داروهای خیابانی
مریم سلطانزاده این روزها با توجه به کمبود دارو شاید گوش کمتر کسی به خیابان ناصرخسرو ناآشنا باشد. این خیابان یکی از خیابانهای قدیمی تهران است که از سالها پیش به پاتوق فروشندگان داروهای نایاب تبدیل شده است. خیابانی با کوچه پس کوچههای تنگ و باریک که هر گوشه آن فروشندگان دستفروشی با پوشش اسپری فروش، جوراب فروش، آدامس فروش و. . . بازیگر بازار سیاه دارو شدهاند و امرار معاش میکنند. این روزها گذر بسیاری از بیماران به ناصرخسرو میافتد، همان خیابان معروفی که محل فروش دارو است، «دارو، دارو. . .
مریم سلطانزاده این روزها با توجه به کمبود دارو شاید گوش کمتر کسی به خیابان ناصرخسرو ناآشنا باشد. این خیابان یکی از خیابانهای قدیمی تهران است که از سالها پیش به پاتوق فروشندگان داروهای نایاب تبدیل شده است. خیابانی با کوچه پس کوچههای تنگ و باریک که هر گوشه آن فروشندگان دستفروشی با پوشش اسپری فروش، جوراب فروش، آدامس فروش و... بازیگر بازار سیاه دارو شدهاند و امرار معاش میکنند. این روزها گذر بسیاری از بیماران به ناصرخسرو میافتد، همان خیابان معروفی که محل فروش دارو است، «دارو، دارو...» این تکیهکلام فروشندگان داروهای نایاب و کمیاب است که در نگاه اول با تصور اینکه عابر پیاده یا دستفروش هستند، از کنارشان رد میشوی. از این خیابان که میگذری، گویی کل خیابان داروخانه بزرگی است که تنها دغدغهاش جذب مشتری است. در این خیابان برای خرید دارو به کسی نه نمیگویند، جدا از قیمتهای خیالی، هر طور شده داروی مورد نیاز تهیه میشود. فروشندگان را دوبهدو یا به تنهایی در حالیکه یک گوشی تلفن همراه در دستشان است، تکیه زده به درخت یا گوشه پیادهرو میبینی. برخی مشغول صحبت کردن با تلفن همراه هستند، اما از کنارشان که میگذری
دوباره در گوشت میپیچد: دارو دارو. مشتری باشی یا نباشی، چند قدم دنبالت میآیند. کافی است سری برایشان تکان دهی تا دیگر دست از سرت برندارند، همه نوع دارویی دارند. حتی آنهایی که به سختی تجویز میشوند. «دست زیاد شده، مشتری را روی هوا میزنند.» این را یکی از فروشندگان در واکنش به سر زدن به چند داروفروش دیگر گفت. قیمتها متفاوت است و چونه که بزنی تا 10 هزار تومان کم میکنند؛ اما نه بیشتر، با اینکه میدانند کمی جلوتر ممکن است دارو با قیمتی ارزانتر داده شود. «دارو مثل طلا شده» این را یکی دیگر از داروفروشان با اشاره به بالا رفتن قیمت دارو میگوید. به گفته این مرد جوان، قیمت دارو هر روز بالا میرود. «هر دارویی میخوای الان بگو، فردا ممکنه گرونتر بشه.» آنها تنها واسطه هستند، فروشندگان اصلی اما پشت تلفن در انتظار مشتری نشستهاند، با یک تلفن موجودی و قیمت دارو بهدست میآید. خیلیهایشان بیکار ایستادهاند، با چشم مشتریان را شناسایی میکنند. با اینکه داروی برخی از بیماریها بهراحتی در داروخانهها پیدا نمیشود و افراد لاجرم مجبورند به این خیابان سر بزنند، اما یکی از فروشندهها میگوید که «بازار داروی ناصرخسرو هم کساد شده
