ژان تیرول چرا برنده نوبل اقتصاد شد؟
اثبات یک ایده ساده
حمیدرضا آریان پور «ژان تیرول»، اقتصاددان فرانسوی برای پژوهشهایی برنده جایزه نوبل اقتصاد سال ۲۰۱۴ شده که میتواند این گونه خلاصه شود: نخست آنکه کار او متوجه احترام به حقوق مصرفکننده کالا و خدمات ضمن حفظ سوددهی تولیدکننده و کارآمدی بازار است. دوم آنکه او با دادههایی که نتیجه بیشتر از ۳۰ سال گردآوری اطلاعات است، ثابت کرده هرگز نمیتوان قانونی کلی را برای تمام بازارها در تمام شرایط فرموله کرد و به شکل قاعدهای جامع درآورد. کسانی که او را لایق دریافت این جایزه عنوان کردهاند میگویند او نشان داده که چگونه میتوان تولید محصولات بهتر و قیمتهای رقابتیتر را در صنایعی که تحت تسلط چند شرکت هستند، ترغیب کرد.
حمیدرضا آریان پور «ژان تیرول»، اقتصاددان فرانسوی برای پژوهشهایی برنده جایزه نوبل اقتصاد سال 2014 شده که میتواند این گونه خلاصه شود: نخست آنکه کار او متوجه احترام به حقوق مصرفکننده کالا و خدمات ضمن حفظ سوددهی تولیدکننده و کارآمدی بازار است. دوم آنکه او با دادههایی که نتیجه بیشتر از 30 سال گردآوری اطلاعات است، ثابت کرده هرگز نمیتوان قانونی کلی را برای تمام بازارها در تمام شرایط فرموله کرد و به شکل قاعدهای جامع درآورد. کسانی که او را لایق دریافت این جایزه عنوان کردهاند میگویند او نشان داده که چگونه میتوان تولید محصولات بهتر و قیمتهای رقابتیتر را در صنایعی که تحت تسلط چند شرکت هستند، ترغیب کرد. «تورستن پرسون» عضو کمیته جایزه نوبل میگوید: «تیرول به ما دستور کاری داده که نشان میدهد در چه بازاری از چه ابزاری باید استفاده شود. سیاستمداران احمق هستند اگر از مشاورههای سیاستگذاری او استفاده نکنند.»« اریک ماسکین»، اقتصاددان دانشگاه هاروارد که در MIT استاد تیرول بوده و خود در سال 2007 برنده نوبل اقتصاد شده میگوید: «تیرول را نمیتوان به سادگی به عنوان حامی یا مخالف تنظیم دستهبندی کرد. او موافق مدافعان
بازار آزاد است، چراکه شرکتها اطلاعات بیشتری از تنظیمکنندگان دارند و تنظیم با اطلاعات اندک معیوب خواهد بود، اما این به آن معنا نیست که هیچ تنظیمی نباید وجود داشته باشد. باید بسیار دقیق باشید تا فایده کارتان بیشتر از ضرر آن باشد.» خود آقای تیرول گفته که «بازار نیاز به دولتی قوی دارد تا بتواند بهگونهای عادی عمل کند.»
شرکتهایی که تنها چند رقیب دارند، بدون نظارت و تنظیم مقررات میتوانند نوآوری را متوقف و قیمتها را بیدلیل بالا ببرند. اما تلاش برای تنظیم چنین انحصارگرایانی اغلب به شکست میانجامد. چنین شرکتهایی عموما تا حدی بزرگ میشوند که به آژانسهای دولتی شباهت پیدا میکنند- همان آژانسهایی که بنا است بر آنها نظارت داشته باشند- و راههایی برای بهرهبرداری از تنظیم برای جلوگیری از رقابت پیدا میکنند. تیرول با مطالعه صنایع خاص شامل صنعت ارتباطات و مالی، قوانینی را تدبیر کرده که منافع شرکتها و مصرفکنندگان را در یک ردیف قرار میدهد و به این وسیله به تولیدکنندگان متذکر میشود که محصولاتی بهتر با قیمتهایی پایینتر برای مصرفکننده فراهم کنند.
