حالا این شاگردی شکلش فرق میکند. یک حالت است که مینشینید سر کلاس استادی و شاگردی میکنید. یک وقتی هم هست که در محافل، مجالس، مؤانستها و ... از همقطارانتان هم تاثیر میگیرید و بر هم تاثیر میگذارید.
این حالت دوم البته دیگر وجود ندارد و حتی نوعی خصومت بین روابط هنرمندان حاکم شده است. خلاصه کلام اینکه حس آموختن و شاگردی شرط نخست است.کلنجار رفتن با شعر و کلام و همنشینی مدام با اهل شعر و ادب دیگر لازمه آوازخوانی است. مسائل درونی و سلوک اخلاقی هم که دیگر جای خود دارند.
شما تحتتاثیر چه کسانی هستید؟
کلا قدیمیها همه چیزشان برپایه حساب و کتاب بوده است. در آواز نه داد و بیداد اضافه داشتند و نه لحنها بهگونهای بود که طلبجویانه باشد. در استفاده از شعر هم حرفی غیر از بیان حالشان نمیزدند.
آنها به معنای واقعی استاد بودند، اما من شخصا شیوه استاد بزرگ ادیب خوانساری را بیش از سایرین میپسندم و از ایشان تاثیر گرفتهام. البته اگر بخواهم نام ببرم استادان تاج اصفهانی، اقبال، روح انگیز، شاه زیدی، عبدالوهاب شهیدی، محمودی خوانساری، قوامی، شجریان، ایرج، گلپایگانی، دکتر حسین عمومی و منوچهر همایون پور را بسیار دوست دارم اما از خوانندگان اصفهانی بیشتر تاثیر گرفتهام. شعر برای من در درجه اول، اهمیت است و آواز خواندن را وسیلهای برای ارائه کلام میدانم.
در این میان صداسازی برای یک خواننده چه اهمیتی دارد؟
مساله پیچیدهای نیست هرچند اگر مولفههای آن بخواهند ملکه ذهن شوند زمان و تمرین زیادی میطلبد. ساخت صدا؛ یعنی ایجاد شرایطی برای صوت تا بهتر و رساتر به گوش برسد و قادر به ادای مفاهیم کلامی باشد.
در کارنامه شما تجربه همکاری با چهرههای برجستهای همچون مسعود شعاری و کیهان کلهر و ... به چشم میخورد. از این تجارب بگویید.
این استادان اندوخته ملی ما محسوب میشوند. آنهایی که مسوولیتهای فرهنگی را در دست دارند باید به این نکته توجه کنند و شرایطی را به وجود بیاورند تا بزرگان فرهنگ و هنر، در هر رشته و رستهای بتوانند هنرشان را در پهنهای وسیعتر ارائه کنند.
ارسال نظر