طنز؛ اسلحه نرم
مریم خورشیدی وقتی اشاره به یک معضل اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی که بخشی از جامعه را درگیر خود کرده است بنا به هر دلیلی ازجمله سیاست حاکم برجامعه که به بهانه امنیت یا خدشهدار شدن حریم و حرمتها، سخت یا غیرممکن میشود، طنز به مثابه ابزار قدرتمند و نرم حضور تاثیرگذار خود را مینمایاند. طنز هشداری است که از سوی افراد حساس جامعه به صدا در میآید. افرادی که از زاویهای متفاوت و غیرمعمول به مسائل مینگرند. افرادی خلاق که از کلمات بهعنوان ابزاری برای بازگو کردن حقایق استفاده میکنند. به عقیده «فروید» طنز و شوخی وسیلهای است برای اظهار مقاصد جدی، بنابراین باید به مدد سازوکارهای روانشناختی چنان ظاهر نازیبای کلام را بیاراید که نه دیگران را ناخوش آید و نه سانسور را ناگریز از مخالفت سازد.
مریم خورشیدی وقتی اشاره به یک معضل اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی که بخشی از جامعه را درگیر خود کرده است بنا به هر دلیلی ازجمله سیاست حاکم برجامعه که به بهانه امنیت یا خدشهدار شدن حریم و حرمتها، سخت یا غیرممکن میشود، طنز به مثابه ابزار قدرتمند و نرم حضور تاثیرگذار خود را مینمایاند. طنز هشداری است که از سوی افراد حساس جامعه به صدا در میآید. افرادی که از زاویهای متفاوت و غیرمعمول به مسائل مینگرند. افرادی خلاق که از کلمات بهعنوان ابزاری برای بازگو کردن حقایق استفاده میکنند. به عقیده «فروید» طنز و شوخی وسیلهای است برای اظهار مقاصد جدی، بنابراین باید به مدد سازوکارهای روانشناختی چنان ظاهر نازیبای کلام را بیاراید که نه دیگران را ناخوش آید و نه سانسور را ناگریز از مخالفت سازد. «عمران صلاحی» طنزپرداز و نویسنده فقید در پژوهشی که در باب طنزپردازان و تاریخ طنز در ایران انجام داده چنین اشاره میکند: «مردم در جاییکه با قدرت فیزیکی در برابر قوه برتر عاجز بودند سعی میکردند با قدرت معنوی و نفوذ کلام قوه برتر را با خود هماهنگ سازند، ملا نصرالدین نماینده کلامی مردم بود تا با ظرایف و خنده و طنز تیمور لنگ را از خر
شیطان پایین بیاورد.» جایگاه ویژه طنز در ادبیات ایران خاص و هوشمندانه است. مظهر طنز ایرانی عبید زاکانی است. حتی در جدیترین آثار شعرا و نویسندگان میتوانیم اشارههای کنایهآمیز و طنز شیرینی را پیدا کنیم که در نوع خود بینظیرند. علیاکبر دهخدا، سید اشرف گیلانی، خاندان توفیق، کیومرث صابری فومنی، عمران صلاحی، ابوالفضل زرویی و مجابی و... طنازانی هستند که در طول تاریخ سیاسی کشور توانستهاند زبان مردم خویش باشند.بعد از شهریور 1320 نشریه «توفیق» با توجه به فضای باز سیاسی که موقتا بعد از خروج رضاخان ایجاد شد و بعد از کسب مجوز برای انتشار کاریکاتور در صفحه اول خود، توانست دومین نشریه پرتیراژ عهد خود شود. این وضع توانست تا کودتای 28 مرداد 1332 ادامه داشته باشد تا اینکه حکومت تاب حملههای تند و تیز توفیق به مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را نیاورد. حتی منزل خانواده توفیق در امان نماند. تندروها منزل وی را به آتش کشیدند و او را به منطقهای بد آب و هوا در جنوب کشور تبعید کردند. دراواخر دهه سی و اوایل دهه چهل نشریه توفیق دوباره به صحنه مطبوعات بازگشت و از چنان قدرتی برخوردار شد که حتی مدیران و سیاستمردان برجسته نیز ملاحظه
آن را میکردند و میکوشیدند درگیر نقدهای طنزآمیز آن نشوند. اعتراض به اتوبوسرانی، کیفیت روغن نباتی، فساد و معطلی در نظام بوروکراتیک، فقر عمومی، پایین بودن دستمزدها و... از جمله مسائلی بودند که نشریه توفیق تمرکز ویژهای بر آنها داشت. توفیق سال 1350میکوشید مبارزه کند، بخنداند و بیدار کند. اتفاقا موفق هم شد هرچند هزینه گزافی در این راه پرداخت و سرانجام تحمل نظام حاکم سر آمد و توفیق برای همیشه تعطیل شد. مهمترین نشریه طنز بعد از توفیق نشریه گل آقا بود که به همت کیومرث صابری فومنی چند سالی منتشر شد و نهایتا از گردونه خارج شد. ستون ثابت «دو کلمه حرف حساب» از تاثیرگذارترین نمونههای طنز انتقادی دوران خود بود. دو کلمه حرف حساب با برخورد فوری و بلافاصله با مسائل روز شکاف بین دولت و نظام را به حداقل رسانده و حرف مردم را در کوتاهترین زمان با طنز و کنایه خاص خود، به گوش مسوولین میرساند. سبکی که امروزه هم در روزنامهها در اندازههای بسیار کوچکتر اجرا میشود.
