شهرگردی یک خبرنگار درریودوژانیرو
المپیک دررگ شهرجاری نیست
هدیه خطیبی
ریو بعد از جام جهانی ۲۰۱۴ فوتبال دومین تجربه میزبانی یک رویداد بزرگ ورزشی را طی دوسال اخیر سپری میکند. تجربهای که قرار است میلیونها دلار برای شهری که نیمی فقیر و نیمی شرایط نسبتا خوب دارند، درآمد زایی داشته باشد.
همه متحد نیستند : «ریو دوژانیرو »به معنای «رودخانه ژانویه» دومین شهر بزرگ برزیل و سومین منطقه شهری بزرگ آمریکای جنوبی است که حدود هفت میلیون جمعیت دارد. این شهر اما در هر دو میزبانی نتوانسته تمامی بخشهای خود را متحد و درگیر چنین رویدادهایی کند.
هدیه خطیبی
ریو بعد از جام جهانی ۲۰۱۴ فوتبال دومین تجربه میزبانی یک رویداد بزرگ ورزشی را طی دوسال اخیر سپری میکند. تجربهای که قرار است میلیونها دلار برای شهری که نیمی فقیر و نیمی شرایط نسبتا خوب دارند، درآمد زایی داشته باشد.
همه متحد نیستند : «ریو دوژانیرو »به معنای «رودخانه ژانویه» دومین شهر بزرگ برزیل و سومین منطقه شهری بزرگ آمریکای جنوبی است که حدود هفت میلیون جمعیت دارد. این شهر اما در هر دو میزبانی نتوانسته تمامی بخشهای خود را متحد و درگیر چنین رویدادهایی کند. بر خلاف میزبانیهای مفصل شرق آسیا اینجا کار را ساده گرفتهاند. در همان بدو ورود تعداد خیلی محدودی داوطلب کمک یا همان ولنتیر که بعضا هم زبان انگلیسی نمیدانند حضور دارند تا وظیفه خوشآمدگویی و راهنمایی مخاطبان المپیک را انجام دهند. نشانههای المپیکی هم فقط همان عروسک، بج یا لباس المپیک برای فروش هستند، نه برای نشان دادن المپیکی شدن ریو! نمادهای المپیک در نزدیکی ورزشگاهها برای تعیین اینکه چه رشتهای در آن محل مسابقه دارد، دیده میشود.
قیافههای ناراضی: در مسیریهای شهری اوضاع کمی بهتر است.هر چند که باز هم تابلوهای تبلیغاتی یا هر چیزی که نشان بدهد این شهر میزبان المپیک است، دیده نمیشود اما حداقل خط سبزی مسیر حمل و نقل مخصوصی برای وسایل نقلیه مربوط به مسابقات را از مسیر عادی رفت و آمد جدا کرده است.البته حتی با وجود دور زدن ترافیک و دیدن قیافههای ناراضی مردم ریو که کلافه ترافیک هستند، هر مسیری حداقل ۴۰ تا ۵۰ دقیقه زمان بر است.
شهر نقاشیهای دیواری: شاید باید نام دوم شهر ریو را شهر دیوار نوشتهها و نقاشیهای خیابانی بگذارند.فرقی ندارد که ساختمان مخروبه باشد، نوساز، اداری یا غیر اداری، همه جا نقاشیها و نوشتههای مختلف دیده میشود که نود درصد آنها رنگارنگ و حرفهای با طرحهای سه بعدی است.پیغام نارضایتی، هشدار، نام چهرههای محبوب و..... ریو در کل شهر مدرنی نیست. جنگل و دریاهایش آرامش عجیبی به آن دادهاند. هر طرف را که میبینید چند برابر کوههای سبز مناطقی مثل نمکآبرود مازندران را مشاهده میکنید، مردمان این شهر هم کمتر با صدای بلند یا بوق ممتد ماشین آرامش شهر را برهم میزنند.
