کاش به فکر شأن کاپیتان بودید
گنه کرد در بلخ آهنگری
گویا قرار و مدارها برای روز ۱۴ مرداد گذاشته شد؛ اما لحن بیانیه آخر پرسپولیس در اعلام این خبر به مذاق ملوانیها خوش نیامد. سرخها نوشته بودند حقش بود برای وداع جلال از یک تیم بزرگ خارجی دعوت به عمل میآمد؛ اما محدودیت زمانی مانع از این اتفاق شد. ملوان هم از این نوع برخورد خوشش نیامد و اطلاعیه انصراف داد. افکار عمومی به درستی باشگاه گیلانی را محق دانستند و از پرسپولیس خرده گرفتند. قرمزها هم بیانیه دیگری با محوریت دلجویی و عذرخواهی منتشر کردند؛ اما بحث بازی خداحافظی حسینی از همان روز تا به حال مسکوت مانده است. تصاویری که این روزها از تمرینات پرسپولیس منتشر میشود، حاکی از چهره غمگین و افسرده حسینی است؛ پرافتخارترین بازیکن ادوار لیگ برتر که گمان میکند با اعتبار و کاراکتر او بازی شده است.
شاید اگر هرگز بحث بازی خداحافظی به میان نمیآمد، الان جلال خیلی هم شاد و خوشحال داشت کارش را میکرد؛ مخصوصا که بسیاری از بزرگترین بازیکنان تاریخ فوتبال کشور شانس برخورداری از چنین مسابقهای را نداشتند. با این حال دو باشگاه برنامه ریختند، توافق کردند و به خاطر دو کلمه بالا و پایین همه چیز را به هم ریختند. حالا حتی اگر ملوان پای کار بیاید و بازی برگزار شود هم دیگر آن لطف سابق را نخواهد داشت. این داستان، حکایت بارز آهنگری است که در بلخ گناه کرده، اما برای مجازات او در شوشتر یک مسگر را گردن زدند! بیانیه پرسپولیس به جلال حسینی چه مربوط؟ مگر او نوشته یا روی سایت گذاشته؟ مگر او بد سلیقگی کرده؟
باشگاه ملوان بحق دلخور شد؛ اما شاید جا داشت به حرمت یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ این تیم بعد از ابراز دلخوری به مسیر انجام مسابقه برمیگشت و از شخصیت جلال صیانت میکرد. در دنیا از فوتبال برای افزایش دوستیها استفاده میکنند، نه تشدید کینهها. این داستان ماست که انگار به ندرت میتوانیم یک بار را صحیح و سالم به سرمنزل مقصود برسانیم. یک نفر ۲۰ سال در لیگ برتر بازی کرده، رکورددار تداوم و افتخار بوده و قرار است الگویی برای نوجوانان تازهنفس باشد؛ اما مدیریت ناکارآمد چنین آسیبی به جایگاه او میزند. دردناکتر از همه، همچنان این است که جلال اصلا بازی خداحافظی نخواست و داشت یک گوشه کارش را میکرد؛ اما بیخود و بیجهت او را وسط این معرکه آوردند و به سوژه صفحات زرد و زار اینستاگرامی تبدیل کردند. افسوس.