یک روانشناس:
اوقات فراغت کودک نباید شکل پادگانی داشته باشد
اوقات فراغت کودک امروزی دیگر شباهت و قرابتی با کودک سالها پیش ندارد. اگر ما کودکیمان را در کوچهها و با خاله بازی، لی لی، منچ و تیله و گاه تنها با یک کلاس نقاشی یا در بهترین حالت ورزشی میگذراندیم، کودک امروز تابستان خود را با لپتاپ و تبلت و پلی استیشن یا در حالت دیگر با گذراندن انواع کلاسها در ساعتهای مختلف روز سپری میکند. راه درست چیست؟ آیا برای دور کردن فرزندانمان از پشت این جعبههای جادویی در تابستان باید آنها را به دست هزار و یک جور کلاس بسپاریم؟ افزایش میزان کلاسهای فراغت در روز برای کودک چه لزومی و چه تاثیری دارد؟ در این راستا به گفتوگو با شیوا دولتآبادی، پژوهشگر، روان شناس اجتماعی و همچنین رئیس هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان پرداختهایم که در ادامه میآید: بسیاری از خانوادهها در فصل تابستان فرزندانشان را مجبور میکنند به کلاسهای مختلف بروند تا از به بطالت گذراندن اوقات فراغتشان جلوگیری کنند.
اوقات فراغت کودک امروزی دیگر شباهت و قرابتی با کودک سالها پیش ندارد. اگر ما کودکیمان را در کوچهها و با خاله بازی، لی لی، منچ و تیله و گاه تنها با یک کلاس نقاشی یا در بهترین حالت ورزشی میگذراندیم، کودک امروز تابستان خود را با لپتاپ و تبلت و پلی استیشن یا در حالت دیگر با گذراندن انواع کلاسها در ساعتهای مختلف روز سپری میکند. راه درست چیست؟ آیا برای دور کردن فرزندانمان از پشت این جعبههای جادویی در تابستان باید آنها را به دست هزار و یک جور کلاس بسپاریم؟ افزایش میزان کلاسهای فراغت در روز برای کودک چه لزومی و چه تاثیری دارد؟ در این راستا به گفتوگو با شیوا دولتآبادی، پژوهشگر، روان شناس اجتماعی و همچنین رئیس هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان پرداختهایم که در ادامه میآید: بسیاری از خانوادهها در فصل تابستان فرزندانشان را مجبور میکنند به کلاسهای مختلف بروند تا از به بطالت گذراندن اوقات فراغتشان جلوگیری کنند. گاهی این کلاس رفتنها آنقدر زیاد میشود که تمام روز یک کودک را در بر میگیرد. آیا این، کار درستی است؟ این کاملا روشن است که در شرایطی که کودک سال تحصیلی جدید، همراه با برنامههای فشرده را پشت سر
گذاشته است، در تابستان قرار است فعالیتی با کمی جنبههای فراغت آمیز به معنای مثبت و فعال کلمه را بگذراند. بنابراین وقتی که ما از اوقات فراغت یا تعطیلات در تابستان صحبت میکنیم با توجه به شرایط اقلیمی کشور، باید بین فراغت و تحصیل کودکان برنامهریزی متفاوتی ایجاد کنیم. به این معنا که بخشی از اوقات فراغت یا تعطیلات برای تجدید قوا و شروع سال تحصیلی بعد در نظر گرفته شود و اگر قرار باشد که تمام سال شکل پادگانی و نظامی داشته باشد، این نیروی تجدید قوا برای دوباره با اشتیاق به مدرسه برگشتن و دنبال کردن اهداف آموزشی در کودکان از بین میرود. شما به اقلیم کشور و تاثیر آن در فراغت کودکان اشاره کردید. اقلیم کشور چه تاثیری در برنامهریزی برای تابستان کودکان دارد؟ از نظر اقلیمی در بخشی از کشور ما بدن و فیزیولوژی باید حرارت زیادی را در گرمای این فصل تحمل کند. در این شرایط بیرون از خانه نیز میتواند برای والدین و بهویژه کودکان مضر باشد، لذا بسیاری از نکات علیه پر کردن اوقات فراغت با کلاسهای متفاوت است. با توجه به موج ایجاد شده در برخی از شهرها، ترسی که برخی از والدین دارند، این است که با توجه به این ایجاد شده، نکند فرزندشان