است.» خلوتی خیابان و پرسهزنی فروشندهها بر این موضوع صحه میگذارد، اگر تا پیش از این برای تهیه داروهای بدون نسخه، نشانی این خیابان داده میشد. تجویز دارو هم میکنند کار به جایی کشیده است که این فروشندگان، حتی دارو هم تجویز میکنند. از یکی از فروشندگان دارو سراغ آمپول بوسکوپان را گرفتیم. این دارو ضد اسپاسم است و در درمان شکم درد تاثیر دارد. او گفت کوچه اول هر جا بگویی بهنام، او را میشناسند، از او میتوانی این دارو را تهیه کنی. بهنام مردی جاافتاده بود. او مغازهای داشت حدود 10 متر اما شلوغ. پر بود از اسپری و رنگموهایی با مارکهای مختلف. از او سراغ دارو را گرفتیم. گفت این دارو قدیمی شده و میتوانی به جای بوسکوپان داروی نورونتین را استفاده کنی. البته اول با پزشک مشورت کن، اما من میدانم که این دارو بهتر است. باز هم جای پای چینیها مدتها است هشدارهای زیادی درباره اشباع بازارهای داخلی از تجهیزات و داروهای چینی شنیده میشود، اما مسئولان اعتقاد دارند که این کالا از طریق قاچاق وارد کشور میشود. درحالی که بخشهای قابلتوجهی از این داروها و تجهیزات، از سوی وزارت بهداشت و درمان تاییدشده هستند. پس میتوان گفت که
داروهای بیکیفیت چشم بادامیها گوی سبقت را نیز ربودهاند. یکی از داروفروشان در این زمینه میگوید: داروهای آلمانی و آمریکایی کمیاب شده و ما هم دسترسی به این نوع داروها نداریم، اما مشابه همین داروهای کمیاب را چینیها تولید کردهاند که همان کار را میکند. به گفته وی، وقتی این روزها سرنگ چینی به بازار آمده است، از دیگر داروها نمیتوان انتظار داشت که وارد نشود. تا وقتی خریدار هست، ما هم هستیم چندی پیش مسوولان اعلام کرده بودند که قرار است بازار قاچاق داروی ناصرخسرو جمع شود و این دستفروشان ساماندهی شوند، اما این بازار همچنان داغ است و خرید و فروش دارو در این خیابان ادامه دارد، همیشه همین بوده است. قرار بود ناصرخسرو از دارو پاک باشد و با شنیدن این اسم لرزه بر جان نیفتد، اما نتیجه آن چیزی نیست که قرار بوده است. شمایل البته عوض شد. چهره خیابان تغییرات چشمگیری کرده است. یکی از فروشندگان دارو در پاسخ به این پرسش که چرا در این زمینه همیشه خریدار دارو وجود دارد و آنها چگونه این داروها را در بازار سیاه میفروشند، میگوید: به هر حال این داروها همیشه مشتریانی در بیمارستانها، شهرستانها و کسانی که نتوانستهاند سهمیه دارویی
خود را دریافت کنند، وجود دارد. داروهای چاقی و لاغری معادله حجم بدن در ناصر خسرو هم جواب میدهد. دستفروشهای ناصرخسرو با یک اشاره شما را به دنیای کراتین و پروتئین و ناندرلون مهمان میکنند. دیگر شمایید و اسکناسهای آبی و آجری که کف دست فروشنده گذاشتهاید و یکی، دو قوطی پودر و چند آمپول تحویل گرفتهاید. قضیه البته به فروش داروهای تقویتی ختم نمیشود و سر زخم چرکین این ماجرا از جایی باز میشود که نمک تقلب بر زخم پاشیده میشود. هنگام خرید این داروها و پودرها باید به تاریخ مصرف آنها نیز توجه کرد. فرآوردههایی که در این بازار عرضه میشود یا داروی تقلبی است یا به دلیل شرایط نگهداری، بسیاری از آنها فاسد شدهاند که با این حال به مشتریان فروخته میشود. تاثیر تحریمها و افزایش نرخ دلار این روزها اما مشتریان دیگر فقط برای خرید این داروها به 13 آبان و هلالاحمر نمیروند، بسیاری از مشتریان بیماران نسخه به دستی هستند که دارویشان را در هیچ داروخانهای پیدا نکردهاند و پا به ناصرخسرو میگذارند. آنها میگویند که حتی پزشک معالجشان، آدرس این خیابان را داده است. یکی از فروشندگان دارو میگوید: برخی از این داروها حتی در داروخانه
