مدیرعامل پرسپولیس از معضلات حضور این باشگاه زیرچتر دولت میگوید
می توانیم اما نمیتوانیم!
از موضوع واگذاری باشگاه پرسپولیس شروع کنیم که با همه اهمیتش زیر اخبار مربوط به حضور تیم شما درکورس قهرمانی گم شده است.
در ابتدا یک سوال مهم و اساسیتری را جواب بدهیم و بعد به سمت جزئیات موضوع برویم. آیا واگذاری پرسپولیس اجتنابپذیر است یا اجتنابناپذیر؟ من میگویم اجتنابناپذیر است. شما یک ساختار دارید و نیروی انسانی و در واقع قوانین بالادستی، درون سازمانی که همه مجموعه آنها یک مدیریت در بالای سر دارد. اگر این ساختار درست نباشد شما هرچه هم که مدیریتتان قوی باشد، قطعا در آنجا موفق نیستید. یک آنالیز از مدیران بعد انقلاب باشگاه پرسپولیس داشته باشیم. شما میبینید از هر طیفی در این مدیریتها حضور داشتند. نظامی با درجه سرداری، استاندار، دکترای اقتصاد از انگلیس، ورزشی، فوتبالی و پرسپولیسی، امنیتی، مجلسی که دو دوره نماینده بوده است، مدیرکل ورزشی مثل مرحوم آقای خطیب و... شما میبینید همه طیف آوردهاند اما خیلی تفاوتی در شرایط نکرده است. اگر یک مدیر موفق نشد و ایجاد اشکال کرد بهخاطر این بود که ساختار مشکل داشت. یک مساله مهم دیگر مساله دولتی بودن است که بزرگترین آسیب است. باشگاه دولتی از قوانین شرکتهای دولتی تبعیت میکند. شما در زمینه جذب اسپانسر با مشکل مواجه هستید و خیلی از موارد دیگر. الان یکسری بحث میکنند که باشگاه پرسپولیس چه ضرورتی دارد که یک واسطه آورده و با او کار میکند.
و اینطور تعبیر میشود که یک درصدی از پول هم باید به او پرداخت شود؟
شما اگر بخواهید در حوزه پوشاک، مواد غذایی، لوازمالتحریر، رستورانها و... قرارداد ببندید شاید چیزی حدود ۵۰ تا قرارداد باید بسته شود. آب معدنی، بیمه، آژانس هواپیمایی و هر چیز دیگر. این قرارداد کاری نیست و تنها قرارداد اسپانسری است. دولت به شما میگوید اگر بالای ۳۰۰ میلیون قرارداد ببندید باید اینها را مزایده بگذارید. معمولا قراردادها هم بالای ۳۰۰ میلیون است. شما ۵۰ تا تشریفات قانونی باید رعایت کنید تا بتوانید ۵۰ قرارداد را ببندید و این یعنی کشتن زمان و انرژی.
پس در واقع این شرکت واسطه این تشریفات را حذف میکند؟
سه ماه طول میکشد تا این قراردادها به سرانجام برسد و آنها را امضا کنید و این یعنی نیم فصل رفته است. هر کدام از قراردادها ۵۰ آگهی روزنامه و جلسه میخواهد. بعضا هم یک نفر اگر در مزایده شرکت کند مزایده برگزار نمیشود و دوباره یک ماه دیگر تمدید میشود تا یک نفر دیگر هم بیاید. این روشی است که قانون میگوید. یک باشگاه حرفهای اصلا نباید اینقدر کند باشد و برعکس باید چابک کار کند. بهعنوان مثال یک نفر میگوید من میخواهم بیمهام را اسپانسر پرسپولیس کنم. این بیمه برنده نمیشود و یک نفر دیگر که به درد نمیخورد برنده مزایده میشود چون این فرد عدد بیشتری داده است اما من بهعنوان مدیر میدانم که گزینه مناسب ما نیست. در اینجا عدد مهم است و صلاحیت مهم نیست. پول را نمیدهد و بعد میگویند پرسپولیس یک قرارداد بست که ترکمانچای بود. مگر دست ما در هنگام این قرارداد باز بوده است. شما کل این پکیچ را به یک شرکت واگذار میکنید که ۵۰ تا قرارداد را آن میبندند و این همه تشریفات حذف میشود. با این حال از حالا این شرکت میتواند به قولی شاخ شود و برود قراردادی ببندد که اطلاعات آن را کامل نگوید و این یعنی واسطه هم تبعات خودش را دارد. حالا اگر ما باشگاه خصوصی و حرفهای بودیم درخواستها را بعد از بررسی در کمیته اقتصادی در هیاتمدیره میآوردیم و تصمیمگیری میشد.
