بیتوجهی به آنهایی که هستند؛
«استعدادکشی» در ورزش اصفهان
مسعود سعیدی- اینکه یک بازیکن و یا سرمربی سالها در باشگاهی حضور داشته باشد و در نهایت، نتواند برای این باشگاه آنگونه که باید، فرصتهای مختلف خلق کند، به دلیل اتفاقاتی مختلفی است که در فوتبال غیر حرفهای ما رخ میدهد. یک بازیکن پس از سالها حضور در تیمی، تمرکز خود را صرفا به دریافت "پول" معطوف می کند و نه درآمد برای باشگاهش او مانده است و یک سرمایه هنگفت که با آن، رو به حوزههای اقتصادی میآورد و از این طریق، سرمایهاش را چند برابر میکند!
حکایت اما در فوتبال حرفهای دنیا متفاوت است؛ از بین بازیکنان، آنهایی که توانایی و استعداد مربیگری را در خود میبینند، پس از گذراندن دورههای حرفهای مربیگری، راهی تیمهای پایه و تیمهای نهچندان مطرح میشوند و با پیشرفتهای پله پله، رفته رفته خود را تا سطح سرمربیگری ارتقا میدهند و با گذشت کمتر از یک دهه، سرمربی همان تیمی میشوند که سالها برایش به میدان رفته و افتخارآفرینی کرده بودند.
مسعود سعیدی- اینکه یک بازیکن و یا سرمربی سالها در باشگاهی حضور داشته باشد و در نهایت، نتواند برای این باشگاه آنگونه که باید، فرصتهای مختلف خلق کند، به دلیل اتفاقاتی مختلفی است که در فوتبال غیر حرفهای ما رخ میدهد. یک بازیکن پس از سالها حضور در تیمی، تمرکز خود را صرفا به دریافت "پول" معطوف می کند و نه درآمد برای باشگاهش او مانده است و یک سرمایه هنگفت که با آن، رو به حوزههای اقتصادی میآورد و از این طریق، سرمایهاش را چند برابر میکند!
حکایت اما در فوتبال حرفهای دنیا متفاوت است؛ از بین بازیکنان، آنهایی که توانایی و استعداد مربیگری را در خود میبینند، پس از گذراندن دورههای حرفهای مربیگری، راهی تیمهای پایه و تیمهای نهچندان مطرح میشوند و با پیشرفتهای پله پله، رفته رفته خود را تا سطح سرمربیگری ارتقا میدهند و با گذشت کمتر از یک دهه، سرمربی همان تیمی میشوند که سالها برایش به میدان رفته و افتخارآفرینی کرده بودند. نمونههای مختلفی از این بازیکنان مطرح که در نهایت به عنوان سرمربی قدم به میدان گذاشتند، در فوتبال حرفهای وجود دارد و میتوان اسامی آنها را ردیف کرد. فوتبال اصفهان و فوتبال ایران اما، انگار قاعدهای متفاوت از فوتبال حرفهای دارد؛ به واقع در این صنعت پرچالش، آنقدر به استعدادهای بومی و نیروهای دستساخته خود باشگاه کمتوجهی میشود که گاهی اوقات خود مدیران عامل هم یادشان میرود فلان بازیکن یا فلان مربی در همین باشگاه رشد کرده و به افتخارات رسیده و حالا که فرصت بهرهبرداری از اوست. انگار نه انگار که این بازیکن فرصت، استعداد و البته انگیزه مناسبی برای مربیگری دارد و یا مربی مد نظر، توان آن را دارد که در آیندهای نزدیک، به گزینهای برای جایگزینی مربیان غیربومی حاضر در این تیم تبدیل شود. محرم نویدکیا بعد از نزدیک به دو دهه حضور در سپاهان، به خاطر اشتباهات خودش و البته مشکلات مدیریتی به مهره سوخته تبدیل میشود. هادی عقیلی دیگر جایی در ترکیب ندارد و اصلاً به دیگر ظرفیت های او توجهی نمیشود. محمد صلصالی، کاپیتان ذوباهن که زندگیاش را در این تیم گذاشته، محترمانه، از این تیم "اخراج" میشود و اسماعیل فرهادی که از کودکی در ذوبآهن رشد کرده، جایی در تیم و حتی برنامه ۱۰ سال آینده آن که البته اصلاً در باشگاههای ایرانی به چشم نمیخورد، ندارد.
استعدادها در وقت بهرهبرداری، میسوزند
حسین چرخابی، سرمربی سابق سپاهان با اشاره به بیتوجهیهای صورت گرفته به استعدادهای بومی اصفهان در عرصههای مختلف به دنیای اقتصاد میگوید: متأسفانه امروز در ورزش ایران تفاوت چندانی بین تیمداری و باشگاهداری وجود ندارد؛ استعدادهای بسیاری در فوتبال ایران و در یک باشگاه مختلف رشد میکنند و به مراحلی از بلوغ فوتبالی میرسند اما متأسفانه چندان از این استعدادها بهرهبرداری نمیشود و باشگاهها به فکر تداوم استفاده از آنها نیستند.
