شبه‌جزیره اسرارآمیز(بخش نهم)
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کره‌شمالی یکی از ناشناخته‌ترین مکان‌ها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کره‌شمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارش‌ها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کره‌شمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر می‌شود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس می‌سازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان داده‌می‌شود (یا اصلا نشان داده نمی‌شود). به همین ترتیب، در درون کشور، پیونگ یانگ از سوی رسانه‌های دولتی به‌عنوان پایتخت انقلاب نشان داده می‌شود؛ بنابراین، بسیاری از ساکنان این کشور تصور اندکی از واقعیت هستی و زندگی روزانه در پایتخت دارند. در این سلسله مقالات که ترجمه ای است از کتاب «کره شمالی: دولت پارانویا» به قلم پاول فرنچ تمام زوایای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیک کره شمالی بررسی شده است. شاید اطلاعات ارائه شده در این بخش، کمتر به چشم خوانندگان فارسی زبان آمده باشد. این سلسله مقالات که ترجمه فصل‌هایی از کتاب مذکور است می‌تواند اطلاعاتی غنی از هر آنچه در کره شمالی می‌گذرد به خواننده ارائه دهد.
عشق، ازدواج و شادی -۲
سفر به هامهونگ کاری بس خطرناک است چرا که باندها در ایستگاه قطار منتظرند تا قربانی احتمالی وارد شود. کیف قاپی و خشونت ناشناخته نیست. با این حال، متجاوزان معمولا جنایتکاران دون پایه هستند؛ صرافی‌های بازار سیاه و دزدی سودآورتر از سایر فعالیت‌های مجرمانه است. گزارش شده که بازار کشاورزان روستایی به مرکزی برای نوع جدیدی از اخاذی تبدیل شده که در آن اصطبل داران مجبور به پرداخت پول در ازای صدمه ندیدن هستند. در پیونگ یانگ، جرم عمدتا در قالب «مساله‌ای استانی» دیده می‌شود هرچند که اکنون بر توریست‌ها و کادرهای نظامی بازدید کننده هم تاثیر می‌گذارد. این مجرمان استانی، که از بُعدِ مسافتِ خود با پیونگ یانگ که دائما رصد می‌شود و تحت نظر است سوء‌استفاده کرده‌اند، جمله‌ای دارند که می‌گوید: «قانون از ما خیلی دور است اما مشت در دسترس‌تر است». با کمبود دائمی غذا، فعالیت‌های قاچاقچیان افزایش یافته است: گفته می‌شود باندهای عملیات مجرمانه در سانشون، چونگجین، نامپو، سینویجو، آنجو و هامهونگ وجود دارند. بارها در رسانه‌های دولتی گزارش شده که یک قاتل یا دزدِ محکوم، اعدام شده است.