لطیفههای سیاسی
تجربههای متفاوتی از استفاده از طنز در جهان، خصوصا در نظامهای استبدادی و خشن وجود دارد. بلوک شرق تحت سلطه کمونیسم فضای اندکی برای بروزمخالفت و اعتراض داشت. بر زبان آوردن نام استالین کافی بود تا اعتراض در نطفه خفه شود. تنها راه نشان دادن حس درونی جامعه تحت اختناقی مانند بلوک شرق استفاده از رمز و کنایه بود. اما این سبک از بیان تنها میتوانست مخاطب خاصی رامتوجه خود سازد. در صورتیکه زبان طنز همیشه بین عموم مردم از اقبال بهتری برخوردار است. تجربه بلوک شرق نشان میدهد که در ابتدا لطیفههایی که میان مردم عامه دست به دست میشد، چنان بیاهمیت و سطحی به نظر میرسید که جلوی برخوردهای جدی را از سیستم حاکم میگرفت. پس از مدتی کم کم رعب و وحشتی که زمانی از بردن نام استالین بر مردم چیره میشد به واسطه این لطیفهها رنگ باخت. رد و بدل شدن لطیفههای سیاسی در روسیه استالین موجی از انتقادها را روانه دیوار کرملین کرد که کمتر نویسنده سیاسی میتوانست آن را در نوشتههای خود بروز دهد و اینچنین بود که طنز زیرکانه و حساب شده توانست نقش مهم و انکارناپذیر در فرو ریختن ساختار کمونیسم ایفا کند.
- فرق هیتلر و برژنف چیست؟
- نداشتن سیبیل
در جنگ جهانی دوم نیز وقتی فاشیسم عرصه را برای آزادی تنگ کرده بود این طنز بود که مفری برای بیرون رفتن از بن بست فراهم آورد. مردی از کناردریاچهای میگذشت. دید شخصی داخل آب افتاده و دارد غرق میشود. مرد در آب پرید و او را نجات داد. شخصی که نجات یافته بود، گفت: من هیتلرم. بیا این صد مارک را بهعنوان جایزه بگیر. ناجی پاسخ داد: قربان شما این دویست مارک را بگیرید و به کسی نگویید من نجاتتان دادهام!
طنز در خاورمیانه، از حنظله تا داعش
خاورمیانه همواره مهد تنش بوده و هست. مساله فلسطین بیش از نیم قرن چند نسل از مردم این ناحیه را درگیر جنگ و آوارگی کرده است. «حنظله» شخصیت معروف کاریکاتورهای هنرمند مبارزی است به نام «ناجی العلی» که از سال ۱۹۶۹ به صورت نمادی از رنج و آوارگی مردم فلسطین در میان خون و خشونت و کشتاری است که افراطیگری عرضه میکند. نمادی که حتی بعد از ترور این کارتونیست هم در توصیف وضعیت ناگوار فلسطین استفاده میشود. پسری لاغر و ژندهپوش که دستها را از پشت قلاب کرده و درهمه تصاویر پشت به بیننده قرار دارد. تصویری ساده که چشم دنیا را به جنایات اسرائیل متوجه میکند. همچنین شوخی و طنز راهی است که اعراب برای مبارزه اجتماعی با روش بیقاعده و وحشیانه گروه داعش برگزیدهاند. گروهی که پیشرفت در سربریدنهای خود را با انتشار ویدئو در اینترنت جشن میگیرند. شبکههای تلویزیونی در سراسر خاورمیانه برای انتقاد از این گروه و ادعایش درباره نمایندگی اسلام دست به تولید کارتون و برنامههای کمدی زیادی زدهاند که ادعاهای این گروه را مبنی بر توقفناپذیری خدشهدار میکند.
در ویدئویی که در آن مکالمه یک عضو داعش را با راننده تاکسی به تصویر میکشد، پرسشهایی که بین راننده وسرباز داعش در خصوص اسلام واقعی و اسلام تکفیری ها رد و بدل میشود، افراطیگری را به تمسخر میکشاند و ترس و رعب منتشر شده در فضای موجود شکسته میشود.
- آیا زمان پیامبر تاکسی وجود داشت؟
- نخیر نداشت؟
- پس ما هم نباید تاکسی استفاده کنیم؟
- نخیر نباید استفاده کنیم.
راننده سرباز را بیرون پرت میکند و خطاب به او میگوید: پس منتظر یک شتر بمان!
