جادهای به سوی تباهی
بهنظر میرسد پوپولیستها در همه جای دنیا روش چندان متفاوتی ندارند. حرفهای کلی میزنند، وعدههای کلان میدهند، مخارج بیش از اندازه میکنند، جامعه را به چند دسته تقسیم کرده، نهادها را تضعیف میکنند و در نهایت پس از چند سال کوتاه رونق، آینده یک کشور را با مشکلات فراوان روبهرو میکنند که عمدهترین آن تعمیق رکود و تورمهای شدید است. یک ویژگی دیگر نیز دارند و آن این است که همیشه قابلیت برگشت به صحنه را دارند، البته گاهی در شکل و لباس دیگری! تجربه پوپولیسم و عوامفریبی بارها در جهان تکرار شده است، اما بازگشت آن به صحنه سیاسی و اقتصادی آن هم پس از دورهای کوتاه، کمتر تجربه شده است.
بهنظر میرسد پوپولیستها در همه جای دنیا روش چندان متفاوتی ندارند. حرفهای کلی میزنند، وعدههای کلان میدهند، مخارج بیش از اندازه میکنند، جامعه را به چند دسته تقسیم کرده، نهادها را تضعیف میکنند و در نهایت پس از چند سال کوتاه رونق، آینده یک کشور را با مشکلات فراوان روبهرو میکنند که عمدهترین آن تعمیق رکود و تورمهای شدید است. یک ویژگی دیگر نیز دارند و آن این است که همیشه قابلیت برگشت به صحنه را دارند، البته گاهی در شکل و لباس دیگری! تجربه پوپولیسم و عوامفریبی بارها در جهان تکرار شده است، اما بازگشت آن به صحنه سیاسی و اقتصادی آن هم پس از دورهای کوتاه، کمتر تجربه شده است. برخی پوپولیستها بیشتر سخنپرداز هستند و صرفا از عبارات و جملات پوپولیستی و سخنان ملیگرایانه یا برابری خواهانه برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند و برخی دیگر از آنان نیز از حرف فراتر رفته، اقداماتی در جلب توجه آرای برخی اقشار خاص مورد نظر خود میکنند.
پوپولیسم در بلوک شرق
یکی از این کشورها رومانی است. رومانی که یکی از کشورهای بلوک شرق محسوب میشد، تا سال ۱۹۸۹ همانند کشورهای این حوزه در اختیار افراد حزب کمونیست طرفدار شوروی قرار داشت. با این حال، در پی انقلاب در این کشور، چائوشسکو، رئیسجمهور دستگیر و محاکمه شد و پس از طی محاکمه محکوم به اعدام شد. اوضاع اقتصاد این کشور پس از وی در دهه ۱۹۹۰ با تلاطمهایی همراه بود اما از نظر سیاسی تا حدودی به رشدهای مناسبی رسیده بود. یکی از استراتژیهای چائوشسکو برای گسترش قدرت سیاسی خود در دوران زمامداری، تاثیرگذاری بر تودههای گسترده مردم بود. وی که از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۹ قدرت را در این کشور در دست داشت، دست به اقداماتی همچون بسیج کردن سیاسی این دسته از اقشار زد و با افزایش مشارکت سیاسی آنان در فرآیند سیاسی و تقویت احساسات آنها بهعنوان وفاداری ملی قدرت خود را تقویت کرد.
تکنیکهای عوام فریبانه وی استفاده از لفاظیها و اصطلاحاتی بود که برای برخی مردم و مقامات محلی این تصویر را ایجاد میکرد که در تمام بخشها همراه با چائوشسکو ذینفع خواهند بود. یکی از این کارها ایجاد «مدیریت جمعی» در برخی موارد در این کشور بود. اما مهمترین و تاثیرگذارترین روشی که وی توانست در سخنان پوپولیستی خود از آن استفاده کند، ملیگرایی و استفاده از عبارات ناسیونالیستی برای توجیه کردن مقاصدش بود. در انتخابات سال ۲۰۰۰ این کشور نیز آیون ایلیچسکو به قدرت رسید، فردی که بهزعم بسیاری از کارشناسان به معنای بازگشت پوپولیسم به صحنه این کشور بود. پیامدهای اقتصادی پوپولیسم برای اقتصاد رومانی بسیار زیانبار بود. تورم شدید و اقتصاد دستوری چائوشسکو تا مدتها بر اقتصاد این کشور سایه انداخته بود.
