بررسی چرایی رواج استفاده افراطی از لوازم آرایش در ایران
دیده شدن برای انتخاب شدن
فروغ فکری شاید آن زمان که سرخاب و سفیدآب و سرمه، آرایش معمول زنان به شمار میرفت، این امر دور از ذهن به نظر میرسید که روزی تولید لوازم آرایش تبدیل به یکی از پردرآمدترین صنایع دنیا شود. صنعتی که حالا با میل مخاطبانش به مصرف روزافزون، به تولیدات متنوعی دست زده تا سلایق گوناگون را ارضا کند. هرچند استفاده از لوازم آرایشی و زیبایی از دوران باستان متداول بوده است، اما شاید بتوان دوران رنسانس را زمان تغییر الگوهای زیبایی شناسی و تقلیل مفهوم زیبایی به زیبایی فیزیکی و جسمانی دانست. پس از آن نیز رفتهرفته فرهنگ مصرفی غالب بر جوامع از سویی و میل به زیبایی از سویی دیگر عامل رونق بازار تولیدی این لوازم را فراهم آورد.
فروغ فکری شاید آن زمان که سرخاب و سفیدآب و سرمه، آرایش معمول زنان به شمار میرفت، این امر دور از ذهن به نظر میرسید که روزی تولید لوازم آرایش تبدیل به یکی از پردرآمدترین صنایع دنیا شود. صنعتی که حالا با میل مخاطبانش به مصرف روزافزون، به تولیدات متنوعی دست زده تا سلایق گوناگون را ارضا کند. هرچند استفاده از لوازم آرایشی و زیبایی از دوران باستان متداول بوده است، اما شاید بتوان دوران رنسانس را زمان تغییر الگوهای زیبایی شناسی و تقلیل مفهوم زیبایی به زیبایی فیزیکی و جسمانی دانست. پس از آن نیز رفتهرفته فرهنگ مصرفی غالب بر جوامع از سویی و میل به زیبایی از سویی دیگر عامل رونق بازار تولیدی این لوازم را فراهم آورد. صنعت تولید لوازم آرایش حالا غرب و شرق را درنوردیده و همانگونه که تولیدات افزایش یافته، مصرف نیز در حال ثبت رکوردهای جدیدی است و این رکورد در ایران نیز مرزهای جدیدی را تجربه میکند. چرایی گسترش استفاده از انواع لوازم آرایش در ایران عاملی شد تا با دکتر شیرین احمدنیا در این راستا به بحث بنشینیم؛ وی دکترای جامعهشناسی خود را از انگلستان دریافت کرده و در حال حاضر عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
و مدیر گروه جامعه شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه شناسی ایران است. گفتوگو با دکتر احمدنیا را در ادامه میخوانید:
خانم دکتر! اگر بخواهیم به سیر زیباییشناسی در ایران و در طول زمانهای مختلف توجه کنیم، در دورههای مختلف معیار زیبایی شناسی چه چیزهایی بوده؟
الگوها و معیارهای زیبایی مطابق با تنوع فرهنگها در نقاط مختلف جهان و در ادوار مختلف تاریخی بسیار متفاوت و متنوع بوده و هستند و در طول زمان مستعد تغییرات زیادی بوده اند که همچنان تداوم خواهد داشت؛ چرا که به تحولات ارزشی در هر جامعهای وابستهاند همچنانکه سبک زندگی مردم مطابق با تحولات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دستخوش دگرگونی میشود. بهعنوان مثال، در خصوص معیارهای زیبایی زنان در ایران، قبل از اینکه مردم ایران در اثر ارتباطات و گسترش رسانهها تحت تاثیر الگوهای فرهنگی غربی قرار گیرند، شیوه مرجح آرایش صورت و سبک پوشش و زیورآلات زنان، بنا به تصاویری که شما از زنان دوره قاجار و پیش از آن در دست دارید با آنچه که در نسلهای بعدی شاهد آن بودهایم تفاوت آشکار دارد. بهعنوان مثال، زمانی «چاقی» معیار زیبایی و جذابیت جسمانی به شمار میرفته و زمانی در ایران، مدلی به نام «توئیگی» با جثه قلمی و اندام باریک اش به الگوی جذابِ مورد تبلیغ برای زنان در ایرانِ قبل از انقلاب اسلامی تبدیل شده بود. زمانی ابروان پیوسته مورد ستایش قرار میگرفته است و زمانی دیگر، مورد نکوهش. زمانی برداشتن موهای زائد صورت بهویژه پشت
