ابزاری کوتاهمدت برای حفظ قدرت
پشتوانه اصلی و نیروی محرکه دیدگاه پوپولیسم در کشور ما وجود منابع طبیعی بیشمار خصوصا نفت و گاز است. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم کشور ما دچار عارضه پوپولیسم نفتی شده است. نفت ابزاری قدرتمند است که توانایی بلندپروازی و جاهطلبی را به کاندیداها و صاحبان قدرت در کشور داده است. تحقق وعدههای عجیب و غریب جز در سایه وجود درآمدهای نفتی امکانپذیر نبوده است. این سیاست چه در دوران قبل از انقلاب که قیمت یگانه کالای صادراتی ما در بحران جهانی دهه ۱۹۷۰ به یکباره چهار برابر شد و چه در زمان دولتهای نهم و دهم که از موهبت نفت ۱۰۰ دلاری برخوردار شدند اتفاق افتاده است.
پشتوانه اصلی و نیروی محرکه دیدگاه پوپولیسم در کشور ما وجود منابع طبیعی بیشمار خصوصا نفت و گاز است. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم کشور ما دچار عارضه پوپولیسم نفتی شده است. نفت ابزاری قدرتمند است که توانایی بلندپروازی و جاهطلبی را به کاندیداها و صاحبان قدرت در کشور داده است. تحقق وعدههای عجیب و غریب جز در سایه وجود درآمدهای نفتی امکانپذیر نبوده است. این سیاست چه در دوران قبل از انقلاب که قیمت یگانه کالای صادراتی ما در بحران جهانی دهه ۱۹۷۰ به یکباره چهار برابر شد و چه در زمان دولتهای نهم و دهم که از موهبت نفت ۱۰۰ دلاری برخوردار شدند اتفاق افتاده است. آنجا که ریختوپاشهای درآمدهای نفتی برای جلب حمایت سیاسی و کسب محبوبیت در بین مردم بهکار گرفته شد. در حال حاضر نیز اینگونه پوپولیسم در رفتار کاندیدهای ریاست جمهوری کشور به وفور قابل مشاهده است. پوپولیسم موجب میشود سیاستمداران بدون نیاز به ارائه چارچوب نظری در زمینه مطرح شده و انجام سازوکارهای رسمی، بدون نیاز به مناظره و مباحثه با افراد صاحبنظر، همگی این مراحل را دور زده و اهداف خود را مستقیما با مردم در میان بگذارند. یک صحبت گرم و محفلپسند از جنس صحبتهای مردم، دردها و آلام آنها و البته ارائه راهکارهای سخاوتمندانه و سریع برای آنها. در صورت نبود منابع نفتی کدام خرد جمعی قادر است هر آنچه جزو نیازهای ضروری مردم است به سرعت تحلیل کند، نظریهپردازی کند و سازگار با ادبیات موجود در آن زمینه بهترین روش ممکن را برای کشور بهکار گیرد؟
پوپولیسم در یک طرف ابزاری برای حفظ حکومت است و در طرف دیگر وسیلهای برای مبارزه سایر نامزدان با صاحبانمنصبان فعلی. پوپولیسم به آنها اجازه میدهد نه بهواسطه کالبدشکافی دلایل کاستیها و کمبودها و ارائه نگرشی نو در این زمینه، بلکه با تمرکز و اصرار بر پیامدهای بد ناشی از آن وقایع، به انحراف افکار عمومی و همگرایی عقاید مردم به سمت خود کمک کنند. آنها حتی در بحث سیاست خارجی، خود را فردی مبارز با نظام سرمایهداری، ضد غربی و دشمن با امپریالیسم جلوه میدهند. بنابراین با این دید آینده اقتصادی و اجتماعی کشورشان را در معرض خطر قرار میدهند. به محض وقوع تهدیدی در جوامع بینالملل، انواع مقاومتها و شعارها را سر میدهند، فارغ از اینکه در زمان افول درآمدهای حاصل از منابع طبیعی، معیشت مردم بهواسطه این دیدگاه بهشدت در معرض خطر قرار میگیرد. آیا در آن زمان نیز آنان خود را همسطح مردم کرده و در میان آنها همچون خودشان گذران زندگی میکنند؟ این همان خطر نهفته در پوپولیسم نفتی است که مردم تنها ابزاری برای انتقال قدرت از فردی به فرد دیگر، و رسیدن آنها به آمال و آرزوهایشان به قیمت روبهرو شدن مردم با انواع خطرات است.