در نهایت میتوان اینطور نتیجه گرفت که اگرآزادی به هر نحو از انسانها دریغ شود، همواره راهی برای دست یافتن به آن پیدا میشود. خنده همواره حصارهای بلندی را شکسته است و طنز با پرداخت کمترین هزینه، کلمات را به سلاحی نرم تبدیل میکند که
میتواند سرآغاز یک تحول باشد.
لطیفههای سیاسی
تجربههای متفاوتی از استفاده از طنز در جهان، خصوصا در نظامهای استبدادی و خشن وجود دارد. بلوک شرق تحت سلطه کمونیسم فضای اندکی برای بروزمخالفت و اعتراض داشت. بر زبان آوردن نام استالین کافی بود تا اعتراض در نطفه خفه شود. تنها راه نشان دادن حس درونی جامعه تحت اختناقی مانند بلوک شرق استفاده از رمز و کنایه بود. اما این سبک از بیان تنها میتوانست مخاطب خاصی رامتوجه خود سازد. در صورتیکه زبان طنز همیشه بین عموم مردم از اقبال بهتری برخوردار است. تجربه بلوک شرق نشان میدهد که در ابتدا لطیفههایی که میان مردم عامه دست به دست میشد، چنان بیاهمیت و سطحی به نظر میرسید که جلوی برخوردهای جدی را از سیستم حاکم میگرفت. پس از مدتی کم کم رعب و وحشتی که زمانی از بردن نام استالین بر مردم چیره میشد به واسطه این لطیفهها رنگ باخت. رد و بدل شدن لطیفههای سیاسی در روسیه استالین موجی از انتقادها را روانه دیوار کرملین کرد که کمتر نویسنده سیاسی میتوانست آن را در نوشتههای خود بروز دهد و اینچنین بود که طنز زیرکانه و حساب شده توانست نقش مهم و انکارناپذیر در فرو ریختن ساختار کمونیسم ایفا کند.
- فرق هیتلر و برژنف چیست؟
- نداشتن سیبیل
در جنگ جهانی دوم نیز وقتی فاشیسم عرصه را برای آزادی تنگ کرده بود این طنز بود که مفری برای بیرون رفتن از بن بست فراهم آورد. مردی از کناردریاچهای میگذشت. دید شخصی داخل آب افتاده و دارد غرق میشود. مرد در آب پرید و او را نجات داد. شخصی که نجات یافته بود، گفت: من هیتلرم. بیا این صد مارک را بهعنوان جایزه بگیر. ناجی پاسخ داد: قربان شما این دویست مارک را بگیرید و به کسی نگویید من نجاتتان دادهام!
طنز در خاورمیانه، از حنظله تا داعش
خاورمیانه همواره مهد تنش بوده و هست. مساله فلسطین بیش از نیم قرن چند نسل از مردم این ناحیه را درگیر جنگ و آوارگی کرده است. «حنظله» شخصیت معروف کاریکاتورهای هنرمند مبارزی است به نام «ناجی العلی» که از سال ۱۹۶۹ به صورت نمادی از رنج و آوارگی مردم فلسطین در میان خون و خشونت و کشتاری است که افراطیگری عرضه میکند. نمادی که حتی بعد از ترور این کارتونیست هم در توصیف وضعیت ناگوار فلسطین استفاده میشود. پسری لاغر و ژندهپوش که دستها را از پشت قلاب کرده و درهمه تصاویر پشت به بیننده قرار دارد. تصویری ساده که چشم دنیا را به جنایات اسرائیل متوجه میکند. همچنین شوخی و طنز راهی است که اعراب برای مبارزه اجتماعی با روش بیقاعده و وحشیانه گروه داعش برگزیدهاند. گروهی که پیشرفت در سربریدنهای خود را با انتشار ویدئو در اینترنت جشن میگیرند. شبکههای تلویزیونی در سراسر خاورمیانه برای انتقاد از این گروه و ادعایش درباره نمایندگی اسلام دست به تولید کارتون و برنامههای کمدی زیادی زدهاند که ادعاهای این گروه را مبنی بر توقفناپذیری خدشهدار میکند.
در ویدئویی که در آن مکالمه یک عضو داعش را با راننده تاکسی به تصویر میکشد، پرسشهایی که بین راننده وسرباز داعش در خصوص اسلام واقعی و اسلام تکفیری ها رد و بدل میشود، افراطیگری را به تمسخر میکشاند و ترس و رعب منتشر شده در فضای موجود شکسته میشود.
- آیا زمان پیامبر تاکسی وجود داشت؟
- نخیر نداشت؟
- پس ما هم نباید تاکسی استفاده کنیم؟
- نخیر نباید استفاده کنیم.
راننده سرباز را بیرون پرت میکند و خطاب به او میگوید: پس منتظر یک شتر بمان!
در نهایت میتوان اینطور نتیجه گرفت که اگرآزادی به هر نحو از انسانها دریغ شود، همواره راهی برای دست یافتن به آن پیدا میشود. خنده همواره حصارهای بلندی را شکسته است و طنز با پرداخت کمترین هزینه، کلمات را به سلاحی نرم تبدیل میکند که
میتواند سرآغاز یک تحول باشد.
ارسال نظر