به نظر میرسد ساختار مالکیتی باشگاه هم چندان شفاف نیست.
یک ساختمان باشگاه دارید که اصلا معلوم نیست که سند آن کجاست؟ بعد اگر سند هم باشد و قصد فروش داشته باشید تشریفات زیادی دارد. شما باشگاه خصوصی هستید هیاتمدیره شب تصمیم میگیرد و صبح مزایده گذاشته میشود و سریعا فروخته میشود و بعد با قرارداد با پیمانکار کار استارت میخورد. شما الان بفروشید هم نمیتوانید با پیمانکار قرارداد ببندید. همه کارها از جمله خرید بالای یک مبلغی باید تشریفات داشته باشد و این مساله در فروش، اسپانسر و دیگر موارد هم موجود است. حالا پول هم که در میآورید تمام درآمدهای شما از هزار تومان تا یک میلیارد و بیشتر باید به حساب خزانه برود. وقتی به حساب خزانه برود باید براساس قانون محاسبات عمومی هزینه شود. شما یعنی هم پول درآوردنتان سخت است و هم برای هزینه کردن کار دشواری دارید. در بخشخصوصی اما فقط پول درآوردن سخت است و برای هزینه کردن مشکلی ندارید.
البته در این حرف شما هم بحث داریم. اینکه در فوتبال خرج کردن هم تخصص بالا میخواهد. چون تجربههایی که در بخشخصوصی هم اتفاق افتاده است نشان میدهد صرف اینکه پولی هم داشته باشید و خوب هم خرج کنید تضمینکننده اینکه شما باشگاه موفقی داشته باشید، نیست.
اصلا موضوع ما این نیست، بلکه اصل نحوه هزینه است. موضوع آزادی عمل در هزینه کردن است. مثلا یک گروه متخصص تصمیم میگیرند که این تصمیم درست است و هیاتمدیره تایید میکند اما در باشگاه دولتی نمیتواند اجرا کند. چرا که مصوبههای هیاتمدیره رافع قانون نیست و نمیتواند قانون را انجام ندهد.
تاکنون بزرگترین معضلی که از زیر چتر دولت بودن باشگاهها اسم برده میشد این بود که نمیتوانند بودجهای از طرف دولت بگیرند در عین حال که اسم آن را یدک میکشند. شما الان یک سرفصل جدیدی را باز کردید که اشاره به موضوعات بوروکراسی و قانون و این مسائل است. اگر بخواهید دو، سه سرفصل مهم از مشکلات ساختار باشگاهداری دولتی را نام ببرید چه مواردی است؟
شما اصلا نمیتوانید کار تجاری بکنید. مثلا نمیتوانید پولی را در بانک بگذارید و سود بگیرید. گذاشتن پول دولت در حسابی که سود میدهد، امکان ندارد. شما شاید در یک دورهای تصمیم بگیرید که پولتان را دربانک بگذارید و سود بگیرید، اما این کار غیرقانونی است. هیچ نقشی نمیتوانید در مزایدهها داشته باشید. در مزایده مدیریت یعنی دخالت و دخالت هم یعنی جرم. مدیریت و مهندسی یک مزایده به معنی دخالت است. مزایده مهندسی شده میشود دخالت که خلاف قانون است. شما بگویید من یک مهندسی میکنم که این آب معدنی بیاید و اسپانسر ما شود صبح فردایش به تبانی متهم میشوید کیفیت لباس و اعتماد به آن هم یکی از موارد است. با این حال شما با نظر کارشناسی یک برند را انتخاب میکنید و هیاتمدیره هم میپذیرد. یک مزایده میگذارید در نهایت یک شرکت دیگر برنده میشود. آیا شما اینجا نقش داشتید؟ همینطور اگر بخواهید چیزی را بفروشید یا خدماتی بگیرید یا بدهید در مجموع هر کاری که بخواهید بکنید به همین شکل است. مثلا پول را اگر از AFC به ایران بیاورید باید به حساب دولت بریزید و دوباره بروید با ارز آزاد بخرید. این یعنی ارزان بفروشید و گران بخرید.