جای شمال و جنوب شهر عوض شده !: بر خلاف تهران، در ریو زاغهنشینها و محلههای فقیر نشین در شمال شهر یعنی همان جایی که سولهها و ورزشگاههای المپیک احداث شدند، قرار دارند.قطعا بردن فضای المپیک به این سمت برای بهبود شرایط منطقه با ساخت و سازهای دهکده ورزشکاران، خبرنگاران و سالنهای ورزشی بوده است.نکته جالب این است که مناطق زاغه نشین در حاشیه اتوبانها با دیوارهای کاذب منقش به عکسهای ورزشی قبل از این مسابقات پوشانده شده تا کمتر در دید خارجیها قرار بگیرد. هر چه از شمال فاصله بگیری و به سمت ساحل کوپوکاپانا بروی شهر بیشتر به سمت لوکس شدن میرود. بهترین نقاط ریو اطراف مجسمه معروف کوروکوادو هستند. مجسمهای که تندیسی از مسیح است و جزو یکی از عجایب هفت گانه مدرن دنیا لقب گرفته است.فضای کوروکوادو به نحوی است که نمیشود ریو رفته باشی و آنجا نروی ! بلندی کوه در کنار مجسمه عظیم که اقیانوس اطلس و شهر ریو را زیر پای خود دارد و میلیونها توریست را به سمت خود میکشاند. البته فقط اگر هوا آفتابی باشد میتوان بازدید خوبی از کوروکوادو داشت و در غیر این صورت نصف مجسمه داخل مه میرود و امکان بالا رفتن از کوه وجود ندارد. مردم ریو که علاقهای به صرف هزینههای گزاف برای میزبانی المپیک با شرایط نامطلوب اقتصادی و سیاسی کشورشان نداشتند، مراسم افتتاحیه المپیک را چندان جدی نگرفتند اما بای تشویق ورزشکارانشان در سالن رشتههای مختلف کم نمیگذارند. آنها علاقه عجیبی به پرچم خود دارند و حتی در پوشش روزانه خود هم اکثرا لباس زرد رنگ تیم ملی فوتبال کشور وجود دارد.موقعیت جغرافیایی، اقتصادی و سطح رفاهی این شهر مهاجر کمتری به خود جذب کرده اما برای گردش توریستی طرفداران زیادی دارد.
تشکیل خانواده در اولویت: بافت مردمی مردم برزیل نشان میدهد آنها به شدت علاقه مند به تشکیل خانواده هستند و در سنین جوانی ازدواج میکنند و صاحب فرزند میشوند.یک راننده تاکسی ریو میگفت: در سن ۲۲ سالگی دو فرزند پسر دارد. حتی برادر و خواهرهایش هم خانه پدرشان راخیلی زود با ازدواج ترک کردند.
ناامنی و ضعف قوانین: اما آن روی سکه هم این است که در مرکز شهر ریو ناامنی زیادی وجود دارد.آمار دزدی و قتل آنقدر در ریو بالاست که به طنز این موضوع مثل آب خوردن برای گروهی از مردم شده است. ضعف قانون مجازات قتل در ریو برای زیر ۱۸ سالهها که هفت ماه تا حداکثر ۶ سال زندان است، شرایط را برای رفتار بزهکارانه بیشتر فراهم کرده است. نکته جالب این است که بوروکراسی اما در این شهر خیلی قوی است.
خنده به تهدیدها: این روزها از تهدید جدی داعش و زیکا هم در حاشیه المپیک ریو گفته میشود اما این موضوع خارج از ریو خیلی بیشتر جدی گرفته شده تا در درون خود ریو اینجا خبر خاصی از زیکا و ترس مردم از آن به چشم نمیخورد.همچنین با وجود ضعف نظارتی امنیت خوبی در آغاز المپیک برقرار بوده است. به نظر میرسد کسی در المپیک حواسش را پرت این تهدیدها نکرده و همه مشغول کار اصلی خود هستند و حتی با خبر تیراندازی در مرکز رسانهای هم موج نگرانی به راه نیفتاد.
ارسال نظر