مروری بر نظرات جامعهشناسان درباره محدودیتهای گذران اوقات فراغت در ایران
وقتی برای فراغت نیست
با پایان تابستان و آغاز سال تحصیلی نو، موضوع و یا به تعبیر مناسبتر، مساله گذران اوقات فراغت بار دیگر مورد توجه جامعهشناسان قرار میگیرد. پرداختن به موضوع اوقات فراغت از آن جهت اهمیت بیشتری یافته است که نشانههای متعددی توجه به این موضوع را در میان خانوادههای ایرانی گوشزد میکنند. فروش بیش از ۱۰۰ میلیارد تومانی فیلمهای اکران شده در شش ماه اول امسال و همزمان تعدد کنسرتهای موسیقی و سفرهای تابستان و بهار، به خوبی نشان میدهد که خانوادهها در فصل فراغت خود، با مساله چگونگی گذران اوقات فراغت مواجه هستند.
با پایان تابستان و آغاز سال تحصیلی نو، موضوع و یا به تعبیر مناسبتر، مساله گذران اوقات فراغت بار دیگر مورد توجه جامعهشناسان قرار میگیرد. پرداختن به موضوع اوقات فراغت از آن جهت اهمیت بیشتری یافته است که نشانههای متعددی توجه به این موضوع را در میان خانوادههای ایرانی گوشزد میکنند. فروش بیش از ۱۰۰ میلیارد تومانی فیلمهای اکران شده در شش ماه اول امسال و همزمان تعدد کنسرتهای موسیقی و سفرهای تابستان و بهار، به خوبی نشان میدهد که خانوادهها در فصل فراغت خود، با مساله چگونگی گذران اوقات فراغت مواجه هستند.این در حالی است که گزارشهای میدانی و پژوهشهای دانشگاهی حاکی از آن است که رضایتمندی خانوادهها و بهویژه جوانان از شیوه گذران اوقات فراغت بالا نیست و انتظارها و توقعات آنان را برآورده نمیکند.در این گزارش به شیوه خلاصه وار، اظهارنظر چند تن از جامعهشناسان و پژوهشگران اجتماعی حوزه اوقات فراغت را مرور میکنیم. این اظهارنظرها پیرامون اهمیت و آسیبشناسی گذران اوقات فراغت در ایران انتخاب شده است. جالب است که هیچیک از جامعهشناسان مطرح ایرانی درباره شیوه کنونی مدیریت اوقات فراغت نظر مساعدی ندارند. مرور گزیده نظرات آنان نشان میدهد که مهمترین پیامدهای بیتوجهی به اوقات فراغت و عدم درک صحیح از نیاز خانواده و شهروندان در این حوزه چیست.
مقصود فراستخواه؛ جامعهشناس
اوقات فراغت در جوامعی معنی پیدا میکند که دارای افقهای گستردهای از انتخاب هستند. در دنیای امروز فقیر کسی نیست که وسایل امرار معاش و مایحتاج اولیه برای بقا ندارد، بلکه کسی است که از فرصت بسط دادن افق انتخابهای خود و ظهور و تامین نیازهای سطح بالای انسانی واجتماعی خود محروم میشود. بر همین اساس، آشکارا میبینیم که اوقات فراغت در جامعه ما مخدوش و بحثانگیز است. چون نه گذار اجتماعی مان را درست طی میکنیم، نه تجربه مدرنیته چندانی داریم. هرچه هم بود، مدرنیزاسیون بود و نه مدرنیته، آن هم نیم بند. نه «ساختار کار» در حدکفایت، مدرن شده است، نه افق انتخابها گسترش یافته است، نه بازار فرهنگ منسجم و سازمان یافته داریم. عجیب است زمان فراغت که زمینهای برای ظهور ظرفیتهای خوب و مثبت انسانی است گاهی معرضی برای انواع آسیبهای اجتماعی و به خطر افتادن سلامت جسم و ذهن و روح جوانان ما میشود که فقط یکی از آنها انواع اعتیادهای ویرانگر است. از این رو باید سیاستها و ابزارهای حمایتی موثرتر از سوی دولت برای جلب مشارکت بخشهای غیردولتی و نهادهای مدنی و «ان. جی. او.»ها (سازمانهای مردم نهاد) به کار گرفته بشود تا امکان ظرفیتسازی برای گذران مطلوب اوقات فراغت فراهم بیاید. این نیز به سیاستهای کلان آزادسازی نیاز دارد. دولت به تنهایی از عهده این امر نمیتواند بربیاید و درست نیست یکجانبه وارد صحنه بشود و تکلیف همه چیز را و محتوای فرهنگ را و اوقات فراغت را تعیین بکند.