پوپولیسم در سرزمین نقره
آرژانتین نیز یکی دیگر از سرزمینهایی است که این تجربه شوم را از سر گذرانده و هزینههای اجتماعی و اقتصادی آن را نیز پرداخت کرده است. این کشور در سالهای آغازین قرن بیستم بهنظر میرسید آینده درخشانی را تجربه کند و از یک دولت اقتدارگرا نیز به سوی یک دموکراسی حقیقی پیش میرفت. با این حال، متاسفانه این کشور نتوانست به درستی دوره گذار خود را طی کند. در ادامه نیز با پوپولیسم پرون روبهرو شد و پس از آن نیز از گرداب بیثباتی سیاسی و اقتصادی بیرون نیامد. خوآن پرون که در فاصله سالهای ۱۹۵۵-۱۹۴۶ رئیسجمهور آرژانتین بود، در سال ۱۹۵۵ با کودتا از قدرت خلع و پس از آن از کشور تبعید شد. با این همه، پرون در سال ۱۹۷۳ مجددا به کشور بازگشت و بهعنوان رئیسجمهور آرژانتین با آرای مردمی به قدرت رسید. وی هر چند تنها چند ماه در قدرت باقی ماند، اما با بازگشت خود این نکته را ثابت کرد که پوپولیسم در مدت کوتاهی قابل بازگشت است و خطر استیلای دوباره آن در برخی کشورها همواره وجود دارد.
پرون رفت اما میراثی که از خود به جای گذاشت تا مدتها بر این کشور اثرگذار خواهد بود، همان طور که تا چند سال پیش نیز با ریاستجمهوری کرچنرها ادامه یافته بود. پرونیسم یعنی حزبی که وی بنیان نهاده بود، یک حزب سنتی نبود و از هر دو جناح چپ و راست حامیانی داشت. این حزب حامیان زیادی در میان مردم داشت و بیشتر همانند یک جنبش بود. روسای جمهور پرونیست در این کشور عبارتند از: هکتور کامپورا، ایزابل پرون، کارلوس منم، ادواردو دوالده، نستور کرچنر و کریستینا کرچنر. تنها چند سالی است که ماکری، رئیسجمهور جدید آرژانتین دست به بازسازی ویرانههای ناشی از سیاستهای اقتصادی پوپولیستی در آرژانتین زده است. در طول قرن بیستم شکاف گستردهای میان طبقات مختلف وجود داشت و پرون کارهایی در جهت افزایش دستمزدها و اشتغال انجام داد. با این حال وی از نظر سیاستهای اقتصادی که در پیش گرفته بود عمدتا بهدنبال استقلال اقتصادی این کشور بود.
پرون در دو سال نخست حکومت خود دست به ملی کردن سیستم حملونقل ریلی زد که پیش از آن عمدتا به دو کشور فرانسه و انگلستان تعلق داشتند و علاوه بر آن دانشگاهها، بازرگانی دریایی و حملونقل عمومی را ملی اعلام کرد. بهدلیل اقدامات پرون متوسط دستمزد حقیقی بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۹ حدود ۳۵ درصد افزایش یافت، درحالیکه در طول همان دوره سهم نیروی کار از درآمد ملی از ۴۰ درصد به ۴۹ درصد رسید. در ادامه سیاستهای وی که عمدتا به اقشار کم درآمد تعلق میگرفت، از ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۱ تعداد آرژانتینیهایی که تحت پوشش تامین اجتماعی قرار داشتند بیش از ۳ برابر شد و در سال ۱۹۵۱ بیش از ۵ میلیون نفر یعنی حدود ۷۰ درصد از جمعیت فعال اقتصادی این کشور را در بر میگرفت. تا سال ۱۹۵۵ نیز دستمزدها ۳۰ درصد بالاتر از سطوح سال ۱۹۴۶ شده بود. این افزایش دستمزد نتیجه تشویق و بهکارگیری سیاستهایی همچون قانون حداقل دستمزد، کنترل روی قیمتها مواد غذایی و اقلام اساسی مصرفی و همچنین گسترش اعتبارات مربوط به مسکن برای کارگران بود.