لبها در صورت زنان در اولویت قرار نداشته است، و اندک زمانی دیرتر حتی پرپشتی ابروها را تحمل نمیکردهاند. همه اینها بر حسب اینکه فرد به چه سنی یا گروه اجتماعیای تعلق داشته است نیز تفاوت می کرده و میکند. به عنوان مثال یکی دو نسل پیش از این، دختران پیش از ازدواج مجاز به دست بردن به ابروهای خود نبودهاند اما امروزه نه تنها کاستن از حجم ابروهای دختران مجرد توسط خانوادهها تحمل میشود، که بهکار بردن رنگ موهای شیمیایی و بهکار گرفتن انواع ابزارهای الکترونیک برای تغییر شکل موها (فر زدن) و نظایر آن، کاری معمولی و مطابق با عرف روز تلقی میشود. انواع دستکاری بدن در قالب عملهای جراحی زیبایی نیز به پدیده رایجی تبدیل شده است و حدود آن هم از محدودههایی در بدن مانند عمل جراحی زیبایی بینی به اعضای دیگری تسری پیدا کرده است، نظیر جراحیهایی برای لاغری یا برای برجسته کردن اندامهایی که تصور میشود در جاذبههای جسمانی زنانگی نقش دارند.
این معیارها چگونه تعیین میشوند و در زمانهای گوناگون چه تغییراتی در آنها ایجاد شده است؟
تا حدی این الگوها مثل عناصر مادی تمدن در جریان ارتباطات بینالمللی شیوع پیدا میکنند و برخی از جوامع در جایگاه «هنجارفرستی» بالاتری قرار میگیرند، این جوامع قدرت بیشتری در تعیین کنندگی تغییرات معیارهای فرهنگی زیبایی- شناختی نسبت به برخی دیگر از جوامع دارا هستند، مثلا شاهد این هستیم که نسلِ جوان ژاپنی امروزه، بهرغم توسعه یافتگی اقتصادی و صنعتی کشورشان، از جوامعِ توسعه یافته غربی، الگوی آرایش مو، لباس و سبک زندگی مصرفیِ خود را اخذ میکنند حتی با وجود اینکه میدانیم بهطور نسبی، هنوز عناصر فرهنگ سنتی ژاپن همچنان با قدرت زیادی مورد احترام و پاسداشت عموم جامعه قرار دارد، با این حال، جوانان کشورهای اروپایی و آمریکایی بهطور متقابل از سبک آرایش و پوشش نسلهای امروز ژاپن تاثیر نمیپذیرند و الگو نمیگیرند.
از نظر شما دلیل اصلی افزایش تمایل و روی آوردن به عملهای زیبایی و استفاده گسترده از لوازم آرایش در کشورمان طی سالهای اخیر، آنطور که در آمارهای رسمی شاهد آن هستیم چیست؟
روی آوردن به عملهای زیبایی در جوامع دیگر نیز مشاهده میشود و رو به رشد است، اما بنا به آمارهایی که شما خود به آن اشاره دارید متوجه میشویم که در برخی از کشورها نظیر ایران و عربستان سعودی است که ما با بالاترین نسبتهای استفاده از لوازم آرایش و عملهای پلاستیک و جراحی زیبایی مواجه هستیم، یعنی بهصورت چشمگیری بهویژه در میان زنان و دختران جوان شاهد روی آوردن به مداخلات گسترده در بدن و چهره هستیم که از نقطه نظر بهداشت جسمانی نیز برایشان مخاطرهانگیز است بهویژه که این گونه مداخلات یا دستکاریها در بدن در گروههای سنی جوان و حتی افرادی که در سنین رشد به سر میبرند صورت میگیرد و در سالهای بعد ایشان را با پیامدهای منفی روبهرو میسازد. به نظر میرسد چنین پدیدهای را میتوان از منظر آسیب شناسی مسایل اجتماعی مورد توجه قرار داد، اینها میتوانند سوالبرانگیز باشند.
