حالا اما سیاوش در مصاحبه‌ای که با اپلیکیشن عادل فردوسی‌پور انجام داده، حرف‌های عجیب و غریبی زده است. در بخشی از گفت‌وگو، او جملاتی با این مضمون به زبان می‌آورد: «در دوران سرمربیگری محمود فکری، باشگاه در پرداخت دستمزد من دچار تاخیر شد. من هم سر تمرین می‌رفتم و بعد از ۱۵ دقیقه به رختکن برمی‌گشتم. آقای فکری می‌پرسید چه شده؟ می‌گفتم به اندازه پولی که دادید تمرین می‌کنم. ایشان مرتب مرا کنار می‌گذاشت و من هم خوشحالم که برای او بازی نکردم. اصلا خودم را شاگرد فکری نمی‌دانم. معلوم بود که تیم در دوران او به جایی نمی‌رسد.» حرف‌های سیاوش واقعا عجیب است؛ مخصوصا که خود فکری هم بعد از برکناری بارها ادعا کرد برخی بازیکنان استقلال آنطور که باید و شاید انرژی نگذاشتند. گفتیم که این مصاحبه بازتاب‌های زیادی داشته که اصلا قصد ورود به آنها را نداریم. اینها لایه بیرونی و سطحی فوتبال است، اما اگر کمی عمیق‌تر به ماجرا نگاه کنیم، بار دیگر درخواهیم یافت محتوای حقیقی این رشته ورزشی، تناسب چندانی با این همه پرخاش و تعصب از سوی هواداران ندارد. بحث یزدانی نیست؛ خیلی از بازیکنانی که هواداران به خاطر آنها عصبی می‌شوند و بعضا به یکدیگر توهین می‌کنند، اساسا پایبندی چندانی به عشق و علاقه یا وفاداری به تیم ندارند. اغلب اینها «حرفه‌ای» هستند؛ به این معنا که پول می‌گیرند و به توپ ضربه می‌زنند. ممکن است اگر پرداخت پول‌شان چند روزی عقب و جلو شود، کل کار را زمین بگذارند. در همین روزهای تابستان که هواداران پرسپولیس، استقلال یا سپاهان و... به هم بد و بیراه می‌گویند، خیلی از مربیان و بازیکنان این تیم‌ها برای یک ریال بیشتر گرفتن، دمار از روزگار باشگاه‌ها در می‌آورند. عشق به فوتبال و تعصب به تیم چیز خوبی است، اما خیلی هم جوش این مربیان و بازیکنان را نزنید. واقعا نمی‌ارزد...