تئوریهای مختلفی وجود دارد که با مدل «رقابت ناکامل» شروع میشود و بعد به جنبههای مختلف نبود رقابت کامل میپردازد. مطالعات تیرول نمونه دیگری است که ساختاری مستحکم به چنین ملاحظاتی میدهد، اما مهمترین و جذابترین بخش کار نوبلیست حامی مصرفکننده چگونگی برخورد با بازاری است که گرفتار نبود توزیع کامل است. تیرول نشان میدهد که برای تنظیم مقررات بازارهای معیوب دقیقا باید چه کار کنیم. پاسخ شگفتانگیز او این است که بدون تلاش برای یافتن راهکاری عمومی در مورد هر بازار و در هر شرایطی باید سیاستهای خاصی را پی گرفت. اینکه در پاسخ به سوالی اقتصادی بگویید «بستگی دارد»، در واقع معمولترین برخورد در علم اقتصاد است، اما موفقیت ژان تیرول این بوده که این نکته را با احترام به تنظیم بازارهای خاص و نه لزوما کامل ثابت کرده است. به باور آقای تیرول سیاست رفع مشکلات آشکار انحصار تکقطبی یا چندقطبی بستگی به مشخصات بازار مورد بحث دارد و راهحلی کلی برای ساختاربندی رژیم تنظیمی صحیح وجود ندارد. پس راهحلهای موجود برای بازارهای ناقص به جزئیات نقایص آن بازار بستگی دارد. این دقیقا چیزی است که هنگام سیاستگذاری عمومی درباره چگونگی تنظیم بازارها باید آن را در نظر داشت.
شرکتهایی که تنها چند رقیب دارند، بدون نظارت و تنظیم مقررات میتوانند نوآوری را متوقف و قیمتها را بیدلیل بالا ببرند. اما تلاش برای تنظیم چنین انحصارگرایانی اغلب به شکست میانجامد. چنین شرکتهایی عموما تا حدی بزرگ میشوند که به آژانسهای دولتی شباهت پیدا میکنند- همان آژانسهایی که بنا است بر آنها نظارت داشته باشند- و راههایی برای بهرهبرداری از تنظیم برای جلوگیری از رقابت پیدا میکنند. تیرول با مطالعه صنایع خاص شامل صنعت ارتباطات و مالی، قوانینی را تدبیر کرده که منافع شرکتها و مصرفکنندگان را در یک ردیف قرار میدهد و به این وسیله به تولیدکنندگان متذکر میشود که محصولاتی بهتر با قیمتهایی پایینتر برای مصرفکننده فراهم کنند.
تئوریهای مختلفی وجود دارد که با مدل «رقابت ناکامل» شروع میشود و بعد به جنبههای مختلف نبود رقابت کامل میپردازد. مطالعات تیرول نمونه دیگری است که ساختاری مستحکم به چنین ملاحظاتی میدهد، اما مهمترین و جذابترین بخش کار نوبلیست حامی مصرفکننده چگونگی برخورد با بازاری است که گرفتار نبود توزیع کامل است. تیرول نشان میدهد که برای تنظیم مقررات بازارهای معیوب دقیقا باید چه کار کنیم. پاسخ شگفتانگیز او این است که بدون تلاش برای یافتن راهکاری عمومی در مورد هر بازار و در هر شرایطی باید سیاستهای خاصی را پی گرفت. اینکه در پاسخ به سوالی اقتصادی بگویید «بستگی دارد»، در واقع معمولترین برخورد در علم اقتصاد است، اما موفقیت ژان تیرول این بوده که این نکته را با احترام به تنظیم بازارهای خاص و نه لزوما کامل ثابت کرده است. به باور آقای تیرول سیاست رفع مشکلات آشکار انحصار تکقطبی یا چندقطبی بستگی به مشخصات بازار مورد بحث دارد و راهحلی کلی برای ساختاربندی رژیم تنظیمی صحیح وجود ندارد. پس راهحلهای موجود برای بازارهای ناقص به جزئیات نقایص آن بازار بستگی دارد. این دقیقا چیزی است که هنگام سیاستگذاری عمومی درباره چگونگی تنظیم بازارها باید آن را در نظر داشت.
ارسال نظر