گفتوگو با امیر رفعتی خواننده موسیقی سنتی ایران می شود به بهانه برگزاری کنسرتش:
سنتگرایی صرف موجب گریز مخاطب میشود
لیلا رضایی
امیر رفعتی یکی از خوانندگان جوان موسیقی سنتی ایران است که آموزش موسیقی را بهصورت جدی از دوران کودکی آغاز کرد. او پسر قاسم رفعتی خواننده و ردیف دان نام آشنای ایران است و همین نکته باعث شده است تا فعالیت در عرصه موسیقی را همواره جدی بگیرد. این خواننده تا کنون اجراهای زیادی روی صحنه داشته است و سال گذشته هم آلبوم «روزهای خوب» به آهنگسازی حسین سلیمانی را منتشر کرد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. امیر رفعتی در حال حاضر خواننده گروه موسیقی تلفیقی «همنوازان چکاو» است که برنامههای زیادی برای برگزاری کنسرت و تولید آلبوم دارند.
لیلا رضایی
امیر رفعتی یکی از خوانندگان جوان موسیقی سنتی ایران است که آموزش موسیقی را بهصورت جدی از دوران کودکی آغاز کرد.او پسر قاسم رفعتی خواننده و ردیف دان نام آشنای ایران است و همین نکته باعث شده است تا فعالیت در عرصه موسیقی را همواره جدی بگیرد. این خواننده تا کنون اجراهای زیادی روی صحنه داشته است و سال گذشته هم آلبوم «روزهای خوب» به آهنگسازی حسین سلیمانی را منتشر کرد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.امیر رفعتی در حال حاضر خواننده گروه موسیقی تلفیقی «همنوازان چکاو» است که برنامههای زیادی برای برگزاری کنسرت و تولید آلبوم دارند.این خواننده قرار است ۷ بهمن در تهران روی صحنه برود و به همین بهانه با این خواننده گفتوگو کردهایم.
فرزند یک خواننده خوش قریحه و خوش صدا بودن چقدر در خوانندگی شما تاثیر داشته است؟
موسیقی همیشه جزئی از خانواده ما بوده است. در واقع وجود ارزشمند پدرم استاد قاسم رفعتی باعث شد که من به موسیقی علاقهمند شوم و در کنار این، حمایتهای مادرنیز در کنار آموزشهای کاربردی پدرم وجود داشت. این موضوع باعث میشد من بیشتر و بیشتر به این زمینه سوق پیدا کنم. خداراشکر نوازندگی و خوانندگی را از همان دوران کودکی خدمت پدر عزیزم شروع کردم.
شرایط محیطی در انتخابها تاثیربسزایی دارد. شما چقدر تحت این تاثیر بودهاید؟
در رابطه با شرایط محیطی؛ بهخاطردارم وقتی کودک بودم، پدرم یک دوره در کنار استاد شجریان داشتند که چند نفر از اساتید دیگر هم حاضر بودند.این دوره هر هفته یک جایی مثل منزل ما یا دیگر عزیزان انجام میشد و همگی در رابطه با آواز، مرکب خوانی، موسیقی، ساز و اینها بود. من مدام اینها را میشنیدم و همینها خیلی رویم تاثیر داشت و باعث شد گوشم با ملودیهای ایرانی آشنا شود. از همان جا بود که به ساز تنبک علاقهمند شدم و خدمت همایون شجریان -استاد عزیزم -آموزش آن را شروع کردم و به یادگیری ادامه دادم تا گوشم با نغمههای آوازی نیز آشنا شد.
از همکاری با چکاو بگویید و اینکه این همکاری چگونه شکل گرفت؟
من به واسطه اجراهایی که در جاهای مختلف داشتم با دوست عزیزی آشنا شدم به نام مهدی مرتضایی ایشان یکی از نوازندگان چیره دست سنتورهستند. اتفاقا با مهدی اجرایی داشتیم و خیلی ساده و راحت بگویم بعد از آن اجرا احساس کردیم که دلهایمان به هم بسیار نزدیک است.