از یادگیری انواع مهارتها در فصل تابستان از دیگر کودکان عقب بماند و شرایطی ایجاد شود که فرزندشان مانند عمده همکلاسیهایش از همه تخصصها برخوردار نباشد. این ترس علتی است که کودکان را به سپری کردن انواع کلاسها اجبار میکند. بله. این نکته نیز در جامعه مشهود است، اما به کودک باید این شانس را بدهیم که به صورت مطلوب و با امکانات و فرصتهای فراغت مواجه شود، اگر همه شرایط برای کودک مطلوب باشد، این اوقات فراغت نیز برای او جواب مثبت میدهد. والدین نیز میتوانند به جای اجبار، آرزوهای خود را برای کودکان به صورت کم تر جدی انتقال دهند، چرا که تنها هرچیزی که با اشتیاق درونی همراه باشد، با رشد مواجه میشود. اجبار در فرستادن بچهها در کلاس چه تاثیری دارد؟ ایجاد جاذبه در کودک ترکیبی است از توانایی مربی که با محتوای کلاس در کودک جاذبه ایجاد کند، اما هرچیزی که با فشار انجام شود و انگیزهای را در کودک ایجاد نکند، اگر اجباری باشد باعث میشود تا خستگی کودک اندک استعداد او را نیز تحت تاثیر این ترکیب نامعقول از بین ببرد. دادن اختیار به کودک در تصمیمگیری برای اوقات فراغت خود چه لزومی دارد؟ اصولا اگر هر کسی را در تصمیمگیری درباره
خود شرکت دهیم، اشتیاق بیشتری در مسئولیتپذیری وی ایجاد میکنیم. اگر کودکی بگوید که عاشق نواختن موسیقی است، به نوعی مسئولیت این کار را هم به خودش سپردهایم، چرا که این فعالیت تصمیم خودش بوده است و تصمیم او به بخشی از خودش تبدیل میشود، زیرا در تصمیمگیری خود او نقش فعال داشته است. یعنی تصمیمگیری کامل بر عهده بچه گذاشته شود؟ مسلما اینطور نیست. به بطالت گذراندن ایام تابستان همان قدر بد است که پر کردن زمان فراغت کودک با کلاسهای متعدد و فشرده. والدین با تجارب و برنامهها و آرمانهایی که برای بچههای خود دارند حق دارند تصمیم بگیرند که کودکان خود را با چه امکاناتی مواجهه بدهند، اما مشارکت در تصمیمگیری نیز بخشی از سهم کودک است. توجه به استعدادها و علایق کودک نقشی است که والدین باید بازی کنند، اما اگر فشاری شبیه به سال تحصیلی بر کودک باشد، اجبار و خستگی در آن میتوان آنها را از تواناییهایی که کودک را تعالی دهد، بیزار کند. چه کلاسهایی خلاقیت بچهها را افزایش میدهد؟ اما در قدم اول باید به اشتیاق و استعدادهایی که کودکان دارند توجه ویژه داشته باشیم. برای اینکه ممکن است همه کودکان به موسیقی یا نقاشی علاقهمند
