فرصتها و تهدیدها - ۵ آذر ۹۳
امیرشهلا به همت تشکلهای اقتصادی بخشخصوصی استان، جشن روز ملی صادرات، در اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی خراسان رضوی برگزار شد. این روزها اگرچه همه نگاهها به توافقات ایران با قدرتهای بزرگ جهانی دوخته شده؛ اما فارغ از فرجام این همه تقلای دیپلماتیک، آن چه باید دستور کار متولیان بخش اقتصادی کشور باشد، ساختن فرصت از تهدید تحریمها و بهره بردن از فضای محدودیتی است که غرب برایمان پیش آورده است. تحریمها بیشتر از هر جا، صنعت نفت و پتروشیمی ما را هدف قرار داده است. پس استراتژی ما باید انتخاب کالای جایگزین نفت برای حضور در بازارهای جهانی باشد.
امیرشهلا به همت تشکلهای اقتصادی بخشخصوصی استان، جشن روز ملی صادرات، در اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی خراسان رضوی برگزار شد. این روزها اگرچه همه نگاهها به توافقات ایران با قدرتهای بزرگ جهانی دوخته شده؛ اما فارغ از فرجام این همه تقلای دیپلماتیک، آن چه باید دستور کار متولیان بخش اقتصادی کشور باشد، ساختن فرصت از تهدید تحریمها و بهره بردن از فضای محدودیتی است که غرب برایمان پیش آورده است. تحریمها بیشتر از هر جا، صنعت نفت و پتروشیمی ما را هدف قرار داده است. پس استراتژی ما باید انتخاب کالای جایگزین نفت برای حضور در بازارهای جهانی باشد. اگر از صنعت جذاب و وسوسه انگیز «خام فروشی» صرف نظر کنیم، پرسودترین و اطمینانبخشترین فروش در بازارهای خارجی چیزی است که اجازه میخواهم آن را «فروش تکنولوژی» نامگذاری کنم! اجازه بدهید با ذکر یک مثال منظورم را بهتر برسانم:
ژاپن سالهاست نفت من و شما را بشکهای ٧٠-٨٠دلار میخرد و با افزودن دستاوردهای تکنولوژیک به آن، از ۱۰ تا صدها برابر قیمت آن بشکه نفت را با میل و رغبتی شایان، از ما پس میگیرد. یک روز آن بشکه نفت را فرآوری و به پلیمر تبدیل میکرد و از آن، رادیوهای ترانزیستوری میساخت و هرکدامش را ٢٠دلار میفروخت. کمی که جلوتر آمدیم، با همان پلیمر، تلویزیونهای لامپی ساخت و علیرغم آن که تنها چند کیلو پلیمر بیشتر در آن مصرف کرده بود؛ اما با قیمتی چند برابر آن رادیوهای چند موج، به پدران من و شما میفروخت. مدتی که گذشت، با استفاده از تکنولوژیهای جدیدتر به جای تلویزیونهای لامپ تصویری، انواع دیگری، نظیر تلویزیونهای FLAT، پلاسما، LCD و LED را روانه بازار کرد.
جالب آن بود که هرچند از پلیمر مصرف شده در نسلهای جدید تلویزیون به شدت کاسته شده بود، اما قیمت آن، چند برابر مدلهای پیشینش بود و این در حالی اتفاق میافتاد که قیمت هر بشکه نفت من و شما را ثابت نگه داشته بودند!ژاپن که میدید محصولاتش بازار خوبی دارد، به همین مقدار رضایت نداد. باز هم نفت خرید و این بار با چند صد گرم پلیمر و مدار و ترانس، تلفن سیار ساخت. تلفنی که بدون سیم بود و در هرکجا که بودی، میشد پیدایت کرد و با تو ارتباط گرفت. مواد اولیه آن تلفن همراه، اگرچه بسیار کمتر از مواد اولیه به کار رفته در رادیو و تلویزیونهای قدیم بود؛ اما قیمتش، چند صد برابر شده بود. چرا؟ چون دوره، دوره داناییمحوری و بود، نه عصر خامفروشی و چوب حراج زدن به منابع کانی و زیرزمینی کشور.
بعدها این سیکل کاملتر شد و به سراغ ساخت دستگاههای فوقتخصصی در رشتههای مختلف پزشکی رفتند و برای هر کدامشان، پول چند صد یا شاید هم، چند هزار بشکه نفت را از جیب من و شما درآوردند.
در عصر «دانشمحوری»، آنهایی که بازی رقابت را میبرند، الزاما از منابع طبیعی سرشار برخوردار نیستند. پیروزی در این زمانه، از آن کسانی است که توانستهاند خوب از سلولهای خاکستری مغزشان استفاده کنند و محصولاتی پرکیفیت، جذاب و منطبق با نیاز مشتری تولید و با قیمتی مناسب عرضه نمایند.
