۱۰ داستان فراموشنشدنی در مورد خدمات به مشتری
تاخیر یک پرواز برای مادری در حال مرگ
مترجم: مریم رضایی شرکتهای هواپیمایی بزرگ دنیا بر سر خدماترسانی خوب و ویژه به مسافرین و داشتن پروازهای بهموقع با هم رقابت میکنند. اما در ادامه داستانهای خدماتدهی جالب به مشتری، از یک شرکت هواپیمایی میگوییم که با تاخیر کوچکی در یکی از پروازهایش خاطرهای فراموش نشدنی برای یکی از مسافرین خود به جای گذاشت و این اقدام در رسانهها هم مورد استقبال واقع شد. از دست دادن نزدیکان همیشه ناراحتکننده است. اما بودن در کنار آنها در لحظات آخر عمرشان، میتواند تسلی کوچکی در این شرایط سخت باشد. اگر پرواز کری درک به موقع انجام نمیشد، او نمیتوانست در این لحظات در کنار مادرش باشد.
مترجم: مریم رضایی شرکتهای هواپیمایی بزرگ دنیا بر سر خدماترسانی خوب و ویژه به مسافرین و داشتن پروازهای بهموقع با هم رقابت میکنند. اما در ادامه داستانهای خدماتدهی جالب به مشتری، از یک شرکت هواپیمایی میگوییم که با تاخیر کوچکی در یکی از پروازهایش خاطرهای فراموش نشدنی برای یکی از مسافرین خود به جای گذاشت و این اقدام در رسانهها هم مورد استقبال واقع شد. از دست دادن نزدیکان همیشه ناراحتکننده است. اما بودن در کنار آنها در لحظات آخر عمرشان، میتواند تسلی کوچکی در این شرایط سخت باشد. اگر پرواز کری درک به موقع انجام نمیشد، او نمیتوانست در این لحظات در کنار مادرش باشد. وقتی کری درک سوار پرواز هواپیمایی «یونایتد ایرلاین» شد، مادرش در بستر بیماری بود و لحظات آخر عمر را میگذراند. درک میدانست اگر این پرواز را از دست بدهد، نمیتواند قبل از فوت مادرش در کنار او باشد.
pic۱
نتیجه همکاری پرسنل هواپیما برای کمک کردن به این مشتری که فراتر از وظیفه معمول آنها بود، این شد که درک به موقع به بیمارستان رسید تا مادرش را ببیند.
درک که آن شب را در بیمارستان مانده بود میگوید: «در یک لحظه مادرم چشمهایش را باز کرد و فکر میکنم من را شناخت.»
صبح همان روز، مادر درک درگذشت.
pic2
درک بعد از مدتی نامهای به پرسنل شرکت هواپیمایی نوشت و از صمیم قلب از آنها که از هیچ کوششی برای کمک دریغ نکردند، تشکر کرد. داستان درک حتی در اخبار تلویزیون هم پوشش داده شد.
pic۳
درک در هواپیما بود که متوجه شد هواپیما تاخیر دارد و چشمانش غرق در اشک شد. مسوولان پرواز خیلی زود متوجه حالت او شدند و به مشکل او پی بردند. ظرف چند دقیقه، مشکل درک به خلبان هواپیما اطلاع داده شد و او سریعا پیامی را برای یک پرواز دیگر مخابره کرد.
کارکنان هواپیما، پرواز دوم را کمی به تاخیر انداختند تا درک بتواند به موقع سوار هواپیما شود.
او میگوید: «وقتی مسوول گیت اسم من را اعلام کرد، هنوز ۲۰ متر با آن فاصله داشتم.»
وقتی درک در نهایت در هواپیمای دوم نشست، تازه متوجه شده بود برای سوار شدن او چه تدابیری صورت گرفته است. او میگوید: «کاملا احساساتی شده بودم.»
pic4
pic۱
نتیجه همکاری پرسنل هواپیما برای کمک کردن به این مشتری که فراتر از وظیفه معمول آنها بود، این شد که درک به موقع به بیمارستان رسید تا مادرش را ببیند.
درک که آن شب را در بیمارستان مانده بود میگوید: «در یک لحظه مادرم چشمهایش را باز کرد و فکر میکنم من را شناخت.»
صبح همان روز، مادر درک درگذشت.
pic2
درک بعد از مدتی نامهای به پرسنل شرکت هواپیمایی نوشت و از صمیم قلب از آنها که از هیچ کوششی برای کمک دریغ نکردند، تشکر کرد. داستان درک حتی در اخبار تلویزیون هم پوشش داده شد.
pic۳
درک در هواپیما بود که متوجه شد هواپیما تاخیر دارد و چشمانش غرق در اشک شد. مسوولان پرواز خیلی زود متوجه حالت او شدند و به مشکل او پی بردند. ظرف چند دقیقه، مشکل درک به خلبان هواپیما اطلاع داده شد و او سریعا پیامی را برای یک پرواز دیگر مخابره کرد.
کارکنان هواپیما، پرواز دوم را کمی به تاخیر انداختند تا درک بتواند به موقع سوار هواپیما شود.
او میگوید: «وقتی مسوول گیت اسم من را اعلام کرد، هنوز ۲۰ متر با آن فاصله داشتم.»
وقتی درک در نهایت در هواپیمای دوم نشست، تازه متوجه شده بود برای سوار شدن او چه تدابیری صورت گرفته است. او میگوید: «کاملا احساساتی شده بودم.»
pic4
ارسال نظر