عمر پوپولیستهای آمریکای لاتین به پایان رسیده است؟
دانیلا بلی
دکترای تاریخ، نویسنده و پژوهشگر
«آمریکای لاتین به چپها متکی است»، این عنوان مقالهای است که سال ۲۰۰۶ در خبرگزاری آسوشیتدپرس به چاپ رسید، درست زمانی که نامزدهای چپگرای انتخابات ریاست جمهوری کشورهای آمریکای لاتین یکی پس از دیگری پیروز میدان شدند. قرن بیست و یکم سرآغاز عصر جدیدی در کشورهای آمریکای لاتین بود؛گذار سیاسی بیسابقهای که همانگونه که« لری رودر» در نیویورک تایمز نوشت به مثابه جذر و مدی کشورهای این قاره را درنوردید. بین سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۸ رهبرانی با اندیشههای چپ در ونزوئلا، شیلی، برزیل، آرژانتین، اروگوئه، بولیوی و پاراگوئه به قدرت رسیدند، در حالی که بسیاری از کشورهای جهان با نتایج حاصل از بحران مالی سال ۲۰۰۸ دست به گریبان بودند، کشورهای آمریکای لاتین بسیار قوی ظاهر شدند.دانیلا بلی
دکترای تاریخ، نویسنده و پژوهشگر
«آمریکای لاتین به چپها متکی است»، این عنوان مقالهای است که سال 2006 در خبرگزاری آسوشیتدپرس به چاپ رسید، درست زمانی که نامزدهای چپگرای انتخابات ریاست جمهوری کشورهای آمریکای لاتین یکی پس از دیگری پیروز میدان شدند. قرن بیست و یکم سرآغاز عصر جدیدی در کشورهای آمریکای لاتین بود؛گذار سیاسی بیسابقهای که همانگونه که« لری رودر» در نیویورک تایمز نوشت به مثابه جذر و مدی کشورهای این قاره را درنوردید. بین سالهای 1999 تا 2008 رهبرانی با اندیشههای چپ در ونزوئلا، شیلی، برزیل، آرژانتین، اروگوئه، بولیوی و پاراگوئه به قدرت رسیدند، در حالی که بسیاری از کشورهای جهان با نتایج حاصل از بحران مالی سال 2008 دست به گریبان بودند، کشورهای آمریکای لاتین بسیار قوی ظاهر شدند. حال سوالی که مطرح میشود این است که چه عواملی به احزاب چپگرا که غالبا دارای رگههای پوپولیستی بودند کمک کرد تا پیروز میدان شوند؟ دولتهای چپگرای حاکم بر کشورهای آمریکای لاتین رویکردهای متفاوتی را اتخاذ میکردند، اما چشمانداز مشترکی داشتند، چپگرایان پوپولیست بر مفاهیمی چون عدالت اجتماعی، مقابله با امپریالیسم و خصوصیسازی تاکید میکردند و از این طریق توانستند اکثریت آرا را به خود اختصاص دهند.با این حال امروز دولتهای پوپولیست آمریکای لاتین آخرین فصل تاریخ سیاسی و اجتماعیشان را ورق میزنند. انتخاب موریسیو ماسری بهعنوان رئیسجمهوری آرژانتین به حکومت ۱۲ ساله چپگرایان در این کشور پایان داد، در ونزوئلا شرایط حاکم بر چاوزیستها چندان مطلوب نیست، پیروزی مخالفان دولت نیکلاس مادورو، جانشین هوگو چاوز در دسامبر گذشته ضربه سهمگینی بر پیکر آنها وارد کرد. ایوو مورالس، رئیسجمهوری بولیوی نیز درگیر یک رسوایی سیاسی است، وی نتایج رفراندوم فوریه را از دست داد، رفراندومی که به مورالس فرصت میداد برای چهارمین بار بهعنوان رئیسجمهوری بولیوی انتخاب شود. در حال حاضر نیز میلیونها نفر در خیابانهای برزیل خواستار برکناری چپگرایان برزیل و استیضاح دیلما روسف رئیسجمهوری این کشور هستند.