محمدسعید ذکایی؛ جامعهشناس
یکی از مشکلات ما در حوزه اوقات فراغت مشکل گفتمان است چراکه پس از انقلاب تاکنون رسوبات، تنشها و نگاههای متفاوت و متضادی در این زمینه دیده میشود و متاسفانه نگاه به فراغت فصلی، و مناسبتی است و فقط در فصل تابستان بازار فراغت داغ میشود. یک بدفهمی در جامعه ایران وجود دارد که فراغت از سر شکم سیری است و فراغت یک موضوع تفننی و لوکس دیده میشود. فراغت جزیی از برنامههای مستمر زندگی ما نیست و این موضوع باعث میشود فراغت را یکی از برنامههای اصلی زندگی خودمان نبینیم و متاسفانه اینکه روزی۲ساعت ورزش کنیم یا در کلاسی آموزشی شرکت کنیم، این فراغت نیست و باید از دبستان همه را با موضوع فراغت آشنا کرد. بهطور خلاصه باید بگویم که حوزه اجتماعی و پویایی برای ساعات شاد یک خانواده نداریم، معلوم است که جوانان به خاطر این موضوع به سمت جبران و جایگزینی آن و استفاده از شیوههای مجازی میروند و در این فضا به ظاهر با دوستان گفتوگو میکنند اما این نقشی در تربیت کنش ارتباطی ندارد و بیشتر ابزاری است. افراط در استفاده از وسایل سرگرمی، دورکردن ما از حوزه عمومی است و این افراط و خلوت کردن در سرمایه اجتماعی به ما کمک نمیکند، البته انتخاب افراطی فضای شبکه برای سرگرمی تنها دلیلش محدودیتهای حوزه عمومی است. سرعت و شتاب جوانان در فضای فراغتی مجازی جای نگرانی دارد و یکی از شیوههایی که نیاز به بازنگری برای روند خصوصیسازی فراغت جمعی دارد، مهیا کردن حوزه عمومی است.
عماد افروغ؛ جامعهشناس
نکته قابل تاملی در این باره وجود دارد و آن این است که باید انسانها خیال آسوده و اوقات فراغتی هم داشته باشند که مطالعهای شکل گیرد. ما همواره از این مشکل یعنی نبودن خیال آسوده و نداشتن اوقات فراغت رنج میبریم. اکنون مشکل ما مضاعف شده است زیرا متاسفانه گرفتاریهای اقتصادی مردم زیاد شده است. نباید قشر خاصی را که مطالعه میکنند در نظر بگیریم و آن قشر را به تمام اقشار جامعه تعمیم و تسری دهیم، اگر منظور قاطبه افراد هستند باید به همه اقشار و آحاد اجتماعی توجه داشته باشیم. فکر میکنم که در شرایط کنونی اوقات فراغت لازم برای مطالعه وجود ندارد. نمیخواهم بگویم که کتاب خوب منتشر نمیشود؛ نه کتاب خوب هم هست، یا اطلاعرسانی خوبی نمیشود یا اینکه کتابهای خوب بنا به دلایلی به اطلاع مردم نمیرسند و اگر این اتفاق هم بیفتد، در نهایت این مردم هستند که زمان و آسایش کافی برای مطالعه ندارند.
کورش محمدی؛ آسیبشناس اجتماعی
مهمترین راهبرد برای پرکردن اوقات فراغت جوانان و استفاده بهینه از این اوقات آن است که تصدی امور مربوط به اوقات فراغت باید به سازمانهای مردم نهاد واگذار شود. در بیشتر کشورهای جهان، سازمانهای مردم نهاد، نقش مهمی در هم افزایی و افزایش مشارکتهای عمومی دارند. ولی در ایران توجه جدی به نقش سازمانهای مردم نهاد در زمینه اوقات فراغت نشده است و این سازمانها برای برنامهریزی جهت اوقات فراغت توانمند نشدهاند و این در حالی است که موضوع مهم اوقات فراغت در کشور ما هنوز متولی خاصی ندارد و همیشه در فصل تابستان هر دستگاهی بهزعم خود برای ارائه برنامههای مشابه وارد عمل میشود. هر یک از دستگاهها اعم از آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی، بهزیستی، وزارت ورزش و جوانان، بسیج، کانونهای مساجد و دیگر دستگاهها بر مبنای سلیقه خود به ارائه برنامه با عنوان اوقات فراغت میپردازند که بسیاری از این فعالیتها مشابه یکدیگر و موازی است. به همین دلیل اوقات فراغت، به ابزاری برای خلاص شدن تبدیل شده و به بازیابی روانی نمیرسد. از سوی دیگر انتظارات از وزارتی مانند وزارت ورزش و جوانان که ۹۰ درصد برنامههای آن روی ورزش متمرکز است نابهجا است زیرا این مطالبات از بالا به پایین، شکل بخشنامه و دستورالعمل پیدا کرده است.برای تدوین و اجرای برنامههای اوقات فراغت جوانان باید نیازسنجی اجتماعی و فرهنگی انجام و این مهم از سوی دستگاههای متولی و رسانهها پیگیری شود.
