نفیسه قانیان

نیاز روز افزون و رو به رشد بازار داخل به محصولات فولادی، قرار گرفتن ایران در کانون جمعیتی جهان و استان اصفهان در مرکز این کانون، وجود نیروی انسانی متخصص و دسترسی به مواد اولیه و معادن از جمله مزایایی است که سیاست توسعه و پیشرفت صنعت فولاد در ایران عزیز و به خصوص استان اصفهان را، اهمیت ویژه بخشیده و زمینه افزایش سرانه مصرف محصولات فولادی را فراهم ساخته است. اما بی شک این بازار وسیع نیازمند مدیریت منسجم به منظور ثبات و بقا است. تولید فولادهای صادراتی و حضور در بازارهای خارجی، دو مؤلفه ای است که باید به کلیدواژه اصلی صنعتگران این بخش تبدیل شود. همچنین آمارهایی چون تولید ۷۰ درصد فولاد کشور در اصفهان و یا تأمین یک سوم اشتغال استان از این طریق، نباید به آمارهایی گمراه کننده تبدیل شده و ما را به جای خلق سرمایه به وادی خلق ثروت بیندازد.

بی توجهی به مسأله محیط زیست و یا تولد واحدهای جدید صنعتی بدون در نظر گرفتن ظرفیت های اشباع شده استان و کشور، از جمله مواردی است که تنها خلق ثروت را مد نظر داشته و به توسعه پایدار و خلق سرمایه بی توجه است. از منظر دیگر صنعت فولاد کشور به سیاست تقویت تولید، تسهیل صادرات و حمایت از واحدهای قدرتمند نیاز دارد. شرایط پر نوسان و بی ثبات اقتصاد نیز گویای این مطلب است که اعمال سیاست‌های برون‌گرا و درون ‌زا، هم مانع تورم بوده و هم تقویت تولید و افزایش درآمد کشور را در پی دارد که این ویژگی ها به طور دقیق برخاسته از الگوی اقتصاد مقاومتی است. به عنوان مثال، تحقق صادرات ۱/ ۴ میلیون تنی فولاد در سال گذشته، خود مهم ترین تضمین زنجیره تولیدات فولادی در داخل کشور و برخاسته از سیاست های برون گرا است. چراکه صنعت فولاد یکی از مهم‌ترین صنایعی است که به واسطه آن می‌توان رونق اقتصادی را در آینده کشور پیش‌بینی کرد و رشد صادرات این بخش، رشد اقتصادی بسیاری از صنایع را به دنبال دارد.

دستیابی به آمار تولید ۵۵ میلیون تن فولاد تا سال ۱۴۰۴ که در برنامه چشم انداز این صنعت قرار دارد نیز با اتکا به همین ظرفیت ها و همین نگرش شکل گرفته است. اما باید دید در صورت تحقق این میزان، کدام بازارهای جهانی میزبان و مقصد تولیدات ما خواهند بود. تولیدکنندگان استان باید بر روی پاسخ به این سؤال متمرکز شوند که مازاد تولید فولاد کشور و استان در میان رقبای سرسخت جهانی چه سرنوشتی خواهد داشت؟ چراکه به قطع دیگر نمی توان بر روی بازار عراق و افغانستان به عنوان بازارهای مقطعی و سهل الوصول تولیدات، حسابی باز کرد. این موارد باید با همکاری بخش های مختلف دولتی و خصوصی و از طریق تشکیل کارگروه های فعال در دل این نمایشگاه ها، بحث و بررسی گردد. همچنین مسوولان صنعتی استان باید در این خصوص دلسوزانه به وظایف ملی خود عمل کنند. ادبیات نمایشگاه، ادبیات شفافیت و صراحت است و در کنار نمایش توانمندی ها، نقاط ضعف و کاستی ها را نیز بی پرده به نمایش می گذارد. بی شک نمایشگاه فولاد اصفهان که با کارنامه اعتبارآفرین خود، عنوان نمایشگاه ملی فولاد را کسب کرده، فضایی بسیار مناسب برای این بررسی ها ایجاد خواهد کرد.