بازی برد-برد شرکتها با پذیرش مسوولیتهای اجتماعی
لیلا ارشد عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان واقعیت این است که بنیان شرکتها و بنگاههای اقتصادی بر اساس سودآوری بیشتر و بر پایه فعالیتهای اقتصادی شکل گرفته است، اما همراه شدن این فعالیتهای اقتصادی با مسوولیتهای اجتماعی و اخلاقی و اختصاص بخشی از بودجه و توان شرکت در این بخش که به ظاهر بازدهی اقتصادی در پی نخواهد داشت شاید به نظر چندان منطقی نرسد، اما در واقع در صورتی که بنگاه اقتصادیای دامنه فعالیتهای خود را تا حوزه گسترده مسوولیت اجتماعی و اخلاقیاش گسترش دهد به شهادت مصداقهای موجود این بازی برد- برد برای آنها و جامعه هدف خواهد بود.
لیلا ارشد عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان واقعیت این است که بنیان شرکتها و بنگاههای اقتصادی بر اساس سودآوری بیشتر و بر پایه فعالیتهای اقتصادی شکل گرفته است، اما همراه شدن این فعالیتهای اقتصادی با مسوولیتهای اجتماعی و اخلاقی و اختصاص بخشی از بودجه و توان شرکت در این بخش که به ظاهر بازدهی اقتصادی در پی نخواهد داشت شاید به نظر چندان منطقی نرسد، اما در واقع در صورتی که بنگاه اقتصادیای دامنه فعالیتهای خود را تا حوزه گسترده مسوولیت اجتماعی و اخلاقیاش گسترش دهد به شهادت مصداقهای موجود این بازی برد- برد برای آنها و جامعه هدف خواهد بود. تلاش و پرداختن یک بنگاه اقتصادی به موضوع خاص و گروه مشخصی که در شرایط دشوار به سر میبرند، موجب دیده شدن آن گروه و افزایش حساسیت جامعه نسبت به مسائل و مشکلات آنان میشود، از سوی دیگر بخشی از جامعه مدنی که دغدغههای اجتماعی را دارند، تبدیل به مشتریان این محصول یا شرکتها میشوند، چرا که این اشتراکات در حوزه مسوولیتهای اجتماعی آنها را به هم پیوند میزند.
مطمئنا وجود حمایتها و تشویقهایی مانند آنچه در دوره ۸ ساله اصلاحات برای این شرکتها و موسسات در نظر گرفته میشد باعث تقویت این رفتار و تبدیل شدن آن به الگویی برای همه شرکتها خواهد شد. در آن دوره برای شرکتهایی که به مسوولیت اجتماعی خود پرداخته و استانداردهایی را در این مورد رعایت میکردند، تخفیفها و معافیتهایی در نظر گرفته میشد، به این صورت که این اقدام انساندوستانه بخشی از مالیاتهای شرکتها محسوب میشد.
اینکه ورود به این مساله و نوع پرداختن به آن چگونه باشد شاید خیلی قابل دستهبندی و تعیین نباشد. شرکتها میتوانند خدماتی مرتبط و در جهت فعالیتها یا محصولات خود ارائه دهند یا حوزه فعالیت اجتماعی آنها، کاملا غیر مرتبط با حوزه کاری آنها باشد. گاهی حساسیتهای خاصی در زندگی افرادی وجود دارد که آنها را به مسیر مشخصی برای این فعالیتها میکشاند که متاثر از زندگی شخصی آنهاست. اما مساله اصلی در اینجا نه حوزه کار، که اراده و خواست افراد برای ورود به حوزه مسائل اجتماعی است. بعد از آن به مرور زمان با گروههای مردمی و سایر نهادها و زمینههای دیگر فعالیت نیز آشنا میشوند. حتی بعد از مدتی ممکن است بهطور کلی شکل، نوع و ابعاد فعالیتها تغییر کند. مهم این است که افراد و در ادامهف سازمانها تشویق شوند و لذت حمایت و حال خوشی را که برایشان ایجاد میشود تجربه کنند.
مساله مهم دیگر صحبت درباره این موضوع و اطلاعرسانی درباره آن در عرصه عمومی است، متاسفانه یا خوشبختانه فرهنگی در جامعه ما نهادینه شده مبنی بر انجام کار خیر و عامالمنفعه به صورت پنهانی، این مطمئنا بسیار پسندیده است و در ظرف مکان و زمان مشخصی کاملا قابل ستایش بوده است. اما در بحث مسوولیتهای اجتماعی شرکتها یا کارهای عامالمنفعهای که به این شکل انجام میشود، اطلاعرسانی و در واقع مطرح شدن نام افراد و شرکتها به نوعی باعث بازتولید این وضعیت و حمایتها میشود و به گسترش آن کمک زیادی میکند.
مطمئنا وجود حمایتها و تشویقهایی مانند آنچه در دوره ۸ ساله اصلاحات برای این شرکتها و موسسات در نظر گرفته میشد باعث تقویت این رفتار و تبدیل شدن آن به الگویی برای همه شرکتها خواهد شد. در آن دوره برای شرکتهایی که به مسوولیت اجتماعی خود پرداخته و استانداردهایی را در این مورد رعایت میکردند، تخفیفها و معافیتهایی در نظر گرفته میشد، به این صورت که این اقدام انساندوستانه بخشی از مالیاتهای شرکتها محسوب میشد.
اینکه ورود به این مساله و نوع پرداختن به آن چگونه باشد شاید خیلی قابل دستهبندی و تعیین نباشد. شرکتها میتوانند خدماتی مرتبط و در جهت فعالیتها یا محصولات خود ارائه دهند یا حوزه فعالیت اجتماعی آنها، کاملا غیر مرتبط با حوزه کاری آنها باشد. گاهی حساسیتهای خاصی در زندگی افرادی وجود دارد که آنها را به مسیر مشخصی برای این فعالیتها میکشاند که متاثر از زندگی شخصی آنهاست. اما مساله اصلی در اینجا نه حوزه کار، که اراده و خواست افراد برای ورود به حوزه مسائل اجتماعی است. بعد از آن به مرور زمان با گروههای مردمی و سایر نهادها و زمینههای دیگر فعالیت نیز آشنا میشوند. حتی بعد از مدتی ممکن است بهطور کلی شکل، نوع و ابعاد فعالیتها تغییر کند. مهم این است که افراد و در ادامهف سازمانها تشویق شوند و لذت حمایت و حال خوشی را که برایشان ایجاد میشود تجربه کنند.
مساله مهم دیگر صحبت درباره این موضوع و اطلاعرسانی درباره آن در عرصه عمومی است، متاسفانه یا خوشبختانه فرهنگی در جامعه ما نهادینه شده مبنی بر انجام کار خیر و عامالمنفعه به صورت پنهانی، این مطمئنا بسیار پسندیده است و در ظرف مکان و زمان مشخصی کاملا قابل ستایش بوده است. اما در بحث مسوولیتهای اجتماعی شرکتها یا کارهای عامالمنفعهای که به این شکل انجام میشود، اطلاعرسانی و در واقع مطرح شدن نام افراد و شرکتها به نوعی باعث بازتولید این وضعیت و حمایتها میشود و به گسترش آن کمک زیادی میکند.
ارسال نظر