نقدی بر پیشداوری و تحلیلهای عجولانه در فوتبال ایران
به کجا چنین شتابان؟
آیا برانکو با رفتن کیروش ضعیف شده؟
یکی از عجیبترین تحلیلهایی که این اواخر شنیده شده و مخصوصا بعد از توقف پرسپولیس برابر نساجی شاهد تکرار و تقویت آن بودهایم، فرضیه افت انگیزشی برانکو بعد از خروج کارلوس کیروش از ایران است. مدافعان این فرضیه عجیب بر این باورند که جنگ بیرون از زمین برانکو و کیروش کمک کرده بود آنها با میل برتریطلبی بیشتری به کار ادامه بدهند، اما حالا که یک سر این ماجرا از رقابت بیرون رفته، انگیزه برانکو هم کاهش یافته و در نتیجه پرسپولیس نسبت به گذشته نتایج ضعیفتری میگیرد! واقعا معلوم نیست این همه عطش برای تحلیلهای شتابزده و ربط دادن هر دو مقوله نامربوطی به هم، از کجا سرچشمه میگیرد. بعد از خروج کیروش از ایران، پرسپولیس در کوتاهترین زمان ممکن و در اوج فشردگی، ۹ بازی در ۳ تورنمنت انجام داده که حاصل آن ۵ پیروزی، ۳ تساوی و یک شکست بوده است؛ آیا این آمار آنقدر بد است که برای تفسیرش باید دنبال عوامل عجیب و غریب باشیم و به همین زودی بحث تاثیر خروج کیروش را پیش بکشیم؟
تازه فراموش نکنیم تنها باخت پرسپولیس در شرایطی بسیار عجیب و با دخالت عوامل بیرونی مقابل فولاد خوزستان اتفاق افتاده است. شاید اگر در همان بازی پنالتی نادرست فولاد اعلام نمیشد و شاید اگر در دیدار اخیر با نساجی یکی از ۱۵ موقعیت هدر رفته سرخپوشان گل میشد، الان آمار امتیازگیری این تیم از معدل قهرمانی هم بالاتر بود. اصلا با همین شرایط فعلی بیایید به اعداد و ارقام استناد کنیم؛ پرسپولیس از ۶ بازی لیگیاش در آغاز نیمفصل دوم ۱۱ امتیاز گرفته و صدای اعتراض همه بالا رفته، درحالیکه سرخپوشان در نیمفصل اول از همین ۶ بازی ۱۲ امتیاز گرفته بودند؛ یعنی فقط یک امتیاز بیشتر از امروز! کجای دنیا غیر از ایران ممکن است به خاطر یک امتیاز، قیصریه را آتش بزنند و به نتایج تخیلی و عجیبی از این دست برسند که: «کاش اصلا پنجره نقلوانتقالاتی باز نمیشد» یا «کاش کیروش از ایران نمیرفت و برانکو را با انگیزه نگه میداشت»؟
آیا فرهاد مجیدی خط حمله استقلال را راه انداخته؟
بین دو نیمفصل سرانجام معمای دستیار ایرانی وینفرد شفر حل شد و درحالیکه از امثال مجتبی جباری و داریوش یزدانی بهعنوان گزینه حضور در کنار مربی آلمانی نام برده میشد، فرهاد مجیدی روی نیمکت آبیها نشست. پس از آن استقلال در دو بازی متوالی به پیروزیهای پرگل ۴ بر صفر و ۳ بر صفر برابر پیکان و ذوبآهن دست یافت. همین کافی بود تا انبوهی از تحلیلهای ریز و درشت در مورد اثرگذاری مثبت مجیدی روی خط حمله استقلال منتشر شود. در این مدت بسیار گفته شد که چون مجیدی خودش مهاجم بوده، توانسته گره خط حمله استقلال را باز کند و ضریب دقت فورواردهای این تیم را افزایش بدهد. در اینکه مجیدی در دوران بازیگری مهاجم قابلی بود تردیدی وجود ندارد، اما حتی اگر او مربی خوبی باشد و عصای جادویی هم دستش بگیرد، باز امکان ندارد ظرف کمتر از یک ماه، خط حمله استقلال را زیر و رو کند.
این حرفها را فقط در فوتبال ایران میشود شنید. بد نیست به این نکته توجه کنید که اگر استقلال در دوبازی اول دستیاری فرهاد مجیدی ۷ گل به ثمر رساند، بازیکنان این تیم در دو بازی آخر نیمفصل اول برابر سپیدورد و نفت آبادان موفق به زدن ۸ گل شده بودند! این یعنی بهبود عملکرد هجومی استقلال یک «روند» نسبتا مستمر بوده که ممکن است حضور مجیدی هم مختصر تاثیری روی آن گذاشته باشد. همچنین از یاد نبریم استقلال در شروع نیمفصل دوم عناصر هجومی زهرداری مثل پاتوسی، ایسما و منشا را به خدمت گرفت که قطعا به این تیم کمک کرده است. این همه عجله برای قضاوت، شبیه این است که الان به آمار ضعیف یک گل زده استقلال در دو بازی متوالی برابر الدحیل و نفت مسجد سلیمان پیله کنیم و مثلا آن را نشانه نوعی بحران به شمار بیاوریم؛ آیا چنین رویکردهایی منطقی است؟ دو هفته حتی برای قضاوت در مورد عملکرد یک سرمربی هم بسیار کم است، اما ما در ایران قادریم ظرف چنین مدت کوتاهی، میزان اثرگذاری دستیارها را هم تخمین بزنیم!