علیاکبر دهحقی؛ جامعهشناس
خانوادههای ایرانی به علت درگیر بودن با مسائل معیشتی و نبود راهکار و امکان مناسب برای گذران اوقات فراغت دچار فرآیند فرسودگی و افسردگی شدهاند. علایمی وجود دارد که نشان میدهد زندگی خانوادههای ایرانی به این دلیل که زمان کافی برای بازیابی روانی در اختیار ندارند تا بتوانند از دایره اثرگذاری مشکلات اقتصادی فاصله بگیرند، دچار فرسایش شده است. مهمترین راهکار برون رفت از این وضعیت توجه به گذران اوقات فراغت و برنامهریزی دقیق برای تنظیم زمان اوقات فراغت است. متاسفانه در میان تصمیمگیران این حوزه دیواری کوتاهتر از دیوار خانوادهها نمیبینیم و وظیفهای را که باید مسوولان متحمل شوند به دوش خانوادهها انداختهایم و این خطای بزرگی است.
عالیه شکربیگی؛ جامعهشناس
مردم کشور ما بهصورت تفکیک شده اوقات فراغت خود را سپری میکنند و حتی هنوز چگونگی برنامهریزی و مهارت برای گذران اوقات فراغت را نیاموختهاند. ترافیک هر ساله مسیرهای منتهی به مناطق شمالی کشور در تعطیلات آخر هفته گویای این است که اندیشه و سیاستگذاری واقعی و جدی برای گذران اوقات فراغت مردم از سوی نهادهای دولتی و سازمانهای مردم نهاد وجود ندارد. بسیاری از مردم تهران از کار روزانه و فعالیتهای مستمر خسته میشوند و نیاز دارند که برای گذران اوقات فراغت و رفع خستگی استراحت کنند، بنابراین زمانی که اماکن تفریحی برای آنان در شهر ایجاد نشده باشد به سفر و خروج از شهر روی میآورند. در کلانشهر تهران با جمعیتی حدود ۱۰ میلیون نفر باید پارکها و اماکن ورزشی و تفریحی و سینما به اندازه کافی برای تامین نیازهای تفریحی مردم در نظر گرفته شود، اگر دولت و سازمانهای مردم نهاد برای گذران اوقات فراغت مردم کشور برنامه و تدبیری اندیشیده بودند، با این حجم انبوه سفر به مناطق شمالی کشور روبهرو نبودیم که منجر به انسداد مسیر و اسکان مردم در کنار جاده باشیم.
بنابراین شکلگیری نهادهای مدنی در ایجاد اوقات فراغت مردم میتوانند سودمند باشند و در قالبهای نوین برای آنان برنامهریزی کنند.متاسفانه عاملیت مردم در ایجاد اوقات فراغت خلاق بسیار ضعیف است و مهارتهای چگونگی گذران اوقات فراغت را نیاموختهاند، البته گاهی مردم برای گذران اوقات فراغت به گروههای جنسیتی و همسالان خود گرایش پیدا میکنند بهطوری که با گروههای زنانه، مردانه و نوجوانان برای گذران اوقات روبهرو میشویم که نوعی گذران اوقات فراغت تفکیک شده است. براساس شواهد شکل غالب گذران اوقات فراغت برای اکثریت مردم سفر به مناطق شمالی کشور است و کتابخوانی، سینما و کلاس زبان برای مردم به معنای گذران اوقات فراغت نیست البته نارضایتی و گلایهمندی مردم پس از بازگشت از سفر نیز گویای این است که سازماندهی و سیاستگذاری لازم در شهرهای توریستی و تفریحی و زیارتی برای مردم صورت نگرفته است و ارائه خدمات به مردم از طرف دولت و نهادهای مدنی به درستی صورت نمیگیرد.
