یک گام تا اخراج از تیم سبز
ترجمه حسین موسوی هنوز مدت زمانی از شکار بنلادن توسط تیم تفنگداران نیروی دریایی نگذشته بود که مارک اوون، یکی از تفنگداران نیروی دریایی که در این عملیات حضور داشت دست به انتشار خاطرات خود از این شکار زد. هلاکت بنلادن، رهبر القاعده اما با حرف و حدیثهایی همراه بود که حکایت از روایتی متفاوت از آنچه پنتاگون تعریف میکرد، داشت. رازهایی همچون به دریا انداختن جسد او به این بهانه که مبادا خاکسپاری او با جار و جنجال همراه باشد و اینکه برخی روایتها حکایت از این داشت که او پیش از دستگیری توسط تیم تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده، اقدام به خودزنی کرده بود تنها گوشهای از پیچیدگی موضوع است.
ترجمه حسین موسوی هنوز مدت زمانی از شکار بنلادن توسط تیم تفنگداران نیروی دریایی نگذشته بود که مارک اوون، یکی از تفنگداران نیروی دریایی که در این عملیات حضور داشت دست به انتشار خاطرات خود از این شکار زد. هلاکت بنلادن، رهبر القاعده اما با حرف و حدیثهایی همراه بود که حکایت از روایتی متفاوت از آنچه پنتاگون تعریف میکرد، داشت. رازهایی همچون به دریا انداختن جسد او به این بهانه که مبادا خاکسپاری او با جار و جنجال همراه باشد و اینکه برخی روایتها حکایت از این داشت که او پیش از دستگیری توسط تیم تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده، اقدام به خودزنی کرده بود تنها گوشهای از پیچیدگی موضوع است. این کتاب سعی دارد به موضوع شکار بن لادن از زاویه دیگری بپردازد. هر چند که پنتاگون به انتشار این کتاب واکنش نشان داد و دولت ایالات متحده از افشای برخی اطلاعات این کتاب گلهمند بود.
تیم سبز- ۴
در همان زمان مارسینکو تیم «سیل» یا همان تیم ویژه نیروی دریایی را تشکیل داد. در تشکیل تیم «سیل» تنها ۲ گروه ۶ نفره فعالیت داشتند. اما شش نفری که برای حوزه شوروی انتخاب شده بودند، به نظر منسجمتر میرسیدند. بر این اساس در سال ۱۹۸۷ نام این تیم «دیوگرو» یا «گروه پیشرفته جنگی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا» شد. تیمی که در آغاز کار خود ۷۵ عملیات را به نام خود ثبت کرد. این تیم دستچین شده مارسینکو بود. این موضوع اما در شرایط حاضر فرق میکند. این تیم در حال حاضر گلچینی از تمام تیمهای مستقر در واحد «سیل» است با این تفاوت که بیشترین نفرات اختصاص داده شده به تیم «سیل» از واحد توپخانه نیروی دریایی ایالات متحده است.
این تیم هماکنون رشد بالایی داشته و تیمهای مختلفی در آن به فعالیت مشغول هستند که میتوانند، نیروها را حمایت کنند. به لحاظ مفهومی و فلسفه تاسیس آن اما دیوگرو همان دیوگرو است. این واحد بخشی از «ستاد مشترک فرماندهی عملیاتی ایالات متحده» است که اختصارا «جی-سوک» نامیده میشود. بچههای دیوگرو با تیمهای عملیاتی ایالات متحده بهویژه «ارتش دلتا فورس» همکاری تنگاتنگی دارند. این تیم عملیاتهای مشترک فراوانی با سایر واحدها داشته است.
یکی از عملیاتهای نخستین تیم دیوگرو علیه شورشهای مردمی بود که در سال ۱۹۸۳ بر ضد فرماندار گرانادا، «ژنرال پل اسکون» صورت گرفته بود. در آن زمان مردم کاراییب به نفع کمونیستها قیام کرده بودند و اسکون نیز با حکم اعدام روبهرو شده بود.