«اقتصاد مقاومتی» یعنی «اقتصاد بدون نفت» و «اقتصاد بدون نفت» یعنی «خلق کیفیت»، «صادرات کیفیت» و «فروش کیفیت».
اگرچه نقشه راه توسعه در خراسان رضوی هنوز آن چنان که باید، شفاف نشده و بین بخشهای صنعت، کشاورزی و توریسم بر سر «محور و مدار توسعه بودن»، آشتی و سازگاری برقرار نشده؛ اما آن چه مورد اجماع نسبی خبرگان و نخبگان استان قرار دارد، این است که باتوجه به حجم سرمایهگذاری صورت گرفته در بخش تولید محصولات صنعتی، متاسفانه ظرفیت مغفول و بلااستفاده زیادی در این حوزه وجود دارد و برای تحقق بهرهوری و افزایش تولید ناخالص استانی باید برای به فعلیت رسیدن این بخش، برنامهای عاجل داشت.
امروز صنعت استان با ظرفیتی بسیار کمتر از حد ایدهآل خود در حال تولید است و این، یعنی بلااستفاده ماندن سرمایهگذاریهای عظیم انجام شده طی سه دهه گذشته. قطعا بخشی از این مشکل، به اعمال تحریمهای ظالمانه غرب بازمیگردد؛ اما در یک نگاه کلی، اگر صنعتگر ما، تولید محصول باکیفیت و دارای مزیت رقابتی را در دستور کارش قرار دهد، زمینه صادراتی شدن خود و تولیدات خود را فرآهم آورده و ظرفیتهای معطل مانده تولید در استان را کاهش داده است. این، در شرایطی که بنا بر آمارها، ایجاد هر شغل پایدار در بخش صنعت، به سرمایهگذاری در حدود ٢٥٠میلیون تومان نیاز دارد، زمینه را برای احیای مجدد ظرفیتهای خالی تولید در استان، بدون نیاز به سرمایهگذاریهای جدید فرآهم میآورد.
ما باید تولید در کلاس جهانی را تمرین کنیم. دوران خط و نشان کشیدن برای مصرفکننده و ناگزیری او به خرید هر جنس بُنجلی که ما به بازار عرضه میکنیم، دیر زمانی است سپری شده! حالا تا مصرفکننده به کالایی نیاز داشته باشد، لیست بلندبالایی از برندهای تامینکننده آن نیاز، فرارویش قرار میگیرد و این، مصرفکننده است که معلوم میکند از کدام محصول و کدام برند حاضر است، استفاده کند.
روزگاری پیشتر، شعار شرکت خودروسازی فورد در آمریکا این بود: «شما هر رنگ خودرویی را بخواهید برایتان میسازیم، به شرط این که مشکی باشد!». حالا اما شرکتهای خودروسازی، رنگ تودوزی ماشینها را هم به انتخاب خریدارانشان موکول کردهاند.
حالا باید با کیفیت تولید کرد، با کیفیت صادر کرد و به فکر بازارهای جدید بود. اگر همین یک درس را برای پایهگذاری اقتصاد مقاومتی آموخته باشیم، شک نکنید تحریمها نه آن که برای کشور تهدید نبوده، بلکه فرصتی دست داده تا به فکر اقتصاد بدون نفت بیفتیم.
ژاپن سالهاست نفت من و شما را بشکهای ٧٠-٨٠دلار میخرد و با افزودن دستاوردهای تکنولوژیک به آن، از ۱۰ تا صدها برابر قیمت آن بشکه نفت را با میل و رغبتی شایان، از ما پس میگیرد. یک روز آن بشکه نفت را فرآوری و به پلیمر تبدیل میکرد و از آن، رادیوهای ترانزیستوری میساخت و هرکدامش را ٢٠دلار میفروخت. کمی که جلوتر آمدیم، با همان پلیمر، تلویزیونهای لامپی ساخت و علیرغم آن که تنها چند کیلو پلیمر بیشتر در آن مصرف کرده بود؛ اما با قیمتی چند برابر آن رادیوهای چند موج، به پدران من و شما میفروخت. مدتی که گذشت، با استفاده از تکنولوژیهای جدیدتر به جای تلویزیونهای لامپ تصویری، انواع دیگری، نظیر تلویزیونهای FLAT، پلاسما، LCD و LED را روانه بازار کرد.