هدف ازتشکیل این گروه چه بوده است؟
یک روز با هم صحبت کردیم که ایشان به من پیشنهاد کردند ارکستری جمع کنیم و موسیقی تلفیقی انجام بدهیم. چون من هم خیلی به کار تلفیق و موسیقی تلفیقی علاقه داشتم، به این موضوع اشتیاق نشان دادم. همین مساله باعث شد که با گروه «همنوازان چکاو» به سرپرستی ایشان آشنا شدم وبا همدیگر تصمیم گرفتیم کنسرتی داشته باشیم. آشنایی و همکاری ما به این صورت شکل گرفت.
فکر میکنید بهعنوان یک خواننده سنتی خوان توانستهاید به جایگاه قابل توجهی برسید؟
درباره این موضوع که آیا توانسته ام به جایگاه قابلتوجهی برسم یا نه باید بگویم برای من یک موضوع در هنرم خیلی با ارزش است و آن هم در واقع ارزش معنویت در هنر یا در موسیقی است. در واقع برای من سوز و عشقی که در آواز هست خیلی با ارزش است و سعی کردم کارم را با این دو مورد عجین کنم و این چیزی است که از استادم یادگرفتهام. درواقع جایگاهم را از این لحاظ با ارزش میبینم که حداقل پیش استاد خودم روسیاه نباشم و به این دو مورد توجه کرده باشم. حالا اگرچه نامم شاید شهره خاص و عام نیست ولی در دلم از این موضوع خوشحالم که توانستم، ارزش موسیقی و معنویت در آن را حفظ کنم. امیدوارم این روند خودش راه خودش را باز کند و به جایگاه درستی که باید برسد.
در کنسرت پیش رو جز موسیقی سنتی به انواع دیگر موسیقی نیز توجه داشتهاید، چرا؟
من معتقدم که موسیقی بسیار دینامیک و پویاست. در واقع این موسیقی دارد به سمت جلو حرکت میکند که همان سمت تغییر و پیشرفت است، مثل هرچیز دیگری. این ما هستیم که باید این تغییر را بپذیریم و البته با حفظ چارچوبهای موسیقی کلاسیک ایرانی و حفظ آن سنتها وملودیهای ناب ایرانی و همچنین تلفیقی شیرین که به چارچوب این موسیقی لطمهای وارد نکند. من خیلی به این موضوع علاقه دارم و اعتقادم بر همین است و به همین دلیل سعی کردم مسیرم را با گروه «چکاو» به این سمت معین کنم و همینطور تحریرها و فنون تکنیکی که در خوانندگیام در این قضیه وجود دارد همه ریشه در این موضوع دارد که با حفظ چارچوب سعی کردم خلاقیتی در تحریرها و نوع آوازم داشته باشم که به فضای جدید بخورد و با آن هماهنگ باشد. همینطور به چارچوب هم لطمهای وارد نکند و تحریر که یک موضوع واقعا ساختنی است. یعنی تحریر هم میتواند تقلیدی باشد و هم اینکه در آن خلاقیت وجود داشته باشد. چون که واقعا باید براساس آن لحظه و آن شور و حال و اتفاق، آن چیزی که درذهن خواننده است بهصورت یک تحریر شاید بداهه اجرا شود. چنین چیزی خیلی لذت بیشتری برای من دارد، بنابراین سعی میکنم خیلی از تحریرهایم بداهه و براساس حال آن لحظهای باشد که دارم میخوانم. خلاقیتش برایم خیلی پررنگ است تا اینکه بخواهم تقلید کنم ولی خب با این وجود از بزرگان شنیدیم و درذهنمان هم تحریرهای این بزرگان و همین طور پدر عزیزم به هر حال وجود دارد که از آنها هم استفاده میکنم.
از چه خوانندگانی الگو گرفتهاید؟
پدرم و استاد شجریان و دوستانی که به واسطه پدرم با آنها در ارتباط بودم.
در استفاده از تحریرها، فنون و تکنیک خوانندگی مقلد کسی بودهاید؟
خیر و در این رابطه که صدای خودم را داشته باشم و شبیه کسی نخوانم واقعا این موضوع را مدیون پدرم هستم چون که ایشان با سبک و صدای خودشان که از همان اولین روزهای آموزشهایی که به من میدادند، این موضوع را به من تاکید میکردند که صدای خودم را داشته باشم.