در واقع نیاز به نوعی تحلیل و ریشهیابی دارد که چه عواملی باعث میشود که گروههای وسیعی از افراد جامعه، برای ایجاد جذابیت و برقراری مناسباتی که ایشان را در نیل به اهداف اجتماعیشان یاری میکند، هر چه بیشتر به ابزارهای مادی و جلوه گریهای صوری آنهم در چنین ابعاد وسیعی روی بیاورند، در کشوری که همواره تاکید بر این بوده است که جنبههای معنوی و اخلاقی در شخصیت افراد و در واقع، زیباییهای سیرت و درون، باید اصل اول در برقراری روابط انسانی و اجتماعی قرار گیرد. به نظر میرسد نوعی حاکمیت و غلبه ارزشهای مادی و سطحی را شاهد هستیم. این آمارها، که بهویژه در مورد زنان صادق است، به نوعی میتواند به پایگاه اجتماعی نابرابر زنان نیز مربوط باشد.
آیا میتوان گفت آنطور که آنتونی گیدنز (جامعه شناس انگلیسی) معتقد است یکی از دلایل این امر به این خاطر است که بهویژه زنان که بر اساس معیارهای جسمی مورد قضاوت قرار میگیرند، احساس شرم میکنند و در نتیجه با گرایش به این موارد میخواهند کاستیهای جسمی و حس شرم خود را بپوشانند؟
نه کاملا. البته قبول دارم که زنان در مقایسه با مردان از عزت نفس پایینتری برخوردارند، اما معتقدم که زنان در مناسبات اجتماعی به دلیل اینکه در شرایط نابرابری از نقطه نظر دستیابی به منابع قدرت قرار دارند در تلاشاند تا با استفاده از ابزارهای دیگری نظیر جذابیتهای فیزیکی شان به جبران ناتوانیهای شان در سایر عرصهها بپردازند. به عنوان مثال در جریان مصاحبههای شغلی، زنان علاوه بر معلومات حرفهای و دانش و تحصیلات و سایر ضابطههایی که معمولا در مصاحبههای شغلی عمل میکند، بر امتیاز ظاهر و بدن خود نیز به عنوان ابزاری که میتواند فرصت و احتمال موفقیتشان را افزایش دهد نیز فکر میکنند و از آن استفاده میکنند. به همین ترتیب، هنگامی که طبق یکی از نظریهپردازیهای جامعه شناختی در حوزه خانواده، به ازدواج به عنوان یک معامله و داد و ستد و مبادله مینگریم، ملاحظه میکنیم که زنان در واقع از زیبایی خود به عنوان سرمایهای که میتواند در مقابل ثروت یا طبقه اجتماعی بالاتر فرد مقابل، در شرایط ارزشمند بالاتری به حساب آید استفاده میکنند. مردان ممکن است با میزان دارایی یا تحصیلات بالاتر خود وارد این مبادله و حساب سود
و زیان شوند، اما زنان معمولا تلاش میکنند از دارایی خود - زیبایی ظاهر و چهره - سود ببرند. شاید به همین دلیل باشد که شما ملاحظه میکنید برخی از زنان جوان حاضر میشوند به هر بهایی - حتی به بهای سلامت جسمانی خود- اقدام به مداخلاتی بکنند که ایشان را از نظر ظاهر در شرایط مطلوب تری قرار بدهد تا در بده بستانهای مبادلهای موفق حضور پیدا کنند و به اهدافی که در سردارند نایل شوند.
بر این اساس استفاده از لوازم آرایش در مردان را چگونه میتوان توجیه کرد؟ زیرا در حال حاضر گرایش به استفاده از این لوازم در برخی از مردان نیز وجود دارد....
مشابهت زنان و مردان در امر دستکاریهای بدنی، به کمرنگ تر شدن فاصله تفاوتهای جنسیتی در سطح عام در جهان باز میگردد. همانطور که اموری که قبلا صرفا مردانه تلقی میشدند مانند رانندگی اتومبیل، وکالت، نمایندگی مجلس، استادی دانشگاه، پزشکی و غیره، الان صحنه حضور و فعالیت زنان بیشماری هم به شمار میآید، از سوی دیگر شاهد ورود مردان به عرصههای فعالیت و رفتارهای زنانهتر شدهایم، نظیر اینکه مردان موهای خود را بلند میکنند، از حجم ابروها یا موهای زائد صورت خود کم میکنند، به مراقبت از کودکان و همکاری در امور خانه و خانهداری میپردازند، از زیورآلات زنانه استفاده میکنند، یا در مشاغلی که قبلا بیشتر عرصه فعالیت زنان تلقی میشد مثل پرستاری یا آرایشگری، و نظایر آن روی آوردهاند.
