آرایش یا خودباختگی فرهنگی؟
دکتر اماناله قرایی مقدم انسانها به دلیل گرایش به زیبایی و زیباییپسندی، همواره در پی لوازمی بودهاند که از آن طریق بتوانند، به میزان زیبایی خود بیفزایند. این امر هم از جهت جامعهشناسی و هم از منظر روانشناسی، در تمام نقاط جهان مصداق داشته است و هر منطقه با توجه به فرهنگ، آداب و رسوم و نوع نگاهش به فرد، به دنبال استفاده از این لوازم میرفته است. در ایران از زمان باستان این امر شایع بوده است و در نقشهای باقیمانده از تمدنهای هخامنشی، ساسانی و. . . کاربرد لوازم آرایشی به وضوح مشاهده میشود. در مناطق مختلف کشور نیز نوع آرایش با توجه به فرهنگ آن منطقه بوده است.
دکتر اماناله قرایی مقدم انسانها به دلیل گرایش به زیبایی و زیباییپسندی، همواره در پی لوازمی بودهاند که از آن طریق بتوانند، به میزان زیبایی خود بیفزایند. این امر هم از جهت جامعهشناسی و هم از منظر روانشناسی، در تمام نقاط جهان مصداق داشته است و هر منطقه با توجه به فرهنگ، آداب و رسوم و نوع نگاهش به فرد، به دنبال استفاده از این لوازم میرفته است. در ایران از زمان باستان این امر شایع بوده است و در نقشهای باقیمانده از تمدنهای هخامنشی، ساسانی و... کاربرد لوازم آرایشی به وضوح مشاهده میشود. در مناطق مختلف کشور نیز نوع آرایش با توجه به فرهنگ آن منطقه بوده است.
برای مثال در ایلات و عشایر ما خالکوبی از جمله موارد آرایشی بوده که بر روی پیشانی یا بین انگشت شست و اشاره انجام میشده است، اما باید این امر را نیز مدنظر داشت که آرایش کردن از دیرباز یک پدیده جهانی بوده که از منظر جامعهشناسی، مردمشناسی و روانشناسی در بین اقوام گوناگون و با فرهنگهای مختلف، متفاوت بوده است. در مصر باستان و در تمامی مجسمههای باقیمانده از آن زمان نه تنها زنان که مردان نیز آرایش شده بودند، در چین ابروها را قرینه درست میکردند و از پودرهای زیاد استفاده میشد و... این مورد در تمامی تمدنهای کهن دیگر نیز وجود داشته و کاربرد آنها نیز امری عادی تلقی میشده است. اما فارغ از مباحث جامعهشناختی این مبحث، آنچه افراد را به سمت آرایش سوق میداده، تاثیرات روانی ناشی از این کار بوده است. آرایش کردن همواره عامل انتقال آرامش روحی به افراد بوده است، زیرا به این وسیله بیش از گذشته مورد پسند جامعه قرار میگرفتند. فرد هیچگاه آرامش روحی پیدا نمیکند، مگر آنکه جامعه این آرامش را به او بدهد، چرا که آرامش روانی امری ذاتی و فطری نیست، بلکه فرد زیبایی را میخواهد که جامعه اش آن را بپسندد.
برای مثال وقتی افراد در قوم بوکا دندان نیش خود را میکشند، این به آن دلیل است که جامعه از این کار استقبال میکند و آنها به دلیل این استقبال دست به چنین کاری میزنند. به این ترتیب چنانچه حرکت فرد مناسب با هنجارها و ارزشهای جامعه باشد، جامعه نیز به راحتی از او استقبال کرده و او را تایید میکند و این امر سبب میشود که فرد به امنیت خاطر دست یابد.
در عین حال چنانچه فرد خلاف هنجارهای جامعه در زمینه آرایش کردن، رفتار کند، و این امر را بخواهد با مواردی چون افزایش میزان آرایش نشان دهد؛ خود میتواند، عامل آسیب باشد. زمانی میتوان از امری تحت عنوان آسیب نام برد که جامعه آن را نپذیرد، آن را زشت بداند و به شکل دیگری با آن برخورد کند. در این حالت هم فرد از این امر آسیب میپذیرد و هم جامعه. این مورد میتواند حتی صدمات روانی جبرانناپذیری برای فرد ایجاد کند و از سوی دیگر وقتی فرد دچار صدمه روانی شود، سایر افراد جامعه نیز در نوع خود از این صدمات متضرر خواهند شد.
متاسفانه در حال حاضر در جامعه ما آرایش کردن در برخی از موارد به این شکل دچار شده و آن شکل عادی خود را از دست داده است، افزایش یافتن میزان استفاده از لوازم آرایش بیش از استانداردها و چارچوبهای مورد پذیرش در جامعه یکی از این موارد است. از سوی دیگر با افزایش میزان آرایش در سنین پایین مواجه هستیم که این امر از جمله آسیبهای اساسی در این راستا محسوب میشود. در بیشتر کشورهای دنیا، استفاده از لوازم آرایش در سنین بالا و توسط افراد مسن صورت میپذیرد که در کشور ما استفاده نوجوانان از این لوازم از جمله مواردی است که میتواند هم بهداشت جسمی و هم بهداشت روانی آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
از سویی زمانیکه این امر توسط افراد در سنین پایین صورت میگیرد در واقع نوعی دهنکجی آنها به جامعه و مورد تمسخر قرار دادن جامعه است. آنها میخواهند، خود را به این شکل نشان دهند و با پیروی نکردن از هنجارها و عرف جامعه در این خصوص بار روانی فشارهای مختلف را تخلیه کنند.
میخواهند بگویند هنجارهای مورد پذیرش قدما را قبول ندارند و از جمله لوازم ارائه این عدم پذیرش نیز میتواند، استفاده ابزاری از لوازم آرایش و در سنین پایین باشد. این فرد در نهایت از نظر روحی نیز دچار اختلال میشود و آرامش روانیش نیز در معرض آسیب قرار میگیرد؛ چرا که در بیشتر موارد آنها خود نیز میدانند که عملشان درست نیست.
اما زمینه ساز اصلی این مخاطره برای نوجوانان قبل از هر چیز بزرگسالان هستند که با در دسترس قرار دادن این لوازم و به سهولت، امکان استفاده را فراهم میکنند.
جوانان نیز که با هجوم تصاویر ارایه شده از رسانهها مواجه هستند و از نزدیک شرایط سایر کشورهای دنیا را ندیدهاند، با تبعیت از محتواهای تولیدی این رسانهها، گمان میکنند، استفاده از این لوازم در تمامی نقاط جهان امری عادی است. عادی تلقی کردن استفاده گسترده از لوازم آرایش و علیالخصوص در سنین پایین که با تبعیت از برخی الگوها مانند بازیگران و... ایجاد میشود، در نهایت عامل خودباختگی فرهنگی این افراد است. این عدم شناخت و الگوبرداری نادرست، در کنار عدم کنترل کافی خانوادهها؛ خود میتواند تبعات جبرانناپذیری ایجاد کند که نه تنها در دختران که در پسران نیز بسیار شایع شده است و میتواند در نهایت به غریبه شدن آن فرد با جامعه بینجامد. از سوی دیگر ادامه این روند به تدریج در نسلهای بعد نیز تاثیرات خود را برجا میگذارد و نسل بعدی نیز با این دریافت منحرف میشود.
استاد دانشگاه، آسیبشناس اجتماعی
ارسال نظر