پوپولیسم و عدم توانایی کشور در کنترل تورم
راهکار اصلی در داشتن تورمی با ثبات ایجاد رابطه منطقی بین میزان تولید و قیمت کالاها و خدمات است. بدیهی است با افزایش میزان تولید کالاها و خدمات یا رشد اقتصادی قیمت آنها نیز افت میکند. اما این امر در اقتصاد نفتی ما محقق نشده است. گویی در سایه درآمدهای نفتی مسیر را از ذخیره منابع حاصل از درآمد نفت برای ایجاد زیرساختهای تولیدی لازم همچون کشورهای پیشرفته هلند و نروژ به سمت تزریق این منابع ارزشمند در قالب تسهیلات ارزان قیمت به مردم گم کردهایم. به محض افزایش درآمد نفت تریبونهای پوپولیستی شروع به خرج این منابع در طرحهای غیر مولد و رویههایی میکنند که بارها بارها یافتههای اقتصادی آنها را رد کردهاند. در شرایط بهبود منابع مالی در بازار اعتبار، سیاست کاهش قیمت اعتبارات، پدیدهای مرسوم در اقتصاد ماست. چارچوب نظری مطرح در این زمینه به شیوع انحراف و فساد منابع مالی و مکانیزم رانتی تحت این شرایط اشاره دارد. در کشوری با حجم بالای واردات در گام اول نیاز به بهبود زیرساختهای صنعتی برای بهوجود آوردن جاذبههای سرمایهگذاری در بین مصرفکنندگان است. بدیهی است در کشوری با بهرهوری پایین، دادن منابع ارزان قیمت راهی جز خرج منابع در فعالیتهای سوداگرانه نخواهد داشت.
پوپولیسم: ارائه راهکاری ساده برای مسائلی بسیار پیچیده
رشد قیمت نفت در دولتهای نهم و دهم را شاید بتوان اوج ظهور پوپولیسم در کشور دانست. طرحهای مطرح شده در این زمان خیلی سادهانگارانه و بدون پشتوانه نظری مناسب بهسرعت و یکی پس از دیگری به اجرا درمیآمدند. هیچ ادبیات نظری دادن یارانه در سطح عمومی برای اقتصادی تک محصولی که در معرض واردات قرار دارد را تجویز نمیکرد. اما رئیسجمهوری مستقیما از تلویزیون این مساله را بهگونهای مطرح کرد که هدف انتقال بخشی از درآمد نفت به مردم برای خود مدیریتی آنهاست. درآمدهای ارزشمند نفتی در دسترس تمامی اقشار جامعه با هر سطحی از درآمد قرار گرفت و با بالا بردن تقاضای کل در جامعه موجبات افزایش تورم، افزایش واردات و افزایش بیکاری را فراهم کرد. در مرحله بعد با کاهش قیمت نفت و اعمال تحریمها، رکودی بحرانی دامنگیر اقتصاد کشور شد. علاوه بر صدمات ناشی از افزایش تورم و رکود، بار مالی این طرح کماکان گریبان دولتهای بعدی را نیز گرفته و تامین منابع مالی این طرح از چالشهای اصلی در تامین بودجه سالانه کشور است.
طرح بنگاههای زودبازده در زمان دولت نهم نیز از دیگر مصادیق بارز این نگرش بود. دولت با هدف ایجاد اشتغال در بین خیل عظیم جوانان بدون بررسی دقیق و موشکافانه، به سرعت شروع به تزریق این منابع در بین افراد جامعه کرد. زمان لازم برای بررسی طرحهای توجیهی فنی وجود نداشت، و اصولا مقصدی کارآمد برای افزایش تولید از طریق این طرح نمیتوان متصور بود. اما پوپولیسم میتواند رضایت آنی مردم را به بهای از بین رفتن منابع ارزشمند توجیه کند. منابع حاصل از این طرح با سود بسیار پایین و در برخی مواقع با سود چهار درصد همراه با تنفس در اختیار افراد قرار میگرفت. ورود این منابع به جای ایجاد کارخانجات و صنایع جدید، به واردات بالای کالا از خارج کشور و ساخت و ساز در بازار مسکن منجر شد. حتی در بحث رسیدگی به معوقات این طرح نیز همچنان ردپای پوپولیسم دیده میشد که تمدید بازپرداخت و حتی بخشش جرایم معوقات از این جملهاند.