با تقلید مخالفید؟
تقلید خیلی کار خوبی است، من نمیگویم بد است ولی تا زمانی که انسان یاد بگیرد و بعداز آن باید از آموختههای خودش استفاده کند و صدایش را به سمت یک شخصیت صدایی مستقل برای خودش سوق بدهد و من سعی کرده ام که شخصیت صدایی خودم را داشته باشم و برای این کار موسیقی بسیار گوش دادم، تقلید کردم ولی در تقلید گیر نکردم. مهم این است که تقلید را به سمتی کشاندم که به شخصیت واحدی برای خودم برسم. من با گروهها و هنرمندان دیگری همکاری داشتم مثل ارکستر آکادمیک تهران،ارکستر ملی مهر، گروه سامان احتشامی که همراه با بابک شهرکی اجراهای مختلفی داشتیم، همینطور گروه سایه سار. چند گروه هم هستند که خیلی حضور ذهن ندارم ولی خب همکاریهای دیگری هم با گروههای دیگر داشتم و از این موضوع خیلی خوشحالم. چون هرکدامشان تجربهای به من داد که باعث شد قدم به قدم این مسیر را جلو بروم.
به نظر میرسد موسیقی سنتی دیگر جایگاه گذشته را ندارد.فکر میکنید چرا؟
اینطور نیست که موسیقی اصیل ایرانی جایگاه گذشته خود را نداشته باشد. همانطور که از اسم آن مشخص است این موسیقی جزو فرهنگ ماست.نهادها و ارگانهای مربوط به موسیقی کشور هیچگونه حمایتی در این رابطه ندارند و حتی اکثر موسیقیهایی که از رادیو و تلویزیون بهعنوان رسانه ملی پخش میشوند صلاحیت شعری و موسیقایی ندارند و همینطور به دلیل نبود فرهنگسازی در این زمینه، موسیقیهایی غیرفاخر و نامعتبر رواج پیدا می کنند و ما از موسیقی اصیل خود فاصله پیدا میکنیم.
فکر میکنید در زمینه خوانندگی سنتی چه امکاناتی باید درنظر داشت؟
از یک جنبه دیگر هم اگر بخواهم به این موضوع نگاه کنم، همان بحث پویا بودن موسیقی است که فکر میکنم صرف اینکه خیلی سنتگرا باشیم باعث این میشود که مردم هم از ما فاصله بگیرند و در واقع این تلفیق، باز هم میگویم بحث تلفیق باعث میشود که این موضوع دوباره جا بیفتد. کمااینکه میبینیم ملودیهای ناب ایرانی که واقعا هیچ موسیقیای در دنیا ندارد وقتی که با یک موسیقی جاز تلفیق میشود بسیار تلفیق خوبی خواهد شد. بنابراین با کمی خلاقیت دراین زمینهها میشود جایگاه بهتری را برای موسیقی سنتیمان داشته باشیم.
کنسرت پیش رو چه ویژگیهایی دارد و قرار است شاهد چه بدعتهایی در اجرای آن باشیم؟
خب این کنسرتی که قراراست در روز هفت بهمن ماه با گروه «همنوازان چکاو» اجرا شود در دو قسمت فارسی و محلی لری است که بخش فارسی آن را من اجرا می کنم و آقای اسدی بخش محلی را اجرا میکند. من فقط در رابطه با بخش خودم صحبت میکنم. در این زمینه ما خیلی سعی کردیم که فضای کاریمان یک مقدار مدرن تر شود.
شما به موسیقی سنتی مسلط هستید اما در گروه همنوایان چکاو جز موسیقی سنتی گویا قراراست به انواع دیگر موسیقی نیز پرداخته شود.آیا چنین رویکردی به ضررتان نخواهد بود؟
ارکسترهای ما حالت تلفیقی دارد و به همین ترتیب آوازی که من میخوانم نوع تکنیکهایش و همینطور تحریرهایم بر همین اساس تغییر میکنند و باز تاکید میکنم چارچوب سنتی درآن وجود دارد و چیزی نیست که اساتید ماهم بخواهند آن را رد کنند. من خودم هم چون روی این موضوع حساسیت دارم، حفظ چارچوب برایم مهم است. بنابراین سعی میکنیم این اتفاق بهصورت جذابی تلفیق بشود و گوش شنونده هم از آن لذت ببرد.