این معضلات در باشگاههای دولتی وجود دارد و همه این را میدانیم. مساله غریبی نیست. بهخاطر همین مشکلات دولت به این نتیجه رسیده که این باشگاهها خصوصی شوند. بحثی که در ماههای اخیر شد و شکلی که مجلس برای این ماجرا در نظر گرفت. شما در وهله اول با کلیت واگذاری در فرابورس با آن شکل و اتفاقاتی که در فرابورس رخ میدهد، موافقید.
واگذاری همانطور که گفتم اجتنابناپذیر است؛ اما در حوزه واگذاری و نحوه آن چون تخصصی نداریم، اظهارنظر نمیکنم. با این حال سازمان خصوصیسازی ما برندهایی صدها برابر قیمت پرسپولیس را واگذار کرده و کارشناسان متخصص دارد. با این حال من باید بگویم باشگاهداری دولتی دیگر در ایران امکانپذیر نیست. حالا اینکه چه نحوهای برای واگذاری درست است یک حوزه تخصصی اقتصادی بوده که دوستان در سازمان خصوصیسازی حتما در مورد آن تصمیمگیری میکنند.
باشگاه پرسپولیس با مدعیان مالکیت هم مواجه است. در پرسپولیس هم در یک دورهای آقایان محلوجی و وفایی هرکدام ثبت شرکت کردند و مدعی هستند. آیا در این دورهای که دولت در نظر گرفته اقدامی برای شفافیت این پیچیدگیها صورت گرفته و آیا دولت ماموریتی در این خصوص به شما داده است؟
قبل از انتصاب که چنین چیزی مطرح نبود که به من بگویند مواردی را شفاف کنم؛ اما طی مدتی که بحث خصوصیسازی مطرح شده است، سازمان خصوصیسازی چند گروه را بهعنوان نمایندگان تام الاختیار به باشگاهها معرفی کرد که موضوعاتی از جمله مالیات، اسناد مالکیت، بحث ابنیه و دیگر مسائل را گزارش بدهند. از نظر مالکیت باشگاه پرسپولیس منعی برای واگذاری ندارد. آنچه مطرح شده نشان داده مشکلی ندارد. تمام گزارشها را به سازمان خصوصیسازی دادهایم و در بحث مالیات هم منتقل میشود. کار پیچیدهای نیست و مثلا باشگاه مالیاتی را نداده و از محل فروش کم میشود و پرداخت میشود. در این زمینه به نظرم باشگاه پرسپولیس مشکلی ندارد و مشکل اساسی بحث نرمافزاری است. شما نگاه کنید سازمان خصوصیسازی وقتی ملکهای هشت هزار تا ۵۰ هزار میلیاردی را فروخته است، دیگر عددهای ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیارد عددی نیست. این یعنی موضوع باشگاه پرسپولیس عدد و ریال نیست.
موضوع همین است. احساس میشود کسانی که امر واگذاری کار را پیش میبرند تا حالا میگفتند این شرکتی است که این ساختمان را داشته است یا فلان زمین را دارد. اما هیچ وقت با مساله برند یا یک جایی که فقط اسمش از نظر معنوی میارزد، مواجه نبودهاند.
این تفاوت را در این نشستها احساس کردم. هیچکس نگران قیمتگذاری، تبانی در قیمتگذاری، نحوه آن و دیگر موارد نیست. حتی عدد هزار میلیاردی هم برای این واگذاریها چندان عدد بزرگی نیست و کار به راحتی انجام میشود. اما اینکه به چه کسی بدهیم و چه شروطی بگذاریم مهم است. این مباحث باید تخصصیتر دیده شود و گروههای اجتماعی، فرهنگی و امنیتی حضور پیدا کرده و بررسی کنند. شما نگاه کنید باشگاه پرسپولیس چند جنبه دارد و در هر جنبه از بحث یک آدم را که در این حوزه تخصص ویژه دارد باید بهعنوان نماینده در کارگروه معرفی کند. در این کارگروه با نیت کارگزاری صحبت کنند. همه بیایند و وقتی به یقین رسیدهایم که واگذار شود همه موارد دیده شود. باید کمک کنند و همه چیز برعهده سازمان خصوصیسازی گذاشته نشود؛ چون کارشان اقتصادی است و این سازمان نمیتواند تبعات اجتماعی موضوع را ببیند. به همین علت است نمایندگان مختلف میآیند تا سازمان خصوصیسازی به مسائل خودشان برسند. با این نگاه در جلسات بیایند که کار انجام بشود و دنبال راهحل باشند.