نباشند. ممکن است با تحمیل کردن اینها و چیدن این برنامهها بهعنوان وظیفه، علاقه اندک آنها را هم به خاطر جدی شدن این فراغت از دست بدهند. از نگاه آموزشی و پرورشی چیزی که برای تکامل آنها در روزهای فراغت مناسب است شامل کلاسهایی همچون هنر، ورزش و فعالیتهایی میشود که باعث اعتلای انسان میشود. اصطلاحی در روانشناسی کودک وجود دارد به معنای مواجه کردن کودک با امکانهایی که استعدادهایش شناسایی یا شکوفا شود، مثلا کلاس ساده موسیقی همچون اُرف با هوشمندی نشان میدهد که کودک چقدر توان این را دارد که موسیقی را در خود پرورش دهد. در نتیجه این دیگر از شکل تحمیل شده کلاس موسیقی به یک مواجهه برای شناسایی استعداد کودک در موسیقی تغییر شکل میدهد؛ یعنی در ایام فراغت ضمن اینکه والدین از خستگی کودکان جلوگیری میکنند، مقداری با فراغ بال میتوانند به دنبال پیدا کردن استعدادهای کودکان بپردازند یا اینکه در آنها با آرامش خلاقیتهایی را پرورش دهند که بر موفقیتهای مدرسهای او بیفزایند، مثلا اگر کودکی خط خوبی ندارد و این در مدرسه نیز برای او مشکل ایجاد میکند، والدین میتوانند با آرامش او را در ایام تابستان به کلاس مناسب و خط بفرستند
تا در عین شکوفایی استعداد وقتی دوباره به مدرسه بازمیگردد، به عنوان ملاک تازهای از موفقیت این را بروز دهد، لذا برای انتخاب کلاس باید کودک را با موقعیتهایی آشنا کنیم که به دلیل تواناییهای حسی، حرکتی زمینههایی از توانمندی را ایجاد کند که پس از مواجهه این تصمیم گرفته شود که برای تابستان در چه کلاسی شرکت کند. آیا این کلاسها به یک پز اجتماعی تبدیل نشده است؟ چه تاثیری دارد؟ ما انسانها پیرو مد هستیم. اگر مد مثبت باشد، میتواند زمینه ارتقای زندگی ما را فراهم کند، برای مثال زبان دانستن مثبت است و با چشم و هم چشمی در داشتن اشیا نیست، اما همه اینها به این بستگی دارد که آیا والدین از این راه میخواهند خودشان را از طریق فرزندان ارتقا دهند؟ فرزندان ما میتوانند توانمند باشند اما همه اینها باید در چارچوب انتخاب کودک و استعدادهای او باشد. در چه سنی و در چه کلاسهایی کودکان را باید شرکت داد؟ استعداد، نیاز، دسترسی و فرهنگ خانواده از جمله معیارهای گزینش یک کلاس است. نمیتوانیم یک نسخه واحد را برای همه خانواده بپیچیم. برای مثال ممکن است در یک خانواده یک کودک سن مناسبی برای رفتن به کلاسهای قرآنی رسیده باشد، لذا نمیتوان
او را مجبور کرد که حتما به کلاس ورزشی برود. همچنین اگر توان ذهنی، اجتماعی شناختی کودک در حدی رشد نکرده باشد که در یک کلاس فعالیت کند، آن کلاس باعث ضربه زدن به او میشود. اصلی در روانشناسی وجود دارد، مبنی بر اینکه با چه روشی و در چه سنی میتوان چه چیزی را آموزش داد، برای مثال برای یک کودک پیش دبستانی، یاد گرفتن شعر، زبان یاد گرفتن از طریق تفریح مطلوب است و استعداد او را از بین نمیبرد. این اصول خوشبختانه امروز در بیشتر والدین شناخته شده است. دقت و مسئولیتپذیری والدین با حس والدین مرز بین خستگی و استعداد پروری را در فرزندشان در ایام تعطیل میتوانند شناسایی کنند. با این حال به نظر میرسد که در نسل آینده با نسل تواناتری مواجه خواهیم شد، نسلی که فراغت خود را با تنوع و فشار برنامه زیادی طی کرده است... اصولا جهان در حال پیشرفت است. برخی از مدارس خود نیز به تدریس چند زبان میپردازند. خوب بود برخی از این فراغت در مدارس حتی تدریس میشد، اما این برنامهها در مدارس وجود ندارد، لذا اوقات فراغت برای کودک شانسی است که وقتی ذهن فراغ بال دارد و مغز تازه است مورد استفاده واقع شود. دانستن چند مهارت سرمایه است اما به قیمت
اینکه کودک در آن آسیب نبیند.
ارسال نظر