پوپولیست، واکنش رمانتیک کارگران
احمد موثقی
استاد دانشگاه تهران
پوپولیسم رویکردی احساسی - رمانتیک در میان اقشار متوسط و پایین در واکنش به فعالیت بنگاههای اقتصادی بزرگ و نیروهای بازار است. پوپولیسم در حقیقت واکنشی از سوی طبقات پایین و متوسط به تحولات اقتصادی و صنعتی در چارچوب اقتصاد و نیروهای بازار به شمار میآید. کسانی که به واسطه فعالیتهای سرمایهگذاران و صاحبان صنایع به حاشیه رانده شدند. در این میان برخی احزاب با استفاده از شرایط حاکم و با تکیه بر شعارهای عوام پسندانه تلاش میکنند تا بر موج به وجود آمده سوار شوند و از این طریق آرای بیشتری را به خود اختصاص دهند.احمد موثقی
استاد دانشگاه تهران
پوپولیسم رویکردی احساسی - رمانتیک در میان اقشار متوسط و پایین در واکنش به فعالیت بنگاههای اقتصادی بزرگ و نیروهای بازار است. پوپولیسم در حقیقت واکنشی از سوی طبقات پایین و متوسط به تحولات اقتصادی و صنعتی در چارچوب اقتصاد و نیروهای بازار به شمار میآید. کسانی که به واسطه فعالیتهای سرمایهگذاران و صاحبان صنایع به حاشیه رانده شدند. در این میان برخی احزاب با استفاده از شرایط حاکم و با تکیه بر شعارهای عوام پسندانه تلاش میکنند تا بر موج به وجود آمده سوار شوند و از این طریق آرای بیشتری را به خود اختصاص دهند. سیاستهای اعلام شده از سوی احزاب و دولتهای پوپولیستی غالبا مصرفی و در جهت کسب رضایت طبقات پایین است. دولتهای پوپولیستی در کوتاه مدت و با توسل به ابزاری چون پرداخت یارانه، کمکهای دولتی و اتخاذ رویکردهای توزیعی و مصرفی، رضایت اقشار پایین و متوسط جامعه را جلب میکنند اما در بلند مدت سیاستهایشان به رشد اقتصادی، انباشت سرمایه و سرمایهگذاریهای صنعتی آسیب جدی میزند، در چنین شرایطی صاحبان سرمایه به حاشیه رانده میشوند و در نتیجه فرآیند تولید و اشتغال حتی در میان اقشار پایین کشور آسیب خواهد دید.با این حال زمانی که به واسطه فعالیت بنگاههای اقتصادی بزرگ، اقشار پایین جامعه در تنگنا قرار میگیرند، این طبقات به تنهایی و گاه در اتحاد با برخی از گروهها و احزاب سیاسی به شرایط بهوجود آمده واکنش نشان داده و با یکدیگر بسیج میشوند و به بهانه دفاع از منافع گروهها و طبقات محروم و با هدف مقابله با استثمار و تامین حقوق دهقانان و کارگران رویکردی احساسی و رمانتیک اتخاذ میکنند. با این حال باید گفت که در ورای شعارهای گروهها و احزاب پوپولیستی منطق سیاسی و اقتصادی محکمی وجود ندارد و در عمل زمینهساز مصرفگرایی میشود و به تولید، سرمایهگذاری و انباشت سرمایه آسیبی جدی خواهد زد.