زمستان فرا میرسد
با توجه به سیاستهای عوام فریبانه پرون، مشخص بود که موفقیتهای اقتصادی این کشور چندان به درازا نخواهد انجامید. در فاصله سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۴۸ آرژانتین از مزایای طرحهای ۵ ساله پرون بهرهمند شد. این کشور نیمی از ذخایری که در نتیجه دور ماندن از جنگ جهانی دوم و صادرات به کشورهای دیگر کسب کرده بود و به حدود ۶/ ۱ میلیارد دلار میرسید را به ملیسازیهای انجام شده تخصیص داد و نیمی دیگر را صرف سرمایهگذاری در بخشهای عمومی و خصوصی نمود. با این حال، ضعفهای اساسی در برنامههای پرون به چشم میخورد: براساس سیاستهای پرون، در کوتاهمدت موجی از واردات کالاهای سرمایهای ایجاد میشد که صنایع بومی و محلی توان عرضه آنها را نداشتند. در واقع درحالیکه پس از جنگ جهانی دوم فرصت برای آرژانتین ایجاد شده بود تا صادرات خود را افزایش بسیار چشمگیری دهد و آن را از ۶۰۰ میلیون دلار به ۶/ ۱ میلیارد دلار برساند، تغییرات پرون منجر به افزایش چشمگیر واردات از ۳۰۰ میلیون دلار به ۶/ ۱ میلیارد دلار شد و مازاد ذخایری را که در این مدت ایجاد شده بود تا سال ۱۹۴۸ از میان برد. پرون در قبال ملی کردن صنایعی از جمله ۲۴ هزار کیلومتر خطوط ریلی متعلق به بریتانیا، بخشی از بدهیهای این کشور به آرژانتین را در ماه مارس ۱۹۴۸ بخشید. با مشکلاتی که در روابط خارجی این کشور با ایالاتمتحده آمریکا ایجاد شد نیز تراز بازرگانی آرژانتین بیشتر تحتتاثیر تکانههای منفی قرار گرفت.
بهتدریج در بازه زمانی ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۴ صادرات به شدت افت کرد و بانک مرکزی این کشور وادار شد ارزش پزو را کاهش دهد. در واقع ارزش پزو از اوایل ۱۹۴۸ تا اوایل ۱۹۵۰ حدود ۷۰ درصد از ارزش خود را از دست داد. همین امر منجر به کاهش وارداتی شد که رشد صنعتی را موجب میشدند و در نتیجه کشور دچار رکود شد. بهدلیل کمبود ذخایر ارزی بانک مرکزی، پرون ناچار شد از بانک واردات-صادرات ایالاتمتحده ۱۲۵ میلیون دلار وام بگیرد تا بدهی تعدادی از بانکهای خصوصی به نهادهای آمریکایی را پوشش دهد. پیگیری سیاستهای ریاضتی و بیشتر شدن محصولات کشاورزی در سال ۱۹۵۰ موجب شد سال ۱۹۵۱ با بهبودهایی برای این کشور همراه باشد، اما بهرغم این موضوع، تورم از ۱۳ درصد در سال ۱۹۴۸ به ۳۱ درصد در سال ۱۹۴۹ افزایش یافت و در سال ۱۹۵۱ نیز به ۵۰ درصد رسید. متعاقب آن رکود دیگر وعمیقتری نیز ایجاد شد. قدرت خرید کارگران در سال ۱۹۵۲، ۲۰ درصد نسبت به سال ۱۹۴۸ کاهش یافت و رشد اقتصادی که در مدت دو سال اول زمامداری خوآن پرون رشد خوبی کرده بود، بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۲ به صفر درصد رسید. در پی تمامی این مشکلات، تعداد اعتصابات افزایش یافت و مخالفتها با پرون را دامن زد. در عوض پرون دست به اصلاحات در قانون اساسی زد که مبتنی بر اصلاحات اجتماعی، ملی کردن منابع طبیعی و خدمات عمومی و انتخاب مجدد رئیسجمهور بود.
با تمامی این مشکلات پرون در سال ۱۹۵۱ توانست با کسب بیش از ۳۰ درصد آرا برای بار دوم پیروز انتخابات شود. وی دوره دوم ریاستجمهوری خود را در سال ۱۹۵۲ و با مشکلات اقتصادی جدی آغاز کرد که و با بروز یک خشکسالی شدید که منجر به کسری تراز تجاری ۵۰۰ میلیون دلاری در این کشور شده و ذخایر آن را خالی کرد، تشدید شد. تداوم مشکلات اقتصادی کشور در نهایت با کودتای نظامیان همراه شد و قدرت از دست خوآن پرون گرفته شد. طنز روزگار این است که پرون مردی که با سیاستهای اقتصادی خود توانسته بود با هزینه تخریب بلندمدت آینده یک کشور تنها دو سال اقتصاد را رونق خوبی بدهد، پس از سالها تبعید از اسپانیا به موطن خود بازگشته و در کمال ناباوری بار دیگر پیروز رقابتهای ریاستجمهوری در این کشور شد! پرون در این انتخابات حدود ۶۲ درصد آرا را به دست آورد و از سوی بسیاری از مردم بهعنوان تنها راه نجات و رونق کشور شناخته شد.
ارسال نظر