جالب آن بود که هرچند از پلیمر مصرف شده در نسلهای جدید تلویزیون به شدت کاسته شده بود، اما قیمت آن، چند برابر مدلهای پیشینش بود و این در حالی اتفاق میافتاد که قیمت هر بشکه نفت من و شما را ثابت نگه داشته بودند!ژاپن که میدید محصولاتش بازار خوبی دارد، به همین مقدار رضایت نداد. باز هم نفت خرید و این بار با چند صد گرم پلیمر و مدار و ترانس، تلفن سیار ساخت. تلفنی که بدون سیم بود و در هرکجا که بودی، میشد پیدایت کرد و با تو ارتباط گرفت. مواد اولیه آن تلفن همراه، اگرچه بسیار کمتر از مواد اولیه به کار رفته در رادیو و تلویزیونهای قدیم بود؛ اما قیمتش، چند صد برابر شده بود. چرا؟ چون دوره، دوره داناییمحوری و بود، نه عصر خامفروشی و چوب حراج زدن به منابع کانی و زیرزمینی کشور.
بعدها این سیکل کاملتر شد و به سراغ ساخت دستگاههای فوقتخصصی در رشتههای مختلف پزشکی رفتند و برای هر کدامشان، پول چند صد یا شاید هم، چند هزار بشکه نفت را از جیب من و شما درآوردند.
در عصر «دانشمحوری»، آنهایی که بازی رقابت را میبرند، الزاما از منابع طبیعی سرشار برخوردار نیستند. پیروزی در این زمانه، از آن کسانی است که توانستهاند خوب از سلولهای خاکستری مغزشان استفاده کنند و محصولاتی پرکیفیت، جذاب و منطبق با نیاز مشتری تولید و با قیمتی مناسب عرضه نمایند.
«اقتصاد مقاومتی» یعنی «اقتصاد بدون نفت» و «اقتصاد بدون نفت» یعنی «خلق کیفیت»، «صادرات کیفیت» و «فروش کیفیت».
اگرچه نقشه راه توسعه در خراسان رضوی هنوز آن چنان که باید، شفاف نشده و بین بخشهای صنعت، کشاورزی و توریسم بر سر «محور و مدار توسعه بودن»، آشتی و سازگاری برقرار نشده؛ اما آن چه مورد اجماع نسبی خبرگان و نخبگان استان قرار دارد، این است که باتوجه به حجم سرمایهگذاری صورت گرفته در بخش تولید محصولات صنعتی، متاسفانه ظرفیت مغفول و بلااستفاده زیادی در این حوزه وجود دارد و برای تحقق بهرهوری و افزایش تولید ناخالص استانی باید برای به فعلیت رسیدن این بخش، برنامهای عاجل داشت.
امروز صنعت استان با ظرفیتی بسیار کمتر از حد ایدهآل خود در حال تولید است و این، یعنی بلااستفاده ماندن سرمایهگذاریهای عظیم انجام شده طی سه دهه گذشته. قطعا بخشی از این مشکل، به اعمال تحریمهای ظالمانه غرب بازمیگردد؛ اما در یک نگاه کلی، اگر صنعتگر ما، تولید محصول باکیفیت و دارای مزیت رقابتی را در دستور کارش قرار دهد، زمینه صادراتی شدن خود و تولیدات خود را فرآهم آورده و ظرفیتهای معطل مانده تولید در استان را کاهش داده است. این، در شرایطی که بنا بر آمارها، ایجاد هر شغل پایدار در بخش صنعت، به سرمایهگذاری در حدود ٢٥٠میلیون تومان نیاز دارد، زمینه را برای احیای مجدد ظرفیتهای خالی تولید در استان، بدون نیاز به سرمایهگذاریهای جدید فرآهم میآورد.
ما باید تولید در کلاس جهانی را تمرین کنیم. دوران خط و نشان کشیدن برای مصرفکننده و ناگزیری او به خرید هر جنس بُنجلی که ما به بازار عرضه میکنیم، دیر زمانی است سپری شده! حالا تا مصرفکننده به کالایی نیاز داشته باشد، لیست بلندبالایی از برندهای تامینکننده آن نیاز، فرارویش قرار میگیرد و این، مصرفکننده است که معلوم میکند از کدام محصول و کدام برند حاضر است، استفاده کند.
روزگاری پیشتر، شعار شرکت خودروسازی فورد در آمریکا این بود: «شما هر رنگ خودرویی را بخواهید برایتان میسازیم، به شرط این که مشکی باشد!». حالا اما شرکتهای خودروسازی، رنگ تودوزی ماشینها را هم به انتخاب خریدارانشان موکول کردهاند.
حالا باید با کیفیت تولید کرد، با کیفیت صادر کرد و به فکر بازارهای جدید بود. اگر همین یک درس را برای پایهگذاری اقتصاد مقاومتی آموخته باشیم، شک نکنید تحریمها نه آن که برای کشور تهدید نبوده، بلکه فرصتی دست داده تا به فکر اقتصاد بدون نفت بیفتیم.
ارسال نظر