بهطور کلی نخبگان پوپولیست سیاستهای دولتگرایانه اتخاذ میکنند، به این معنا که بر تولید داخلی متمرکز میشوند و با هرگونه سرمایهگذاری خارجی و واردات مخالفت خواهند کرد. در آمریکای لاتین شاهد چنین فرآیندی بودیم. سیاستهای دولتی که توسط احزاب یا نخبگان پوپولیست اعمال و اجرا شد زمینه را برای گسترش فساد در زمینههای مختلف فراهم کرد و موجب دخالت گروههای نظامی شد، گروههایی که در پیوند با کمپانیهای بینالمللی تلاش کردند تا زمینه را برای رشد سرمایهگذاری و تولید و تقسیم کار جهانی فراهم کنند، اکنون به نظر میرسد آمریکای لاتین که در قرن بیستم و بیست و یکم جایگاه بسیاری از چپگرایان بود دچار نوعی گذار سیاسی و اقتصادی شده که دامنه آن کشورهای این منطقه را نیز تحتالشعاع قرار داده است. آمریکای لاتین از دهه ۱۹۳۰ شاهد جنبشهای پوپولیستی بود، در حقیقت جریانهای پوپولیستی در تاریخ این قاره سه مرحله را پشت سر گذاشته ااند؛ مرحله اول تا دهه ۳۰ بود، مرحله دوم دربردارنده تحولات دهه ۳۰ تا ۸۰ بود و مرحله سوم شامل تحولاتی است که از دهه ۸۰ به این سو در کشورهای آمریکای لاتین رخ داد. هرچند این تحولات در مرحله سوم به نوعی با فرآیند دموکراتیزاسیون همراه بود. کشورهای آمریکای لاتین برای توسعه به اصلاحات ساختاری و ترتیبات نهادی نیاز داشتند، این اصلاحات به خوبی اعمال نشد و همین امر موجب شد که در دورههای بعد شاهد شکاف شدید طبقاتی و افزایش فقر و مسائل زیستمحیطی در این کشورها باشیم.
کشورهای آمریکای لاتین تا سالهای ۱۹۳۰-۱۹۲۹ به صادرات مواد خام و کشاورزی میپرداختند و از این طریق هزینههای ملیشان را تامین میکردند، لیکن در پی بحران جهانی ۱۹۲۹، بالغ بر۵۰ تا ۸۰ درصد از درآمدهای ارزی این کشورها قطع شد و این کشورها رکود اقتصادی سنگینی را تجربه کردند، بسیاری از دولتهای حاکم حتی مشروعیتشان را از دست دادند و همین امر شورشها و نارضایتیهای اقشار مختلف مردم به خصوص طبقه کم درآمد را به دنبال داشت. میتوان گفت که ریشههای جریانهای پوپولیستی آمریکای لاتین را باید در آرژانتین جستوجو کرد. خوآن دومینگو پرون که در سال ۱۹۴۰ بهعنوان رئیسجمهوری آرژانتین انتخاب شد در فاصله سالهای ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۶ حزبی را ایجاد کرد، حزبی که خود نوعی اتحادیه کارگری لحاظ میشد. این حزب توانست حمایت طبقات پایین و کارگران را بهدست آورده و این گروه را بسیج کند. وی همچنین در دوران ریاستش سیاستهایی را اتخاذ کرد که بعدها به پرونیزم شهرت یافت. پرونیزم موجی از پوپولیسم را در سایر کشورهای آمریکای لاتین فراهم کرد، موجی که با بسیج کردن کارگران شهری و در پیوند با طبقه بورژوای صنعتی وابسته به دولت، سیاست جایگزینی واردات را دنبال میکرد. نخبگان وابسته به این جریان فکری با استفاده از فقر و نابرابریهای حاکم توانستند اکثریت آرای شهروندان کشورهای آمریکای لاتین را به خود اختصاص دهند.
به عبارتی دیگر نابرابریها و شکافهای طبقاتی در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین چون ونزوئلا، بولیوی و نیکاراگوئه زمینه شکلگیری جریانهای پوپولیستی در پیوند با اندیشههای سوسیالیستی و با الگوبرداری از کوبا را فراهم کرد. اصولا سوسیالیسم هم نوعی رویکرد پوپولیستی است. به همین دلیل شعارهای سوسیالیستی وپوپولیستی در فضای حاکم بر کشورهای آمریکای لاتین در هم آمیخته شده و شرایط را برای مقابله با سرمایه داری، خصوصیسازی، انتقال تکنولوژی و جهانی شدن فراهم کرد و بر نابرابری حاکم و فقر دامن زد. بهطور کلی سیاستهای دولتها و نخبگان پوپولیست شاید در وهله اول جذاب به نظر برسد اما به دلیل اتخاذ شعارهای سوسیالیستی و ضدامپریالیستی، نوعی رویارویی با دنیای جدید و پیشرفته ایجاد کرده و همین امر در نهایت موجب شکست جریانهای پوپولیستی میشود.
ارسال نظر