سخنگوی کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران تشریح کرد:
شرط لازم برای ترویج «فرهنگ ترافیک»
سخنگوی کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران، گام اول برای کاهش ترافیک پایتخت را نهادینه کردن فرهنگ ترافیک میداند. با این وجود معتقد است برای آنکه بتوان به شهروندان رفتارهای ترافیکی و استفاده از وسایل حملونقل عمومی را آموزش داد باید در ابتدا زیرساختهای حملونقل عمومی را تکمیل کرد. محمدمهدی تندگویان میگوید: اگر در اجرایی کردن طرحها و پروژههای عمرانی و ترافیکی شهری، اولویت بندی وجود ندارد خطای مدیریت شهری است. او تاکید میکند برای آنکه شهروندان به استفاده از وسایل حملونقل عمومی مجاب شوند باید ابتدا فاصله دسترسی همه شهروندان به وسایل حملونقل عمومی، استاندارد و یکسان باشد و تنها در این صورت میتوان امیدوار بود که همچون سایر کلانشهرهای دنیا فرهنگ ترافیک برای شهروندان نهادینه خواهد شد.
سخنگوی کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران، گام اول برای کاهش ترافیک پایتخت را نهادینه کردن فرهنگ ترافیک میداند. با این وجود معتقد است برای آنکه بتوان به شهروندان رفتارهای ترافیکی و استفاده از وسایل حملونقل عمومی را آموزش داد باید در ابتدا زیرساختهای حملونقل عمومی را تکمیل کرد. محمدمهدی تندگویان میگوید: اگر در اجرایی کردن طرحها و پروژههای عمرانی و ترافیکی شهری، اولویت بندی وجود ندارد خطای مدیریت شهری است. او تاکید میکند برای آنکه شهروندان به استفاده از وسایل حملونقل عمومی مجاب شوند باید ابتدا فاصله دسترسی همه شهروندان به وسایل حملونقل عمومی، استاندارد و یکسان باشد و تنها در این صورت میتوان امیدوار بود که همچون سایر کلانشهرهای دنیا فرهنگ ترافیک برای شهروندان نهادینه خواهد شد. گفتوگوی ما با این عضو شورای شهر در ادامه میآید:
رشد و توسعه نامتوازن پروژههای عمرانی بزرگراهی در مقابل شکل توسعه پروژههای حملونقلی همچون مترو چقدر در ایجاد ترافیک شهری تاثیرگذار است؟
پیش از پاسخ به این سوال لازم میدانم یک نکته مهم را در موضوع ترافیک توضیح دهم. و آن هم این موضوع است که در حال حاضر در بسیاری از کلانشهرهای دنیا ترافیک معضل نیست؛ بلکه فرهنگ است. در تمام دنیا گفته میشود که به تدریج باید فرهنگ ترافیک را برای شهروندان جا بیندازیم یعنی اینکه اگر فردی در کشورهای توسعهیافته و پیشرفته زندگی میکند باید بپذیرد که خودرو وسیله تجملاتی است نه وسیلهای برای رفع نیازهای غیرضروری یا نمایش آن در خیابانها. بنابراین اگر هر یک از شهروندان تصمیم دارد که از خودروی شخصی خود برای عبور و مرور در خیابانها استفاده کند باید هزینههای این استفاده را پرداخت کند. بیتردید یکی از مهمترین هزینههایی که یک شهروند در ازای استفاده از خودروی شخصی خود میپردازد این است که ممکن است ساعتها در ترافیک شهری باشد. این موضوع نشاندهنده آن است که مدیریت شهری در بسیاری از کلانشهرهای دنیا برای کاهش حجم ترافیک به جای آن که در حرکت به سمت توسعه و گسترش شبکه بزرگراهی باشد تا خودروهای شخصی و تکسرنشین راحتتر بتوانند در شهر تردد کنند، دقیقا برعکس عمل میکند. به این معنا که اگر شهروندی بر استفاده از خودروی شخصی خود برای تردد روزانه در شهر اصرار دارد باید بپذیرد که زیرساختهای شهری برای این استفاده فراهم نمیشود. اما چنین فرهنگی هنوز برای شهروندان کلانشهرهای کشور ما اتفاق نیفتاده است و مسوولان شهری از آن بهعنوان معضل ترافیک یاد میکنند.