آموزش موسیقی در ایران در چه وضعیتی است؟
در ایران در رابطه با آموزش اساتید برجستهای وجود دارند و من واقعا فکر میکنم در زمینه آموزش در ایران خیلی امکانات قویای وجود دارد. بحث این است که وقتی یک جوان به جشنواره میرود و درآن جشنواره مقام میآورد، بعداز آن بلاتکلیف است. یعنی این مساله معضل ما در ایران است.
فکر میکنید امکاناتی که در ایران در زمینه موسیقی هست، امکانات اندکی است؟
این مشکلات که وقتی جوان به نتیجه میرسد و باید از وی استفاده شود، در اجراهای مختلف روی صحنههای مختلف حضور داشته باشد که بتواند خودش را محک بزند و پیشرفت کند همچنان وجود دارد.
بهعنوان یک خواننده این مشکل برای شما هم وجود داشته است؟
متاسفانه در ایران امکانات اندک است و به لحاظ اجرایی و حمایتهایی که باید بشود، واقعا خیلی محدودیت وجود دارد. برای من هم همینطور بوده است. من خیلی سختی کشیدم و همینطور دارم سختی میکشم. واقعا سخت است چون حمایت خاصی وجود ندارد و این موضوع برای من ناراحتکننده است.
از خودتان و فعالیتهایی که کردهاید، بگویید.
من موسیقی را با ساز تنبک در سال ۱۳۷۸ نزد استاد همایون شجریان شروع کردم و چهار سال خدمت ایشان بودم. به موازات آن، آواز را هم درکنار پدر عزیزم مشغول فراگیری بودم و دوره مقدماتی را کار کردم، بعد دوره عالی را گذراندم و همچنان درمحضر پدر در حال آموزش هستم. افتخاراین را داشتم که در کارگاه استاد شجریان انتخاب شدم و توانستم مدتی درخدمتشان باشم که به علت مشغله کاری و دانشگاه نتوانستم ادامه بدهم. از سال ۱۳۸۴ وارد استودیو شدم و بهصورت حرفهای نواختن تنبک و زمزمه کردن آواز را شروع کردم. سال ۸۷ اولین آلبومم به نام «خزانی» و سال بعد آلبوم دیگری به نام «صبح دریا» منتشر شد. بعد از آن در سال ۱۳۹۰ در کنار پدر عزیزم افتخار داشتم آلبومی را به آهنگسازی زنده یاد «همایون خرم » روانه بازار کنیم و دوسال پیش هم آلبومی به نام «روزهای خوب» رابه آهنگسازی دوست عزیزم حسین سلیمانی منتشر کردیم. تاکنون کنسرتهای متعددی با گروههای مختلف داشتهام. همین طور در سال ۱۳۹۱ در جشنواره زنده یاد ایرج بسطامی شرکت کردم. البته سال ۱۳۸۷،۱۳۸۸ بود که در جشنواره زنده یاد بسطامی رتبه نخست را در رشته آواز کسب کردم و همینطور در سی امین جشنواره فجر مقام سوم را بهدست آوردم.
شما در زمینه موسیقی تحصیلات آکادمیک دارید و برهمین اساس موسیقی را دنبال میکنید؟
من لیسانسم در رشته متالورژی صنعتی بوده و فوق لیسانسم مدیریت کسب و کار است. من موسیقی را بهعنوان یک مسیر جداگانه از تحصیل وبهصورت جداگانه کارکردم و تحصیلات آکادمیک در زمینه مهندسی داشتم. موسیقی را بهصورت مجزا در آموزشگاههای مختلف آموزش دیدم. موسیقی خوب را صاحبان صدای خوب دارند و کسانی که صدای خود را پرورش دادهاند.
فکر میکنید موسیقی ایران جایی برای پیشرفت و دیده شدن داشته باشد؟
بله چرا که نه ؟ قطعا در هر مقولهای جای پیشرفت است و در موسیقی به دلیل علاقهها و علاقهمندیهایی که هست، شاهد پیشرفت خواهیم بود.
برای جهانی شدن موسیقی ایرانی چه باید کرد؟
تلاش ! تلاش و تلاش!
ارسال نظر