طرح مسکن مهر که قرار بود به طرحی جهت تامین مسکن جوانان و خانوارهای ایرانی بهعنوان یکی از اقلام ضروری مورد نیاز مردم تبدیل شود به بستری برای ایجاد مکانیزم رانتی در بین پیمانکاران و واردکنندگان اقلام ساختمانی تبدیل شد. دولت نه با ایجاد سازو کاری مبتنی بر بازار، یعنی بالا بردن قدرت خرید مصرفکننده و ورود آنان به بازار مسکن که موجب شکلگیری صحیح قیمتها و کنترل کیفیت این محصول میشد، بلکه در حکم پدری مهربان خود آستین همت را بالا زده و شروع به ساخت و ساز واحدهای مسکونی کرد. این طرح حجم عظیمی از نقدینگی را وارد کشور کرد که تورم فقط گوشهای از آسیبهای آن بود. دادن منابع مالی عظیم در اختیار پیمانکاران خود به خود زمینهساز فساد بود. گاه استفاده از یک کالا با کیفیت پایینتر در ساخت و ساز سود میلیاردی نصیب پیمانکاران میکند. همچین دلالان و واسطهها نیز در این میان از فضای رانتی حداکثر استفاده را بردند. خروجی نهایی این طرح هرز منابع مالی، افزایش تورم و نهایتا تولید محصول بیکیفیت بود، تا آنجایی که پای نارضایتی مردم به رسانههای عمومی کشیده شد و هنوز هم بسیاری از ساخت و سازهای مسکن مهر بهصورت نیمه کاره منتظر دریافت منابع برای ادامه کار خود هستند. رویههای پوپولیستی ارتباط کشور با بخش نخبه و اجرای طرحهای دانش بنیان را عملا منتفی ساخته زیرا تا وقتی منابع طبیعی برای کسب درآمد و اجرای طرحها وجود دارد، نیازی به انجام هزینه در بخشهای مختلف برای رسیدن به سطحی از دانش و بهرهوری که اجرای طرح را میسر کند نیست. سیاستمداران در اکثر اوقات طرحهای خود را همچون مثالهای بالا بدون ارائه چارچوب منطقی تنها بر تکیه بر درآمدهای حاصل ارائه میدهند.
ظهور پوپولیسم در انتخابات 96
اخیرا مشاهده شد که برخی از کاندیداهای انتخاب ریاست جمهوری اصولا ارزشی برای مفاهیم و تجربیات علمی قائل نبوده و برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری حتی حاضرند وضع شاخصهای رفاهی مردم را به سطحی پایینتر از وضع فعلی نیز تنزل دهند. اگر تاکنون ما بهدرستی از منابع حاصل از درآمدهای نفتی استفاده کرده بودیم بخش عرضه ما هم توانایی کاهش سطح بیکاری را داشت و هم زمینه ساز رشدی پایدار توام با کنترل تورم بود. کسانی که در این فضا وعده افزایش یارانه نقدی میدهند به کدام منطق علمی گرایش دارند؟ ورای این، بهنظر میرسد حتی تاریخ وقایع اقتصاد ایران در دهه ۱۳۸۰ را ورق نزدهاند تا ببینند اینگونه طرحها چه هزینههایی بر دوش مردم گذاشت. شاید زمان آن رسیده تا چارچوب سیاستی اقتصاد کشور به سمت تمرکز بر ارائه طرحهای معقول و مبتنی بر چارچوب نظری قابل دفاع ارائه شود تا فروش منابع ارزشمند طبیعی برای ادعاهای غیر منطقی نمایندگان.
اخیرا یکی از کاندیداها ادعا کرده که ظرف مدت چهار سال درآمد کشور را دو و نیم برابر خواهد کرد. این امر یعنی رسیدن درآمد اقتصاد ایران به اسپانیا و تجربه رشد ۲۶ درصدی در اقتصاد کشور. درحالی که رشد اقتصادی کشور در سالهای پس از انقلاب بهطور میانگین ۲.۲ درصد بوده است. درآمد سرانه ما تحت چنین شرایطی به میزانی بیش از کشورهایی چون ژاپن و انگلستان خواهد رسید. اگر این طرح در چارچوب علم اقتصاد برای کشوری در حال توسعه اجرایی باشد شاید بتواند فصلی جدید در تاریخ این علم ایجاد کرده و نام این کاندیدا را در بین اقتصاددانان تاریخ جاودانه کند. جو پوپولیستی حاکم بر فضای انتخابات جز ارائه طرحهای مبهم و عجیب و غریب حاصلی برای اقتصاد کشور نخواهد داشت. خطرناکتر از آن تحقق برخی وعدههای نامزدان پس از رسیدن به مقام ریاست جمهوری است. لذا آگاهی مردم و انجام تحلیلهای کارشناسی از طریق رسانههای جمعی سهمی بزرگ در آینده اقتصادی- سیاسی مردم خواهد داشت.
ارسال نظر