عمارت وینچستر از ترس زاده شد
کاخ اشباح و درهایی که رو به دیوار باز میشوند
اغلب ما در زندگی یک فیلم ترسناک دیدهایم، احتمالا حلقه را به یاد دارید؛ زمانی که سودوکو با موهایی که کل صورتش را پوشانده بود پس از صدای زنگ تلفن و خاموش شدن لامپهای برق، دستش را به زمین میگرفت و از تلویزیون بیرون میآمد، نفس همه ما در چنین لحظهای در سینه حبس میشد و شاید حلقه چشمهایمان از ترس درشتتر، او آمده بود تا دیگر قربانی خود را از تماشاکنندگان فیلمش انتخاب کند. حال آژانسهای گردشگری تدبیری اندیشیدهاند تا از میل به ترسیدن انسانها سود ببرند. آنها در برنامههای خود بازدید از مناطق و خانههای ترسناک را میگنجانند تا مشتریانشان را از ترس زهره ترک کنند.
اغلب ما در زندگی یک فیلم ترسناک دیدهایم، احتمالا حلقه را به یاد دارید؛ زمانی که سودوکو با موهایی که کل صورتش را پوشانده بود پس از صدای زنگ تلفن و خاموش شدن لامپهای برق، دستش را به زمین میگرفت و از تلویزیون بیرون میآمد، نفس همه ما در چنین لحظهای در سینه حبس میشد و شاید حلقه چشمهایمان از ترس درشتتر، او آمده بود تا دیگر قربانی خود را از تماشاکنندگان فیلمش انتخاب کند. حال آژانسهای گردشگری تدبیری اندیشیدهاند تا از میل به ترسیدن انسانها سود ببرند. آنها در برنامههای خود بازدید از مناطق و خانههای ترسناک را میگنجانند تا مشتریانشان را از ترس زهره ترک کنند. هرچقدر محل بازدید ترسناکتر باشد، موفقیت برنامه بالاتر میرود. عمارت وینچستر یکی از نمونههای این نوع گردشگری است، به سایت عمارت هم اگر مراجعه کنید، موسیقی ترسناک و دلهرهآور آن نشان از نوع خاصی از گردشگری دارد. سارا وینچستر برای داشتن یک زندگی ایدهآل هیچ چیز کم نداشت، دانستن چند زبان، جذابیت، سواد موسیقی و ثروت همه چیزهایی بود که برای دختری در قرن نوزدهم کافی به نظر میرسید و سارا همه را یکجا داشت. در سال 1862 در 32 سالگی، این دختر خوشبخت با رییس
شرکت اسلحهسازی وینچستر ازدواج کرد و آنی را چهار سال بعد به دنیا آورد. همه چیز در زندگی سارا خوب پیش میرفت، تا اینکه دخترش در کودکی از دنیا رفت و چندی بعد نیز ویلیام وینچستر، همسرش در اثر سل درگذشت. استدلال سارا برای مرگ نزدیکانش عجیب بود، او گمان میکرد زندگیاش دچار نفرین شده است، بنابراین به سراغ دوستی در بوستون رفت، فردی که با گفتههایش، داستان ترسناک عمارت وینچستر را رقم زد. او با تایید اینکه ارواح کشته شده توسط تفنگهای وینچستر او را نفرین کردهاند از سارا خواست خانهای بسازد که هیچگاه ساخت آن تمام نشود، اتمام کار ساخت خانه به گفته این دوست مرگ سارا را به همراه داشت. سارا وینچستر از سال 1884 شروع به ساختن عمارت ترسناکش کرد. او در شهر سنت هوزه در ایالت کالیفرنیا، مزرعهای 160 هکتاری خرید و 16 کارگر را به کار گماشت که برایش خانهای بسازند که هیچگاه ساخت آن تمام نشود، این خانه هیچ نقشهای نداشت، هر چند که تعدادی از اتاقهای آن توسط سارا طراحی شده بودند. عمارت بیشتر از چوب درخت ماموت ساخته شد و در آن 20 هزار و 500 گالن رنگ به کار رفت. این خانه همچنین دارای 160 اتاق از جمله 40 اتاق خواب، 47 شومینه، 10 هزار
پنجره، 950 در، 17 دودکش، دو زیرزمین و سه دستگاه آسانسور بود. اما جدا از این تعداد زیاد اتاق و پنجره، آنچه عمارت را شگفتانگیز میکرد، درهایی بود که گاه به دیوار باز میشد یا پلهکانهایی که به سقف میرسیدند. راهروها و درها و اتاقها به گونهای بودند که بهراحتی در آنها گم میشوید، علاوه بر این شمعدانها، ردیف درختان، تعداد پنجرههای حمام هم 13 عدد بود، کفپوشهای میناکاری، پنجرههای شیشهای مشبک و چلچراغهای نقره و طلا در کنار علائم ترسناک خانه، نشاندهنده سلیقه صاحبخانه بودند. سارا هر شب در یکی از اتاقهای خوابش به طور اتفاقی میخوابید و آنقدر خرافاتی شده بود که ساعتی از شب را به گفتوگو با ارواح میگذراند. در سال 1906 زلزلهای در منطقه آمد که سه طبقه از عمارت هفت طبقهای وینچستر را از بین برد. سارا همچنان به دست داشتن ارواح در زلزله و گرفتار شدنش در یکی از اتاقها اعتقاد داشت. بنابراین بخشی از خانه را مسدود کرد تا عمارت نیمه کارهاش، به معنی واقعی نیمهکاره باقی بماند. بانوی اسرارآمیز کاخ اشباح بالاخره در سال 1922 از دنیا رفت و از آن زمان عمارت نیمهکاره ماندهاش که آن زمان 5.5 میلیون دلار برایش هزینه
برداشت، کاربری دیگری جز زندگی کردن یافت. امروزه گردشگرانی که به عجایب و مناطق ترسناک علاقهمندند، بازدید از عمارت وینچستر را جزو برنامههای خود قرار میدهند. گشتی در 160 اتاق کاخ اشباح همراه با معماری عجیب آن برای این گردشگران هیجانآور است. حتی برخی از بازدیدکنندگان یا کارکنان کاخ نیز همانند سارا باور دارند که در این عمارت، ارواح کسانی که توسط اسلحههای وینچستر کشته شدهاند، سکنی گزیدهاند. آنها گاه صداهای عجیبی میشنوند یا حسهای عجیبی را درک میکنند. هرچند که هنوز هیچکدام ادعا نکردهاند شبحی را در خانه دیدهاند. امروزه جمعههای مصادف با 13 مه، ناقوس خانه به یاد صاحب آن 13 بار در ساعت سیزدهم میزند تا به یاد آوریم زنی را که برای زندگی 38 سال خانهسازی کرد، هر چند که این تلاش بیحاصل امروز در ضربالمثلهای آمریکایی نام او را در کنار هر مدیر بیبرنامه و بیکفایت قرار داده است. اگر قصد بازدید از این عمارت را دارید، شبهای هالووین یا جمعههایی را که سیزدهم ماه هستند برای بازدید به شما پیشنهاد میکنیم. برای خرید بلیت و برنامههای سفر به این خانه شگفتانگیز میتوانید به سایت «عمارت وینچستر» سری بزنید.
ارسال نظر