چگونه روان آدمی رای او را به سمت صندوق آرا هدایت میکند؟
الگوهای روانی متاثر در فرآیند تصمیمسازی آرا
وقتی یک شعار تبلیغاتی میشنوید یا یک مناظره تلویزیونی را مشاهده میکنید، چه اتفاقی میافتد؟ چگونه تصمیم میگیرید که انتخاب نهایی خود را تایید کنید؟ آیا این فقط تاثیر آنی شعارها و جنجالهای مناظرات است که تعیین میکند رای شما چه کسی خواهد بود؟ باید توجه داشت هر شعار یا مطلبی که بیان میشود سیگنالی به سمت شما ساطع میکند که بهصورت ناخودآگاه زنجیرهای از احساسات را در شما فعال. برای مثال وقتی کسی با قاطعیت بیان میکند که چند میلیون شغل ایجاد میکنم و شما نیز فردی جویای کار هستید که ماهها است بهدنبال کار مناسب در جامعه میگردید، حس ترس شما از سختیهایی که کشیدهاید و فقدان درآمد با شعار بیان شده ترکیب شده و به سمت سیستم تصمیمسازی شما حرکت میکند.
وقتی یک شعار تبلیغاتی میشنوید یا یک مناظره تلویزیونی را مشاهده میکنید، چه اتفاقی میافتد؟ چگونه تصمیم میگیرید که انتخاب نهایی خود را تایید کنید؟ آیا این فقط تاثیر آنی شعارها و جنجالهای مناظرات است که تعیین میکند رای شما چه کسی خواهد بود؟ باید توجه داشت هر شعار یا مطلبی که بیان میشود سیگنالی به سمت شما ساطع میکند که بهصورت ناخودآگاه زنجیرهای از احساسات را در شما فعال. برای مثال وقتی کسی با قاطعیت بیان میکند که چند میلیون شغل ایجاد میکنم و شما نیز فردی جویای کار هستید که ماهها است بهدنبال کار مناسب در جامعه میگردید، حس ترس شما از سختیهایی که کشیدهاید و فقدان درآمد با شعار بیان شده ترکیب شده و به سمت سیستم تصمیمسازی شما حرکت میکند. این سیستم، ترس شما و راهحل بیان شده را در هم میآمیزد و بر فرآیند تصمیمسازی شما تاثیر میگذارد.
بهطور کلی فاکتورهای زیادی در تصمیمات شما برای دادن رای تاثیرگذار است. وابستگی قومی به شخص کاندیدا، ارزشهای نهادینه شده در شما، سطح تحصیلاتی که دارید، وضعیت اقتصادی و معیشتی شما و بسیاری دیگر از عوامل، در تثبیت رای نهایی شما در هر انتخاباتی تاثیرگذار است. گفتن اینکه تنها یکی از این عوامل موجب هدایت رای ما به سمت فرد خاصی میشود، همیشه دقیق نیست. محققین سالهای زیادی را صرف تحلیل «روانشناسی رای دادن» کردهاند، برای مثال دریافتن اینکه چه عوامل روانی موجب شده است بسیاری از افراد، بساز بفروشی در نیویورک را بر مسند ریاست جمهوری کشوری پیشرفته چون ایالات متحده آمریکا بنشانند. ترامپ نمونه خوبی در این زمینه است. کسی که قبل از کاندیداتوری در انتخابات ایالات متحده فقط نزدیک به ۱۰ اثرش در کشور ما در زمینههای موفقیت، رازهای کسب ثروت، اعتماد به نفس و... به چاپ رسیده بود.
روانشناسی رای دادن مجموعهای از عادات و رفتار در اقشار مختلف جامعه را بررسی میکند که فرآیند تصمیمسازی برای رای دادن را شکل میدهد. جالبتر آنکه عواملی وجود دارند که از ضمیر ناخودآگاه سرچشمه گرفته و بدون آنکه بدانید، تصمیم شما در دادن رای را هدایت میکنند. در ابتدا باید بدانید آنچه ضمیر ناخودآگاه را تقویت میکند، تکرار یکسری عادات و رویههای فکری بهصورت مداوم است. وقتی شما دائما به مغز خود افکار بد را تزریق کنید این افکار رفته رفته از دادههای سطحی و گذرا به داخل لایههای زیرین مغز شما یا همان ضمیر ناخودآگاه نفوذ کرده و این محل جایی است که در برخی موارد بدون هماهنگی با شما اقدام به انجام عملی میکند. در واقع، ندای ضمیر ناخودآگاه ما که سالها آن را تغذیه کردهایم در بسیاری موارد کارش را بهصورت خودکار انجام میدهد.
ترس، هویت و تنفر؛ موتور پیروزی پوپولیستها
اغلب تصور میکنیم که تصمیمات مهم ما همگی از سطح آگاهی که داریم، ناشی میشود. اما باید بدانید که در حقیقت فرآیند ضمیر ناخودآگاه، احساسات و پیش قضاوتهای ما نیز در این امر دخیل هستند. این همان دلیلی است که محققین در بررسیهای خود به عوامل روحی و روانی که به طرز ماهرانهای رفتار رای دادن ما را هدایت میکنند، میپردازند. کسانی که از مشاورین روانشناسی مجربی بهره میبرند در صورت شناخت چنین عواملی به ابزاری قوی برای هدایت آرای مردم به سمت خود مجهز هستند. برای مثال وقتی مردم در منطقهای بهشدت به آداب و رسوم و ارزشهای دینی و مذهبی پایبند هستند، میتوان از این طریق به درون ضمیر ناخودآگاه آنان نفوذ کرده و با تخریب رقیب یا بالا بردن ارزش خود با تکیه بر چنین ارزشهایی بر نتیجه یک انتخابات تاثیر گذاشت. در طول تاریخ کاندیداهای پوپولیست بارها از این روش استفاده کرده و توانستهاند با نزدیک کردن خود به مردم در کلام و همسان کردن خود با مردم در کنار جدا نشان دادن طبقه حاکم از مردم، به موفقیت دست یابند.
نمونههای اخیر آن را میتوان برگزیت و ترامپ در بریتانیا یا آمریکا دانست که با ایجاد عواملی همچون ترس، هویت و تنفر موفق به برتری در رقابتهای انتخاباتی شدند. این ۳ عامل در صورتی که به درستی مورد استفاده قرار بگیرند، به پیشران مردم برای حضور در انتخابات و حتی پرهیز از انتخابهای عقلایی منجر خواهند شد. جان کراسنیک استاد دانشگاه علوم سیاسی دانشگاه استنفورد بیان میکند: «تمامی فرآیندهای تصمیمسازی وقتی وارد عرصه سیاست میشوند از ضمیر ناخودآگاه سرچشمه میگیرند.» حال این قدرت عظیم میتواند حتی بر منطق و علم و استنباط چیره شود. دادن وعدههایی در مورد افزایش منافع فرد در صورت پیروزی یک کاندیدا و دسترسی بیشتر آنها به منابع مصرف و درآمد، یکی از عواملی است که در ذهن بسیاری از افراد نهادینه است و به همین دلیل میتواند ابزار قدرتمندی برای جذب آرا باشد.
ارسال نظر