آیا فکر نمیکنید یکی از دلایلی که موجب شده شهروندان در شهری همچون تهران همچنان استفاده از خودروی شخصی را بر استفاده از شبکه حملونقل عمومی ترجیح دهند کامل نبودن زیرساختهای حملونقل عمومی است؟
دقیقا. نکته اینجاست. ما در دوره گذار هستیم. یعنی ابتدا باید توسعه زیرساختهای حملونقل عمومی به سمتی حرکت کند که بتوان فرهنگ ترافیک را برای شهروندان جا بیندازیم تا برای ترددهای غیرضروری در ساعات پیک ترافیک از خودروی شخصی استفاده نکنند. اما روزی میتوان این گزاره را اجرایی کرد که همچون سایر کلانشهرهای دنیا فاصله دسترسی همه به شبکه حملونقل عمومی استاندارد باشد؛ چراکه در حال حاضر خطوط اتوبوس و متروی شهر تهران پاسخگوی این حجم تردد در شهر نیست. به همین دلیل هم اگر شهروندان به دلیل عدم تکمیل حملونقل عمومی برای استفاده ازآن اشتیاق نداشته باشند حق با آنهاست.
سوال همین جا است. مدیریت شهری میگوید ده سال زودتر از برنامه، شبکه بزرگراهی موردنیاز شهر تا 95 درصد کامل شده است اما در مقابل شاهد افتتاح خط سه هستیم که باید دو سال پیش تحویل مردم داده میشد. یعنی در واقع یک بخش کامل شده است، اما بخش دیگر همچنان درحال ساخت است و بهنظر میرسد اشکال کار اینجاست.
این یک خطای مدیریت شهری است. اگر در مورد ساخت تونل نیایش و بزرگراه صدر انتقادی وارد میشود مبنی بر اینکه چرا ساخته شده است، وارد نیست بلکه مشکل در اولویت بندی اجرای پروژههای شهری است. آنچه مشخص است این موضوع است که مطالعات کارشناسان شهری نشان میدهد: توسعه شبکه بزرگراهی در شرایطی که هنوز حملونقل عمومی با عقب ماندگی از برنامه مواجه است اولویت شهری نبوده است. یعنی اگر خطوط مترو تکمیل بود و زیرساختهای حملونقل عمومی تکمیل شده بود، سپس به احداث تونل نیایش یا بزرگراه صدر توجه میشد اشکالی وجود نداشت. ولی اینکه پیش از اختصاص این بودجه برای خدمات عمومی (توسعه مترو)، بودجه به خدمات خصوصی(توسعه بزرگراهها برای استفاده خودروهای شخصی) پرداخته میشود خطای قابل بررسی مدیریت شهری است. البته فکر میکنم بخشی از آن به حرکتهای تبلیغاتی در طول دورههای گذشته مربوط است. یعنی بهدلیل مواجهه شهرداران با موضوع انتخابات ریاستجمهوری پروژههایی در شهر شکل گرفته است که بیشتر پروژههای تبلیغات شهری است.
تغییر محتوای اسناد فرادست شهری همچون طرح تفصیلی و عدم توجه به تهیه پیوستهای ترافیکی برای اجرای پروژههای شهری همچون ساخت مالها میتواند در پیچیده شدن معضل ترافیک تاثیرگذار باشد؟
موضوع این است که طرح جامع و تفصیلی دو پیوست مهم ندارند. یکی پیوست اقتصادی شهر است که باعث شده اتفاقات ناخوشایندی برای شهر به بهانه درآمدزایی رخ دهد. چراکه اگر چنین پیوستی برای طرح جامع و تفصیلی پیش بینی میشد امکان ساخت وساز بزرگ مقیاس همچون مجتمعهای تجاری چندمنظوره در هر نقطه از شهر ممکن نبود. یعنی اینطور نیست که پروژههای بزرگ مقیاس تجاری درهر نقطه از شهر با هر ابعادی قابل احداث باشد؛ بلکه باید احداث این مجتمعها بهصورت عادلانه در سطح شهر توزیع میشد اما در حال حاضر عمدتا در مناطق شمال شهر تجمیع شدهاست. دوم عدم پیشبینی پیوست ترافیکی برای طرحهای جامع و تفصیلی شهر تهران است که بهنظر میرسد یکی از نقاط ضعف طرح جامع و تفصیلی است. به همین دلیل هم کمیسیون ماده پنج در دورههای گذشته بدون در نظر گرفتن ابعاد ترافیکی طرحهای ارسالی و صرفا در جهت درآمدزایی به تائید یک پرونده میپردازد. بهعنوان مثال ساخت یک مجتمع تجاری چندمنظوره در غرب تهران بدون در نظر گرفتن ابعاد ترافیکی آن منجر به بروز مشکلات عدیدهای برای ساکنان منطقه شده است. از این رو تاکید میشود این موضوعات اشکالات بارز مدیریت شهری است.
ارسال نظر