هلال احمر نیز پیدا نمیشود و افراد به امید پیدا کردن این دارو به ناصرخسرو میآیند، غافل از اینکه این روزها هر دارویی بهراحتی پیدا نمیشود، حتی در این مکان! به گفته وی، تنها راه چاره برای تهیه داروهای کمیاب، استمداد از مسافر یا همان قاچاقچی دارو است. اکثر قریب به اتفاق فروشندهها، چنین مسافرانی دارند تا در صورت نبود دارو در داخل، آن را به واسطه شخص دیگری تهیه کنند. سرمنشا تمام این اتفاقات نیز گران شدن دلار و تحریمها است. یکی دیگر از فروشندگان درباره تاثیر تحریمها و افزایش نرخ دلار نیز میگوید: تحریمها موجب شده است که داروهای معمولی هم با مشکل تولید مواجه شود. بسیاری از داروسازان نیز نمیتوانند مواد اولیه خود را بهراحتی تهیه کنند. افزایش نرخ دلار و بیشتر شدن تحریمها باعث شده است که داروها در داروخانهها کمیاب و نایاب شود. افرادی هم هستند که برای رسیدن به نوشدارویی برای زنده ماندن عزیزانشان، پا به اینجا بگذارند و داروها را تهیه کنند. بیماران نیز دارو میفروشند تمام داروها در لیست فروش قرار دارد، حتی داروی برخی شرکتهای معتبر که تنها تعدادی از آنها در انبار این فروشندهها باقی مانده است. اما موجودی ناصر
خسرو هنوز تمام نشده، ظاهرا با تاریخ معتبر، هنوز هم تعدادی یافت میشود، با این حال یکی از فروشندگان میگوید که ذخایر دارویی آنها نیز رو به پایان است. او میگوید: «بعضی از داروهایی که اینجا پیدا میشود، مازاد مصرف بیماران است، یعنی آنها به صورت سهمیه دارو میگیرند، اما چون بیش از مصرفشان است، به ما میفروشند.» تردید بیمار برای خرید دارو پرس و جو برای پیدا کردن دارو تنها یک روی سکه است، در صورت موجود بودن دارو، قیمتها است که بیمار را برای خرید مردد میکند. افرادی هستند که به ناچار به این خیابان میآیند و مجبورند داروهای خود را با قیمتهای نجومی تهیه کنند؛ البته سعی میکنند قیمتها را پایین بیاورند اما گویا چانهزنی هم زیاد فایدهای ندارد. فروشندگان نیز اظهار میکنند، قیمت دارو به شدت افزایش داشته است. به گفته یکی از فروشندگان دارو، افزایش نرخ دلار موجب شده است که قیمت داروها نیز افزایش یابد. داروها با پیک میآیند در خیابان ناصرخسرو امکانات رفاهی نیز برای مشتریان فراهم است، کافی است داروی مورد نظر را با تلفن به فروشنده اعلام کرد تا در صورت وجود آن دارو در همان روز به صورت پیک فرستاده شود، اگر هم دارو کمیاب
باشد، تا یکی دو روز بعد از تقاضا به در خانه مشتری ارسال میشود! شماره تلفنشان دست به دست میچرخد و بدون هیچگونه واهمهای به صورت علنی در گوشه یکی از معروفترین خیابانهای پایتخت در حال کاسبی هستند. تنها یک تلفن برای رسیدن به داروی مورد نیاز مشتری فاصله است. این اتفاق در شرایطی رخ میدهد که داروخانهها برای تامین برخی از این داروها ناتوان بوده و به بیماران سرگردان، نشانی ناصرخسرو را میدهند. گویا انتظار برای اقدام مقتضی سازمان یا نهادی برای جمع آوری دلالان در خیابان ناصرخسرو بی فایده است، نه مسئولی در وزارت بهداشت این مهم را میپذیرد و نه نیروی انتظامی ضربالاجلی مهیا میکند، در کنار اینها مردم نیز برای رهایی از درد فقدان دارو در داروخانههای دولتی، قدم به این خیابان میگذارند. البته کسی نمیداند شاید سالها بعد، گذر آن مسئول هم به دالانهای تاریک خیابان ناصر خسرو بیفتد.
ارسال نظر