تجربههای قبلی ما در واگذاری به بخشخصوصی یک تجربه شکست خورده است. نکته هم این است که ما باید این آزمون و خطاها را در مورد باشگاههای کوچکتر انجام میدادیم و بعد سراغ باشگاههای بزرگ میرفتیم. روندی که بهنظر میرسد سروته است و سراغ بزرگهایی رفتیم که حساسیت روی آنها بیشتر است. آیا این نگرانی را میپذیرید؟
اتفاقا همین نگرانیها باعث شده که تا به حال واگذار نشود؛ اما یک جایی قرار نیست کار را تمام کنیم؟ مثلا دولتی بودهاند چه موفقیتی داشتهاند؟ طرحهایی داریم چون اعتقاد داریم باشگاه پرسپولیس میتواند سالانه ۱۵۰ میلیارد تومان هزینه داشته باشد. اما موانع قانونی دست ما را بسته و در یک بنبست قرار گرفتهایم.
برخی میگویند با درآمدهای چند ده میلیاردی فعلی نباید مشکلات مالی داشته باشید.
اعدادی که در باشگاه پرسپولیس گفته میشود باید با یک نگاه واقعبینانه باشد. با دلار دولتی با مربی و بازیکن خارجی قرارداد بستهاید و با همین دلار دولتی برای اعزام تیم به مسابقات و مسائل حاشیهای آن برنامهریزی داشتهاید. دلار الان نزدیک ۱۴ هزار تومان شده است و حدود ۴ برابر در حوزه ارزی و ریالی هزینههایت بالا رفته است. چطور میشود کار کرد؟ شما روزی که قرارداد بستید با دلار ۴ هزار تومان بوده است و حساب کردید اسپانسر اینقدر بدهد ما تامین میشویم. مثلا فرض کنید ما یک میلیون دلار یا دو میلیون پول میخواهیم که آن موقع ضرب در ۴ میشد؛ اما الان ضرب در ۱۴ میشود. مگر شما بودجهات را ارزی یا شناور بستهای؟ تورم ببینید چقدر بالا رفته است. هتلها، ترانسفر، مواد غذایی، پوشاک و... همه گران شده است. هزینهها بالا رفته اما در درآمدزایی تفاوتی بهوجود نیامده چون قرارداد ثابت دارید. ضمن اینکه دستتان در درآمدزایی بهخاطر سپردن به دیگری باز نیست. چون سیستم دولتی است. اگر دست خودمان بود کار را بسته بودیم. چه کسی گفته باشگاه را میتوان با ۴۰میلیارد تومان اداره کرد؟ ما مستندات داریم و روی هوا حرف نمیزنیم. نمونه خیلی ساده آن این است که اگر ۲میلیون دلار ارز میخریدی ۸ میلیارد تومان میشد الان همان عدد را باید ۳۰ میلیارد تومان بدهید. این مساله نه در مورد کادرفنی بلکه در مورد هواپیما یا سفرها هم صادق است. اصلا این طور نیست که باشگاه را با ۲۰، ۳۰ میلیارد تومان ببندیم.
روشهای درآمدی چیست؟ مثلا اگر شما مدیرباشگاهی بودید که کاملا خصوصی اداره میشد چه میکردید؟
در فن شاپ و کارهای اسپانسرینگ و کارهای مشارکتی میتوان درآمد خوبی داشت. در برندینگ هم میتوان با جاهای مختلف قرارداد بست. تبلیغات روی پیراهن کوچکترین موضوع باشگاه پرسپولیس است و شما میتوانید با جاهای دیگر قرارداد مشارکتی ببندید و هرچه بیشتر باشد باشگاه هم بیشتر میگیرد. با برند لباس قرارداد میبندیم. به ما لباس میدهند و تمام میشود اما شما فن شاپ پرسپولیس را در سراسر کشور تاسیس کنید؛ یک لباس درجه سوم، جنس عالی و همه چیز داشته باشید از کلاه، دستکش و هر چیز دیگر ورزشی در حوزه پرسپولیس که بتواند درآمدزایی داشته باشد تولید کنید و بفروشید. سرمایهگذاری از اسپانسر و برند برای پرسپولیس و درصد آن را بگیرید. آن وقت ببینید چه عدد بزرگی میشود. اشتباهی که قبلا میشد اسپانسر را به نام پرسپولیس میزدند که استقبال نشد. باید برند شناختهشده بیاید و نام پرسپولیس کنار آن قرار گیرد آنوقت موفق خواهید بود. سادهترین کار اتفاقی بود که در مورد مثلا یک اپلیکیشن حملونقل رخ داد. کاری به شکل قرارداد نداریم اما خدماتی که میدهند این بود که طرفدار پرسپولیس باشید و استفاده کنید یک امتیاز برای باشگاه در نظر گرفته میشود. عدد کوچک است اما در مجموع رقم بزرگی میشود.