مدیران مقصرند
وی ادامه میدهد: امروزه مدیران ما به نتیجهگرایی در حد یک سال فکر میکنند و کاری به این ندارند یک بازیکن که از ابتدای دوران فوتبال خود در آکادمی باشگاهی حاضر شده و رشد کرده، چقدر میتواند نسبت به دیگر بازیکنان ورودی نسبت به آن باشگاه عرق داشته باشد. این موضوع باعث میشود که با هزینههای کمتری نیز حاضر به بازی کردن برای تیمها شوند و از این طریق، بخشی از هزینههای باشگاه کم میشود؛ در فوتبال حرفهای جهان، مدیران سالها در باشگاهها میمانند و این موضوع باعث میشود که بازیکنان بیشتر نسبت به باشگاه توجه داشته باشند.این پیشکسوت فوتبال اصفهان ادامه میدهد: اگر همه چیز در فوتبال ما جای خودش میبود، بازیکنانی نظیر محرم نویدکیا، محمد صلصالی، اسماعیل فرهادی، هادی عقیلی، احمد باغبانباشی و دیگرانی که در تیمهای ایرانی رشد کرده و به جایگاهی رسیده بودند، تا آخرین دوران فوتبال خود در این تیم باقی مانده و در صورت علاقه به مربیگری، با طی دورههای تخصصی، بار دیگر در باشگاه خود، ورود کرده و مربی میشدند. به گفته وی این اتفاق میتواند به میزان قابل توجهی در اقتصاد فوتبال و مسائل آن تأثیرگذار باشد اما متأسفانه در حال حاضر چنین حرکتهایی رخ نمیدهد. از سوی دیگر خود بازیکنان نیز باید به خوبی متوجه این موضوع باشند که تا چه زمانی توان آن را دارند که فوتبال بازی کنند و نخواهند که به هر قیمتی در یک تیم بمانند.
نمونهها در اصفهان زیادند
احمد باغبانباشی، یکی از فوتبالیستها و فوتسالیستهای سابق اصفهان است که بعد از طی کردن موفقیتهای مختلفی در فوتسال و رسیدن به پیراهن تیم ملی فوتسال و آقای گلی آسیا، وارد عرصه سرمربیگری شد. وی که در دورهای به عنوان سرمربی تیم فولاد ماهان نوین در لیگ دسته دوم فوتسال باشگاههای کشور حضور داشت، بعد از صعود به لیگ دسته اول با این تیم، به عنوان سرمربی فیروزصفه، تیم لیگ برتری آن روزهای فوتسال اصفهان انتخاب شد اما به دلیل عدم حمایت از سوی مدیران وقت این باشگاه، نتوانست در فیروزصفه ماندگار شود. باغبانباشی در گفتگو با دنیای اقتصاد به انتقاد از این مسئله پرداخت و گفت: متأسفانه بسیاری از چهرههای ورزشی امروز اصفهان و خاکخوردههای فوتبال و فوتسال این شهر در جایگاه خود نیستند و مسئولان در شرایطی که میتوانند از آنها حمایت لازم را کنند، ترجیح میدهند که این کار را صورت ندهند. برخی به این بهانه که مربیان بومی اصفهان تجربه لازم را ندارند، از حمایت آنها خودداری میکنند اما سئوال من این است که آیا اینها بستری برای ما فراهم کردهاند تا تجربهاندوزی کنیم؟ وی ادامه میدهد: عدم حضور مربیان بومی در تیمهای شهر اصفهان باعث میشود که استعدادهای این شهر کمتر مورد توجه مربیان قرار گیرند و این موضوع رفته رفته، زمینه کاهش تولید بازیکنان را فراهم میکند. متأسفانه حمایت چندانی از بازیکنان اصفهانی نمیشود تا آنها نتوانند به عرصه مربیگری ورود پیدا کرده و در این زمینه کار کنند. نمونههای مشابه در این زمینه بسیار زیاد هستند و از مجید بصیرت، کریم قنبری، منصور ابراهیمزاده، محمد زاغینژاد، حسن استکی، حسن حاجرسولیها و دهها مربی دیگر میتوان به عنوان مربیانی نام برد که امروزه کنار رفتهاند و آنگونه که باید مورد توجه قرار نمیگیرند.
بازیکنان و مربیان بیشتر مقصرند!
البته علی افضل، از بازیکنان قدیمی اصفهان و سرمربی سابق تیمهایی همچون گیتیپسند، فولاد ماهان، فیروزصفه و مس سونگون، عقیده دیگری دارد. به اعتقاد او، این بازیکنان هستند که باعث شدهاند مدیران توجه چندانی به آنها نداشته باشند و به دلیل درگیر شدن در حواشی، افت بدنی و اصرار برای ماندن در تیمهای مختلف، از مقصد اصلی خود دور میشوند. افضل در این باره به دنیای اقتصاد میگوید: اجازه دهید من قصور را متوجه بازیکنان و خودمان بدانم زیرا به نظرم ما هستیم که باعث شدهایم آنگونه که باید به مربیان اصفهانی و بازیکنانی که به تازگی وارد عرصه مربیگری شدهاند، اعتماد نشود. وی با انتقاد از رفتار غیرحرفهای بازیکنان و مربیان اصفهانی ادامه میدهد: اگر ما خودمان را با دانش فنی روز آشنا میکردیم و اگر بازیکنان ما به جای افت بعد از دوران درخشش خود، تمرکزشان را بر فوتبالشان معطوف میکردند، امروز شرایط اینگونه نبود و مربیان سطح بالایی را به فوتبال کشور معرفی میکردیم. بدون شک استعدادهای فوتبالی اصفهان، همانطور که بارها خود را ثابت کردهاند، در عرصههای مختلف زبانزد هستند اما اینکه این استعدادها_خواسته یا ناخواسته_ مورد بیتوجهی مدیران قرار گیرد، موضوعی است که نیازمند بررسیهای جدیتر است. در این اتفاق که میتواند تحولاتی اساسی برای اقتصاد فوتبال استان اصفهان ایجاد کند، دستهای بسیاری دخیل هستند و شاید، نیازمند آن باشیم که بیش از گذشته، حرکتی برای جلوگیری از استعدادسوزی در این حوزه شکل دهیم.
ارسال نظر