دوباره خوانی اقتصاد سلامت
مهدی برزین - اگر تمام بودجه را به سلامت اختصاص دهند و امکانات سخت افزاری در بیمارستان ها بیشترشود؛ بازهم تغییری در این آمار به وجود نمیآید و تنها درصورتی این آمار تغییرمیکند که مردم سبک زندگی درست را انتخاب کنند. این مطلب را وزیر بهداشت میگوید!
حالا نگاهی میکنیم به سبک زیست مردم اصفهان که چگونه با انواع بیماری ناشی از سبک زیست خود دست به گریبانند. ۵۰۰ هزار نفر در استان به دیابت ۱و۲ مبتلا هستند که۳۰۰ هزار نفر آنها در شهر اصفهان ساکن هستند. ۱۰ درصد جامعه شهری و۷ درصد روستایی!، مصرف نوشابه گازدار ۱۵ درصد نسبت به ۲۰ سال پیش افزایش پیدا کرده در حالی که مصرف لبنیات تنها یک درصد بیشتر شده است.
مهدی برزین - اگر تمام بودجه را به سلامت اختصاص دهند و امکانات سخت افزاری در بیمارستان ها بیشترشود؛ بازهم تغییری در این آمار به وجود نمیآید و تنها درصورتی این آمار تغییرمیکند که مردم سبک زندگی درست را انتخاب کنند. این مطلب را وزیر بهداشت میگوید!
حالا نگاهی میکنیم به سبک زیست مردم اصفهان که چگونه با انواع بیماری ناشی از سبک زیست خود دست به گریبانند. ۵۰۰ هزار نفر در استان به دیابت ۱و۲ مبتلا هستند که۳۰۰ هزار نفر آنها در شهر اصفهان ساکن هستند. ۱۰ درصد جامعه شهری و۷ درصد روستایی!، مصرف نوشابه گازدار ۱۵ درصد نسبت به ۲۰ سال پیش افزایش پیدا کرده در حالی که مصرف لبنیات تنها یک درصد بیشتر شده است. ۱۹ درصد جامعه شهری فشار خون دارند و این نسبت در روستاها به ۱۴ درصد
می رسد. درحالی که مرگ به علت بیماریهای قلبی و عروقی، 45 درصد آمار فوت را در برمی گیرد، این نسبت در اصفهان به44 درصد میرسد.
علت کجاست؟ این سوال سالهاست که مطرح است و طیف وسیعی از پاسخها را شامل میشود، از مصرف روغن با ترانس بالا تا بیتحرکی، آلودگی هوا و مشکلات ژنتیکی! و حالا استرس هم به این لیست افزوده شده است. سبک زندگی و تغذیه از متهمان همیشگی بوده اند، شواهد زیادی از کمتر بودن میزان بیماریهای قلبی در ژاپن یا حوزه مدیترانه موجود است. به همین دلیل است که بعضی کارشناسان تغذیه نوع رژیم غذایی مردم این مناطق را در کاهش آمار ابتلا به بیماری قلبی و عروقی موثر میدانند.
در کنار سبک تغذیه، آلودگیهای زیست محیطی مثل آلودگی هوا، هزینههای زیادی بر شهر تحمیل میکند. به گفته دکتر کیانی، سالانه 345 میلیارد ریال هزینه درمانی بیماریهای تنفسی در شهر اصفهان است.6 تا 8 درصد مراجعات به بیمارستانها هم به خاطر عوارض ناشی از آلودگی هوا اتفاق میافتد. وقتی ایرانیها سالانه بیش از یازده هزار میلیارد ریال فست فود میخرند و رتبه دوازدهم مردم دنیا را در مصرف خودسرانه دارند، مشخص میشود چرا این قدر هزینههای درمان در ایران بالاست و چرا وزیر اینچنین آشفته است.
نکته نگرانکننده دیگر آمار مبتلایان به بیماری ایدز است، در اصفهان تا کنون 615 بیمار مبتلا شناسایی شده اند و196 نفر از ابتلای آن فوت کرده اند. اما درحال حاضر داروهای کنترل این بیماری به صورت رایگان در اختیار مبتلایان قرار می گیرد که خود هزینه قابل توجهی دارد.