۶ سال بعد در سال ۱۹۸۹، دیوگرو برای دستگیری «مانوئل نوریهگا» به گروه دلتا فورس پیوست. آن زمان آمریکا برای اشغال پاناما به این کشور حمله کرده بود. دیوگرو حتی در یکی از عملیاتهای خود برای دستگیری «جنگسالار محمد فرح عیدید» در اکتبر سال ۱۹۹۳ حضور داشت. این جنگ به مدت کوتاهی به نبرد موگادیشو تبدیل شد.
داستان این جنگ در کتاب «سقوط بلک هاوک» نوشته «مارک بودن» بهطور مفصل شرح داده شده است.
در سال ۱۹۹۸، رد عملیاتهای دیوگرو را میتوان در جنایتهای بوسنی نیز مشاهده کرد. این تیم در ماجراهای جنایت بوسنی برای شکار «ژنرال رادیسلاو کریستیچ» که نقش وی در سال ۱۹۹۵ در جنایتهای سربنیتسا محرز شده بود نیز حضوری فعال داشت.
از زمان ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نیز این گروه در جنگهای صورت گرفته علیه القاعده در عراق و افغانستان نقشی پررنگ داشت. این گروه مدام نیروهای خود را به مناطق مورد اشاره گسیل میکرد تا هدفهای شناسایی شده نیروهای القاعده را از بین ببرد. پس از ۱۱ سپتامبر گروه دیوگرو به فراخوان ارتش برای حضور فوری در افغانستان پاسخ مثبت داد و این گروه در عملیاتهای فوقالعاده حیاتی، حضور پیدا میکرد. از این عملیاتها میتوان به نجات جان «جسیکا لینچ»* در عراق اشاره کرد. این عملیات که در سال ۲۰۰۳ اتفاق افتاد و عملیاتهایی از این دست به شدت مرا تحریک میکرد. همچنین این نیرو همیشه به عنوان اولین نیرویی بود که در مناطق حساس حضور پیدا میکرد. این عوامل دست به دست هم داده بود، تا مرا برای حضور در این گروه ترغیب کند. تو قبل از اینکه بتوانی رنگ حضور در «تیم سبز» را ببینی باید عضوی از تیمهای «سیل» باشی. هر تیم هم دو قشون مختلف دارد. برای حضور در هر یک از این قشونها باید مقداری از مهارتها و تجربههای جنگی را داشته باشید.
این تجربهها و مهارتها در واقع برای تکمیل دوره در گروههای «سیل» یا «نیروهای ویژه دریایی ایالات متحده» لازم و ضروری است. همچنانکه در گرمای کشنده میسیسیپی از دیوارِ مرگ کهنه و زهوار در رفته محل تمرین بالا میرفتم نتوانستم استرس روز اولی را که با تیم سبز آغاز کرده بودم، فراموش کنم.
روزی که برای انتخاب تیم سبز در حال تمرینهای سخت بودیم من در کالیفرنیا در کمپ «پندِلتون» بودم. آن روز زیر یک درخت مخفی شده بودم و به تفنگداران دریایی خیره شده بودم که در حال ساختن یک کمپ بودند.
سال ۲۰۰۳ بود و ما در حال تمرین شناسایی مکانها و موقعیتها بودیم که دستور رسید به سن دیهگو باز گردم و تمرینات ابتدایی را آغاز کنم. اگر به اندازه کافی خوش شانس باشم، دوره ۹ماهه تمرینات وحشیانه تیم سبز را آغاز خواهم کرد. اگر خوش شانسی همراه من باشد میتوانم امتحانات آن را با موفقیت پشت سر بگذارم و رتبه لازم را برای حضور در تیم «دیوگرو» به دست آورم. از جوخه ما تنها کسی که این شانس را پیدا کرد برای تست حضور پیدا کند، من بودم.
ادامه دارد...
پینوشت: جسیکا لینچ یکی از نیروهای سابق ارتش آمریکا است که در بخش امدادی این نیرو خدمت میکرده است. او در سال ۲۰۰۳ در نبرد نصیریه به شدت زخمی شد و به اسارت نیروهای عراقی در آمد. اهمیت نجات جان او به این دلیل است که ایالات متحده از جنگ ویتنام به این سو نتوانسته بود اسیری را زنده به آمریکا بازگرداند.
ارسال نظر