کارت هواداری چندین بار تجربه شده و موفق نبوده است چون یک کارت محدود بود اما از این کارت میتوان استفادههای زیادی کرد. عملیات بانکی و اینکه بتوانند با آن از فروشگاههای مختلف خرید کنند و هرچقدر بخرند یک درصد به حساب باشگاه برود. از دلایلی که این کارها موفق نبوده است اولین آن دولتی بودن است و بعد هم تغییرات مدیریتی زیاد. سومین دلیل حواشی بوده است که مدیران باشگاه تمام وقتشان صرف خنثی کردن آن میشود. شما در باشگاه پرسپولیس لحظه آرامی ندارید. فکر مدیر آرام نیست و بعضا فکر جای دیگر صرف میشود که هیچ سودی برای باشگاه ندارد و تنها اقدامات انجام شده را خنثی میکند. مدیر باید یک فکر آزاد داشته باشد. مثلا یک هوادار به من میگوید چرا هر روز سرتمرین نیستی. واقعا من باید وقتم بابت این کارها صرف شود یا دنبال کارهای کلان بروم؟ اگر بازیکن خوب میخواهید جدا از اینکه باید بحث تیمهای پایه را جدی بگیریم و از آنجا بازیکن بالا بیاید یک کار بلندمدت و وقت میخواهد که احتیاج به سواد مدیریتی دارد. وقتی شما یکسال در باشگاه هستید برنامه بلندمدت چه معنایی دارد؟ مسائل اقتصادی کم مشکلی نیستند.
شما بخواهید بازیکن خارجی هم بگیرید دلار و یورو میخواهد و مگر میشود با درآمد ریالی آن را تامین کرد. دوستان میگویند بلیت رایگان شود. اگر این اتفاق بیفتد از کجا درآمدزایی کنیم؟ از قسمت ویآیپی ما سوءاستفاده میشود. آن را به کسانی دادهایم که هیچ نفعی برای ما ندارد. از پاویون و VIP بهره نمیبریم. اینها باید در اختیار هواداران و حامیان خاص ما باشد که برای باشگاه پول میآورند. در بحث بلیتفروشی برای هر بازی بهخصوص دربی همه وقتمان صرف بلیتهای رایگان و میهمان میشود و همه توقع دارند. الان AFC چهکار میکند؟ آنها میآیند یک سهمیه را به اسپانسرهای خودشان میدهند. ماهم باید به اسپانسرمان شخصیت بدهیم تا از سرمایهگذاریاش راضی باشد.
چه ظرفیتهایی باید برای بخشخصوصی دیده شود تا آنها مجاب شوند بیایند؟
ما اولین کشوری نیستیم که میخواهیم باشگاهها را به بخشخصوصی واگذار کنیم و این یک مساله امتحان پسداده در دنیاست. راه و هزینهای است که پرداخت کردهاند و شما از این تجربه بهصورت مجانی استفاده میکنید. باید ببینیم که آنها چه کردند و کارهایی مثل معافیت مالیاتی، تعرفهها و تخفیفهای خاصی که داده میشود از جمله مواردی است که کمک به جذب بخشخصوصی میکند.
فرض را بر واگذاری استقلال و پرسپولیس بگذاریم. در این صورت آنها رقبایی دارند که از منابع نامحدود دولتی استفاده میکنند. مثل فلان باشگاه که زیرنظر کارخانه دولتی است. این رقابت نابرابراست.
پتانسیل باشگاه پرسپولیس با پتانسیل هیچ باشگاهی برای درآمدزایی قابل مقایسه نیست و ما از آن درست بهره نمیبریم. برای درست استفاده کردن در سیستم دولتی موفقیت چندانی ایجاد نمیشود چون دست باز نیست. این یعنی میتوانیم و ظرفیت داریم اما نمیتوانیم، چون قوانین دست و پا گیر است و با اینکه درست هستند اما برای اداره یک باشگاه حرفهای متناسب نیستند. برای باشگاهی که بخواهد کجدار و مریز کار کند خوب است اما برای سرعت گرفتن و پیشرفت نه. پرسپولیس اگر خصوصی بشود و درست مدیریت شود مشکل مالی که نخواهد داشت هیچ، اضافه هم میآورد.
ارسال نظر