جدای از بیماریهای ناشی از تغذیه یا آلودگی هوا، بخشی از مشکلات سلامت شهروندان را باید در حوزه سبک زیست آنها جست وجو کرد. سرانه ورزشی مردم اصفهان تنها33 سانتیمتر مربع است، از هر بیست نفر، یک نفر ورزش می کند. این را بگذارید در کنار آمار وحشتناک مصرف دخانیات، صدری معاون بهداشت دانشگاه علوم پزشکی از رشد116 درصدی مصرف دخانیات در یازده سال گذشته خبر میدهد و میگوید آخرین آمار نشان دهنده اعتیاد 13.4 درصد مردم اصفهان به دخانیات است. با همه اینها هنوز بیشتر امکانات سیستم بهداشتی کشور در خدمت درمان است، پزشکان از راهنمایی بیماران کسب درآمد نمیکنند چون اصولا شهروندان وقتی بیمار می شوند به آنان مراجعه میکنند. به تازگی حرکتهایی مثل تست غربالگری سرطان سینه میان زنان یا معاینه چشم کودکان پیش دبستانی انجام شده که نشان دهنده اهمیت پیشگیری یا تشخیص زودهنگام در برابر درمان و کاهش هزینه های پیدا و پنهان بر اقتصاد کشور و شهروندان است.
دولت و بخش خصوصی در ایران مدعی توریسم سلامت هستند و میگویند با توجه به دانش روز و تواناییهای فنی بیمارستان های کشور تقریبا همه بیماریها با هزینه کمتر قابل معالجه هستند.
توجه کنید! سلامت و درمان یکی انگاشته شده، این ایرادی است که در بیشتر حوزههای سلامت دیده میشود. برای خانوادهای که نمیتواند به سفر برود و دچار فرسودگی روحی میشود چه درمانی هست؟ برای جامعه ای که کار داوطلبانه در آن نهادینه نشده می توان بیمارستان ایجاد کرد؟
یکی کردن سلامت و درمان باعث شده تا تصمیم گیریها حول افزایش تخت های بیمارستانی باشد و نه توجه به علل افزایش بیماریها!
توجه جامعه به بیمار باعث در نظر نگرفتن کیفیت کار و زندگی افراد سالم شده است. درمان یک بیماری بدون درنظرگرفتن زمان لازم برای بازگشت تواناییهای قبل از بیمار شدن یا برطرف نشدن علل ابتلا، باعث تحمیل هزینه به اقتصاد کشور، بیمه ها و کارفرماها میشود.
هزینههای پنهانی که به واسطه ناتوانی و کم توانی بر روح و روان این افراد و خانواده های آنها وارد میشود و به جامعه تسری داده میشود، اگر محاسبه شوند، بسیاری از آمارهای اقتصادی ما دگرگون می شود.
برای بهینه شدن اقتصاد سلامت، در دیگر نقاط دنیا، تحقیقات به سمت پیشگیری و بررسی علل پیدایش و حل آنها متمرکزاست. برای مثال ایدز برخلاف چهره مخوف خود، به راحتی قابل پیشگیری است و با اطلاع رسانی و آموزشلازم در مورد سبک زندگی می توان شیوع آن را به حداقل رساند.
خودپردازهای سرنگ رایگان، توزیع آنچه ابزار پیشگیری خوانده می شود یا برگزاری کلاس های آموزشی برای نوجوانان میتواند از هزینه سربار در آینده جلوگیری کند. نظارت دقیق تر بر تولید اقلام غذایی جزو حقوق شهروندان است، کیفیت نامناسب در کنار کمبود آموزش از سطح خانوادهها در مورد سبک تغذیه باعث بروز انواع بیماری های گوارشی یا فشار خون و امثال آن می شود.
آیا سبک زندگی است که تغییرکرده به خاطر بالا رفتن سرعت آن یا ذائقه عوض شده؟ چگونه میشود کسانی که بیرون از منزل زمان کمی برای غذاخوردن دارند را ترغیب کرد تا غذای سالم بخورند؟ این پرسشها را یک پزشک عمومی یا جراح به تنهایی نمی تواند پاسخ دهد. بحثی میان رشته ای است که کارشناسان تغذیه، علوم اجتماعی، جامعه شناسان و اقتصاددانان درکنار پزشکان باید آن را بررسیکنند و اینجاست که اهمیت تحقیقات بیشتر میشود. تحقق افزایش شاخصهای سلامت جسمی و روحی نیازمند استفاده از نتایج تحقیقات و بیشتر کردن سهم آموزش در سطح خانواده، محلات و تشکلهای مدنی است. برای مثال صنایع غذایی دوستدار محیط زیست، سبک شهرسازی مبتنی بر حرکت بدنی شهروندان با ترجیح پیاده روی بر سواره گردی، افزایش شادی و تفریح در سطح جامعه با مشارکت شهروندان و ایجاد حس مشارکت در نهادهای مدنی باعث رشد شاخصهای سلامت جامعه و در کنار آن شکل گیری حلقههای اقتصادی نوظهوری برای تامین نیازهای سلامت جامعه می شود. اگر در کنار هر تخت بیمارستانی که ایجاد میشود، برای پیشگیری و آموزش شیوه صحیح تغذیه و رفتارهای سبک زندگی هم هزینه شود آنگاه شاید وزیر بهداشت هم کمی آسوده تر شود.
ارسال نظر