شما در مقالهتان تحت عنوان «جامعهشناسی بدن و بدن زن» به تحقیقاتی اشاره کردهاید که در آن بر اهمیت معیار زیبایی ظاهری در انتخاب همسر ایدهآل از سوی مردان ایرانی تاکید شده است. آیا این امر در سایر کشورهای جهان نیز صادق است؟
هر چند آمار دقیقی در این خصوص در دست ندارم، اما میتوان حدس زد که به هر حال، جذابیتهای زنانگی در جوامع بسیاری جزو معیارهایی باشد که نقش زیادی در همسرگزینی برای مردان ایفا میکند، اما تفاوتی که به نظرم میرسد قابل تاکید باشد این است که چه چیزی باعث میشود بالاترین آمارهای جراحی پلاستیک و کاربرد لوازم آرایش شیمیایی را در ایران شاهد باشیم. یک توضیح که زمانی در جای دیگری به آن اشاره کرده بودم را بیان میکنم. هنگامی که دانشجویان دختر دانشگاهها را در ایران با دانشجویان دختری که در ایام تحصیلم در دانشگاههای انگلستان سر و کار داشتم مقایسه میکردم، متوجه میشدم که دختران انگلیسی کمترین میزان آرایش چهره و مو را بهویژه در شرایط حضورشان در فضای دانشگاهی بهکار میبردند و اساسا زیباییهای طبیعیشان بود که در تعاملات اجتماعی شان نقشی ایفا میکرد و شاید بهطور متوسط زنان در سنین بالاتری شروع به استفاده از لوازم آرایش میکردند، البته من در این خصوص، از استنباط شخصی و مشاهدات خودم سخن میگویم و مبتنی بر شواهد تحقیقی نیست.
آیا میتوان این مورد را از جمله مولفههای جامعه مردسالار دانست؟
جا دارد یک نکته را مورد تاکید قرار بدهم و آن این است که هماهنگ با دریافت قبلیام، زنان در شرایط دادوستدی که به مناسبت اهدافی چون ازدواج یا احراز نقش شغلی و غیره وارد آن میشوند، در مورد ازدواج در جوامعی چون ایران، عملا افرادی هستند که باید مورد انتخاب فرد دیگر قرار بگیرند یعنی در جریان قرارداد و شکلگیری امر ازدواج، زنان بنا به سنت رایج و متعارفی که هنوز به آن عمل
می شود، ناچارند در مقام فرد منفعل یا انتخاب شونده ظاهر شوند، در حالی که مردان، نقش فعال و انتخابگر را ایفا میکنند. در چنین شرایطی زنان با آگاهی از اینکه معیار انتخاب مردان، زیبایی ظاهری است تمام تلاش خود را منطقا و مطابق با کنش عقلایی هدفمندشان معطوف به این میکنند که به هر وسیله ممکن ظاهر زیباتری برای خود فراهم کنند و این به عبارتی یعنی درک نابرابری جنسیتیشان در چارچوب جامعه مقتدر مردانه. اینجا است که زنان بیشتر انتخاب شوندهاند و مردان انتخابگر اما در کشورهای غربی، تغییر شیوهای به مرور زمان حاصل شده است به این ترتیب که زنان هم در نسبتهای بالاتر و هم به صورت فعالتر وارد مرحله انتخابگری متقابل برای تشکیل زندگی خانوادگی میشوند و سهمشان در این جهت افزایش یافته است.
درپایان مایلم نظرتان را درباره استفاده از الگوهای خاص آرایش و در واقع مد شدن نوعی خاص از آرایش، از منظر آسیبشناسی اجتماعی و تاثیرات آن بر روان فرد بدانم....
زنان و دختران جوان بنا به هر انگیزه یا توجیهی از پاسداشت آزادی عمل و قدرت انتخاب خودشان گرفته، تا فشارهای جمعی و هنجاری و مد و غیره، هنگامی که دست به انجام مداخلات آسیبزای جسمانی میزنند، هم از نظر روحی و هم از نظر جسمانی خود را در معرض تبعات سوئی قرار میدهند و مسلما اقدامات فردی آسیبزا هنگامی که در ابعاد فزاینده و رو به گسترشی صورت میگیرد از سطح فردی به سطح اجتماعی تسری مییابد و به مشکل اجتماعی تبدیل میشود.
ارسال نظر