امیرمحمود حریرچی؛ جامعهشناس
۱۱ تا ۱۲ درصد معتادان را زنان تشکیل میدهند. یکی از دلایل اعتیاد زنان مصرف تفننی مواد مخدر است چراکه راههای دیگر گذران اوقات فراغت به روی آنان بسته شده است. کمبودن فرصتهای گذران اوقات فراغت زنان باعث میشود که آنان در جمعهایی شرکت کنند که امکان پرکردن اوقات فراغت بهصورت ناسالم وجود دارد. بهعنوان نمونه زنان دور هم جمع میشوند و قلیان کشی زنانه خانگی انجام میدهند، بتدریج آنان در کنار قلیان ممکن است مواد مخدر استفاده کنند.افراد پریشانحال و افسرده بیشتر معتاد میشوند چراکه بر اساس تبلیغات سوء با مصرف مواد مخدر افسردگی از بین میرود. میزان افسردگی زنان در جامعه ما دو تا سه برابر مردان گزارش شده است. بر اساس آمار انجمن روانپزشکی ایران از هر سه ایرانی بالغ یک نفر دچار نوعی اختلال روانی است که مهمترین آن «افسردگی» محسوب میشود و «اضطراب» یکی دیگر از این اختلالات است. حقوق زنان در برخی زمینهها استیفا نشده است و فاقد شغل هستند، در اشتغال نیز در اولویت قرار ندارند. در کشور ما حدود ۴.۵ تا ۵ میلیون فارغالتحصیل دانشگاهی زن بیکار داریم. بیکاری زمینهای برای گرایش به اعتیاد است. ما همه راههای گذران سالم اوقات فراغت را میبندیم. در این شرایط امکان گرایش به آسیبهای اجتماعی مثل اعتیاد و بیبند و باریهای جنسی را افزایش میدهیم. اگر راههای انجام تفریحات سالم را باز بگذاریم، امکان ابتلای به آسیب اجتماعی کمتر میشود. در واقع شاد بودن برای مردم باید از سوی جامعه و مسوولان به رسمیت شناخته شود.
نعمتالله فاضلی؛ جامعهشناس
یکی از فرآیندهای مهم تحول جامعه امروز، «زنانهشدن» است. زنانهشدن عبارت است از اهمیت یافتن هرچه بیشتر نقش و جایگاه زنان در فرآیندهای تولید، توزیع و مصرف. از اینرو یکی از عرصههای «زنانهشدن» در دنیای امروزی، «زنانهشدن» فراغت است. در حال حاضر فراغت و سرگرمی به روشهای گوناگونی زنانه شدهاند. در بحث از زنانهشدن فراغت بهعنوان نمونه میتوان گفت در تمامی صنایع سرگرمیساز امروز، زنان نقش گستردهای دارند. این صنایع عبارتند از سینما، تلویزیون، تئاتر، ادبیات و شهربازیها و... . اما فارغ از بحث جنسیت، در تقسیمبندی درخصوص فراغت، دو گروه درونخانگی و برونخانگی مورد پذیرش کارشناسان قراردارد. فراغت درونخانگی شامل مطالعه، گفتوگوهای خانوادگی، تماشای تلویزیون، تزئین خانه، باغبانی و حتی روابط دوستانه، روابط خارج از چارچوب و به دور از چشم خانواده و... است و فراغت برون خانگی که مانند ورزشهای بیرون از خانه، سفرهای کوتاه و بلند، غذا خوردن بیرون از منزل، ملاقات اقوام و دوستان، قدم زدن، خرید و… است.
در حال حاضر، آنچه بیش از پیش باعث توجه برخی از کارشناسان اجتماعی میشود، آن است که پژوهشها حاکی از تغییر سبک زندگی است و از اینرو تغییر سبک اوقات فراغت دختران و زنان جوان شهری بهویژه در اقشار متوسط ساکن کلانشهرها، از شکل درونخانگی به شکل برونخانگی است. امروزه، شاهد آن هستیم که دختران تمایل دارند تا به جای استراحت در خانه، انجام کارهای منزل و پرکردن اوقات فراغت خود با تماشای تلویزیون، مطالعه کتاب و روزنامه و انجام کارهای هنری به سوی انواع فراغتهای بیرون از خانه شامل ورزش، سینما، موزهها، پارکها، کافیشاپها و رفتن به مراکز خرید و قدم زدن در خیابانها بروند. این در حالی است که با توجه به وجود برخی موانع در این فضاها و کمبود فضاهای اختصاصی زنانه برای فراغت یا وجود مشکلاتی برای حضور زنان مانند آزارها و مزاحمتها در فضاهای فراغتی فارغ از جنسیت، مانند سینما، تئاتر، پارک و …؛ گذراندن اوقات فراغت زنان میتواند همراه با آسیبها و تهدیدهایی باشد.
ارسال نظر