براساس گزارش سال ۲۰۱۵ «لاتینو بارومترو»، میزان رضایت از فرآیند دموکراسی در کشورهای آمریکای لاتین در پایین ترین سطح خود قرار دارد. به عبارت دیگر بسیاری از دولتهای چپگرا با ریشههای پوپولیستی حاکم بر کشورهای آمریکای لاتین محبوبیتشان را از دست داده اند، این در حالی است که ایمان به نهادهای سیاسی در این کشورها تضعیف شده است. چرا؟ به باور برخی از تحلیلگران، دولتهای پوپولیستی آمریکای لاتین نتوانستند به شعارهایشان عمل کنند و در تحقق وعدههایشان ناتوان بودند.
«خورخه کاستاندا»، استاد علوم سیاسی و وزیر امور خارجه پیشین مکزیک در نیویورک تایمز یادداشتی نوشت و طی آن به مرگ جریان چپگرای آمریکای لاتین اشاره کرد و مهم ترین عامل شکست پوپولیستها در این قاره را ناتوانی شان در حل چالشهای اقتصادی عنوان کرد. ارائه تعریفی از چپگرایی و بهطور اخص مفهوم پوپولیسم، آن هم در قارهای که این مفاهیم در آن بهصورتی گسترده مورد استفاده قرار میگیرد، دشوار است.
«پاتریک ابری»، استاد تاریخ دانشگاه تگزاس بر این باور است که بسیاری از رهبران پوپولیست آمریکای لاتین خود را مستحق چنین عنوانی نمیدانند. به باور وی، رهبران کشورهای این قاره خود را منادی اصول سوسیالیسم قرن بیست و یکم قلمداد میکنند. در این میان به باور «کارلوس سزار سالوادور آراندا کاستاندا»، نویسنده محبوب آمریکایی جریانهای چپ با رگههای پوپولیستی با تکیه بر شعارهای ملیگرایانه توانستند در میان اقشار مختلف جامعه جایی برای خویش باز کنند. به باور این نویسنده آنچه که به این گروهها قدرت رویارویی با اصول دموکراسی حاکم بر کشورهای غربی را داد، شرایط حاکم بر کشورهای آمریکای لاتین به خصوص در سال ۱۹۷۱ بود که دولتها و احزاب چپگرای آمریکای لاتین با اتخاذ رویکرد ضد امپریالیستی توانستند محبوبیت زیادی را از آن خود کنند. دانشمندان علوم اجتماعی بر این باورند که رهبران پوپولیست آمریکای لاتین در طول سالها تلاش کردند تا مفاهیم لیبرال و مفروضات دموکراسی را به چالش بکشند. به باور آنها حضور مردم در انتخابات آن هم هر چهار سال یک بار رویکرد پوپولیستی و وسوسه انگیزی است که با ظاهری دموکرات میتواند خواستههای مردم را مهار کند.
در حال حاضر آینده سیاسی و اقتصادی برخی از کشورهای آمریکای لاتین تیره است. شکاف طبقاتی، دو قطبی شدن و گسترش فساد مشکلاتی است که میتوان آن را میراث بسیاری از دولتهای پوپولیستی آمریکای لاتین قلمداد کرد. شاید همانگونه که کاستاندا سالهای پیش گفت تنها یک راه پیش روی نخبگان آمریکای لاتین وجود دارد؛ الگوبرداری از احزاب سوسیال دموکرات اروپایی، آن هم برای مهار طبقات پایین و متوسط که به دلیل عدم تحقق خواستههایشان سرخوردهتر از گذشته شدهاند.
با این تفاسیر هنوز زود است که بتوانیم در مورد مرگ پوپولیسم در آمریکای لاتین قضاوت کنیم.
نیو رپابلیک
ارسال نظر