کشاورزی،اشتغال وبحران آب معادله ای سه وجهی با پاسخی یگانه
دکتر محمود دانشور کاخکی به طور یقین و به طریق اولی امروزه دو موضوع امنیت غذایی و توسعه پایدار از مرز تفکر اندیشمندان عبور کرده و به منزله دو هدف بسیار مهم در دستور کار برنامه ریزان اقتصادی و سیاستگذاران دولتی قرار گرفته است. هدفی یگانه با دو رویکرد متفاوت در گروه کشورهای توسعه یافته و عقب مانده، بدین صورت که در کشورهای کمتر توسعه یافته و یا فقیر و عقب مانده هدف اساسی نیل به امنیت غذایی با چشم اندازی برمدار توسعه پایدار بوده و حال آنکه در گروه کشورهای توسعه یافته هدف تثبیت شرایط و آثار حاصل از دستیابی به امنیت غذایی در برایند مولفه های سه گانه توسعه پایدار است.
دکتر محمود دانشور کاخکی به طور یقین و به طریق اولی امروزه دو موضوع امنیت غذایی و توسعه پایدار از مرز تفکر اندیشمندان عبور کرده و به منزله دو هدف بسیار مهم در دستور کار برنامه ریزان اقتصادی و سیاستگذاران دولتی قرار گرفته است.
هدفی یگانه با دو رویکرد متفاوت در گروه کشورهای توسعه یافته و عقب مانده، بدین صورت که در کشورهای کمتر توسعه یافته و یا فقیر و عقب مانده هدف اساسی نیل به امنیت غذایی با چشم اندازی برمدار توسعه پایدار بوده و حال آنکه در گروه کشورهای توسعه یافته هدف تثبیت شرایط و آثار حاصل از دستیابی به امنیت غذایی در برایند مولفه های سه گانه توسعه پایدار است. در کشور ما نیز در طول سه دهه گذشته تمامی تلاش دست اندرکاران بخش کشاورزی و منابع طبیعی در راستای تحقق اهداف کلان اقتصادی درجهت دستیابی به امنیت غذایی بوده و هست. در ارتباط با این موضوع باید این نکته بسیار مهم مورد توجه قرار گیرد که در تبیین مسئله کشاورزی، اشتغال و بحران آب نباید عواطف و احساسات بر منطق و ضرورت های اقتصادی غلبه نماید بلکه باید روابط متقابل زوجی فی ما بین سه وجه این معادله بست و تصریح گردند که در ادامه به اختصار به بخشی از آنها اشاره می شود:
اول کشاورزی و اشتغال- بی مقدمه باید عرض کنم که بر اساس تمامی نظریه های اقتصاد توسعه در فرایند تغییرات ساختاری و در دالان دراز گذر از اقتصاد بسته به اقتصاد باز کشاورزی باید
به طور مدام سهم نسبی بخش کشاورزی(به مفهوم عام کلمه) در اشتغال کل کاهش یابد و به موازات آن نرخ رشد این بخش افزایش یابد که حاصل این اتفاق شکل گیری قیچی توسعه است. لذا و لاجرم نه تنها بخش کشاورزی هیچ گونه پتانسیلی برای ایجاد اشتغال نداشته بلکه باید سهم نسبی اشتغال کشاورزی در مقایسه با بخش های دیگر به شدت کاهش یابد تا به حداقل ممکن برسد که این امریعنی کاهش جمعیت فعال کشاورزی که در کشورهای در حال توسعه و یا عقب مانده ماهیت بیکاری پنهان دارند به منزله شرط لازم ورود به فرایند توسعه اقتصادی تلقی می شود. بررسی سیر تحول ساختار اقتصادی کشورهای پیشرفته و صنعتی به عیان مبین این واقعیت و ضرورت است، به گونه ای که در بسیاری از کشورهای صنعتی با کشاورزی های خیلی پیشرفته امروزه سهم نسبی کشاورزی در اشتغال کل آنان از مرز ۲ درصد تجاوز
نمی نماید. بنابراین در شرایطی که براساس برخی آمارها هنوز حدود یک چهارم(25درصد) جمعیت فعال کشور ما در بخش کشاورزی شاغل هستند ما و برنامه ها و سیاست های مان باید در راستای تدارک جهت جابه جایی و انتقال نیروی کار مازاد و به گونه ای گرفتار در پدیده بیکاری پنهان فعال باشند و دیگر هیچ جای بحث و سخنی برای اینکه ما در خود بخش کشاورزی به دنبال ظرفیت سازی برای اشتغال باشیم باقی نمی ماند.
ادامه دارد...
ادامه دارد...
*استاد اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد
danshvar_k@yahoo.com
ارسال نظر