مجرمان که درآمد بهتری نسبت به بسیاری دیگر از مردم معمولی دارند، چندان نگرانی یا دغدغه سیاسی ندارند. آنها لباس‌های بهتر- عمدتا شلوارهای جین ژاپنی- پوشیده و یک نماد اعتراضی و خارجی دارند: یعنی موی بلند. با این حال، درحالی‌که آنها سیگارهای خارجی مانند «مارلبورو» و «مایلد سِوِن» می‌کشند اما هنوز نشان‌های اجباری حزبی را استفاده می‌کنند؛ البته برای مجرمان یا خلافکاران نشان‌های گران‌قیمت کیم ایل-سونگ اغلب به مثابه نماد ثروت و قدرت است. مجرمان یا باندهای خلافکار نام‌های خاصی دارند مانند خانواده «راسو»، خانواده «جغد» یا خانواده «سوسک». با اینکه در مراکز استان‌ها زندگی می‌کنند اما بسیار به پیونگ یانگ سفر می‌کنند تا ایستگاه‌های قطار و اتوبوس را هدف خود قرار دهند. با بدتر شدن وضعیت اقتصادی، بر تعداد این باندهای خلافکار افزوده شده و در طول مرزها با حلقه‌های قاچاقچی کره‌ای- ژاپنی و سوداگران چینی بازار سیاه پیوندهایی برقرار می‌کنند. سیگار لذتی ارزان‌قیمت است. با افزایش کمبودها، بسیاری از مردم سیگار خود را «گِرد» می‌کنند. سیگار می‌تواند یک مقاومت کوچک باشد چرا که تصور می‌شود بهترین کاغذ لوله شده از آن روزنامه حزب کارگر است. تکه‌های تنباکو را می‌توان از بانوان کهنسال در خیابان خرید که مدعی‌اند تنباکویشان قویتر از فروشنده بعدی است. برخی روستاییان برای مصارف شخصی خود یا برای کسب اندک درآمدی، تنباکو کاشته و می‌فروشند. رهبران حزبی به طور میانگین ۳۰ تا ۳۵ بسته سیگار فیلتردار در ماه می‌خرند. برای خرید سیگار خارجی یا باید به بازار سیاه رفت یا از مغازه‌های دارای محصولات خارجی خرید. بر اساس شایعاتِ مردمی، برندِ «روثمانز» به‌طور سنتی همیشه اندکی گرانتر بوده و کیم جونگ- ایل پیش از اینکه سیگار کشیدن را در سال ۱۹۹۹ ترک کند از سیگار روثمانز استفاده می‌کرد؛ یک نسخه تقلبی از آن با عنوان «پاکتوسان» تولید می‌شود.

در عکس‌ها دیده شده که کیم جونگ- اون هم سیگار می‌کشد اما نام و برند سیگار او مشخص نیست. شب هنگام زن‌ها عمدتا به‌کار در خانه می‌پردازند. با وجود اینکه کره‌شمالی به لحاظ سیاسی کشوری «کمونیست» است اما بسیار سنت گرا نیز هست. به همین ترتیب، زنان در کره‌شمالی کارگر، مادر و همسر هستند. پس از یک روز کاری وقتی به خانه می‌رسند باید از فرزندان مراقبت کنند، کارهای خانه را انجام دهند، آشپزی کنند و کارهای دیگر را سر و سامان دهند. در خارج از پیونگ یانگ، باغبانی و نگهداری از حیوانات اهلی وظیفه زنان است. از این رو، زنان رسما به‌عنوان «چرخ‌های پشتیبان انقلاب» توصیف می‌شوند. آنها معمولا کارهای سطح پایین و پستی دارند و چشم‌انداز محدودی برای تغییر وضعیت‌شان وجود دارد. از سوی دیگر، زنان درصد بالایی از کار کشاورزی در کره‌شمالی را هم انجام می‌دهند. زنان مجردی که از یک سن خاصی فراتر روند تعدادشان اندک است و نگاه نامطلوبی نسبت به خانم‌های ازدواج نکرده و به اصطلاح «خانه مانده» وجود دارد. مسوولیت خواستگاری و تهیه جهیزیه بر عهده خانواده عروس است. معمولا مراسم ازدواجِ ترتیب داده شده دارای انگیزه سیاسی است هرچند در پیونگ یانگ ازدواج به خاطر عشق، مفهومی در حال رشد است و خواستگاری در حال حاضر کمتر رایج است. اهالی پیونگ یانگ پر‌افاده هستند: ازدواج با یک «مرد روستایی» برای بسیاری از زنان غیرممکن تلقی می‌شود چرا که این می‌تواند باعث شود آنها پیونگ‌یانگ را به سوی حومه شهرها ترک کرده و به لحاظ اجتماعی یک گام به عقب بروند. حزب برنامه گسترده‌ای به راه انداخته تا ازدواج‌های بیشتری را ترغیب کند و به‌طور رسمی کادرها را از انتقاد از آنهایی که در روز روشن با یکدیگر قرار ملاقات می‌گذارند منع کرده است. با این حال، در برخی مناطق حومه‌ای که اولویت برای وارثان مرد به این معناست که تعداد مردان همچنان بیشتر از زنان است، کمبود طولانی مدتی از عروس‌های در دسترس به چشم می‌خورد و «ازدواج از پیش ترتیب داده شده» همچنان متداول است.

ادامه دارد...