آیا بودیمیر به درد نمیخورد؟
در فصل نقلوانتقالات زمستانی برانکو تصمیم گرفت اسم گادوین منشا را از لیست پرسپولیس حذف کند و بهجای او رضا قوچاننژاد را به جمع سرخپوشان بیاورد. با این وجود رقم درخواستی گوچی زیاد بود و مدیران پرسپولیس به ناچار گزینه دوم لیست برانکو یعنی ماریو بودیمیر کروات را سرخپوش کردند. بودیمیر در چند نمایش اولش برای پرسپولیس چندان خوب بازی نکرد و همین مساله کافی بود تا قاضیان شتابزده فوتبال ایران به تندی عملکرد برانکو در جانشینی این بازیکن با گادوین منشا را زیر سوال ببرند. داستانسراییها خیلی زود شروع شد؛ اینکه او نباید منشا را از دست میداد و بودیمیر اصلا به درد فوتبال نمیخورد.
عجیب است که سابقه موجه برانکو در حذف ستارههای دانهدرشتتری مثل مسلمان و رضاییان هم باعث نمیشود این جماعت به سرمربی موفق پرسپولیس اعتماد کنند. درحالیکه انتقادات از ماریو میرفت تا به سرعت وارد فاز شائبه «دلالی» شود، مهاجم کروات راه افتاد و برابر نفت آبادان و پاختاکور، دو بازی قابل قبول با یک گل و یک پاس گل انجام داد. این درحالی است که منشا هم فعلا در اسقلال فقط یک گل زده، در حالی که او سومین سال حضورش در فوتبال ایران را پشت سر میگذارد، اما دوره حضور بودیمیر در کشورمان تازه یک ماهه شده است. هنوز هم معلوم نیست بودیمیر بهتر خواهد بود یا منشا، اما آیا برای انگ زدن به برانکو و محکوم کردن او، حداقل به کمی بردباری و زمان نیاز نداریم؟
آیا قطبی باید جانشین برانکو شود؟
از هفته پانزدهم لیگ امسال، افشین قطبی هدایت فولاد خوزستان را بهدست گرفت و از ۴ بازی اول، سه پیروزی و یک مساوی بهدست آورد. همین آمار درخشان و بهخصوص برتری او برابر تراکتورسازی و پرسپولیس باعث شد کلی تحلیل فوری در مورد شایستگیهای این مربی منتشر شود. کارشناسان عجول حتی نقشه راه هم طراحی کردند؛ اینکه قطبی در پرسپولیس جانشین برانکو شود و برانکو هدایت تیم ملی را بهدست بگیرد! هنوز نگارشها و ستایشها ادامه داشت که سه باخت متوالی برای فولاد و قطبی از راه رسید و نطق منتقدان هیجانزده کور شد. فارغ از اینکه قطبی در ادامه فصل چه میکند، پرسش کلیدی این است که چطور میتوان نتایج خوب یک مربی طی تنها چهار هفته اول را پای درایت فنی او گذاشت؟ چهار هفته حتی برای یاد گرفتن اسم و پست بازیکنان اصلی و ذخیره هم کم است، چه برسد به تحلیل تاکتیکی و ارائه راهبردهای فنی برای بهبود عملکرد تیم. به راستی که عجب جماعت ناشکیبی هستیم ما!
آیا سرخابیها در لیگ قهرمانان شانسی ندارند؟
توقف پرسپولیس و شکست استقلال در گام اول فصل جدید لیگ قهرمانان باعث شده مرثیهسراییها در مورد عقبماندگی فوتبال ایران دوباره از سر گرفته شود و بگویند و بنویسند که ما هیچی نیستیم و به هیچ کجا نخواهیم رسید؛ اما آیا واقعا فقط با یک بازی میتوان در مورد یک تورنمنت نظر داد؟ این درست که با شاهکار کنفدراسیون فوتبال آسیا هشت قدرت غرب قاره در دو گروه سوم و چهارم جمع شدهاند، اما فقط یک بازی هرگز نمیتواند سرنوشت یک فصل را تعیین کند. وقتی پارسال پرسپولیس بازی رفت مرحله گروهی با السد را با شکست ۳بریک پشتسر گذاشت، چه کسی میتوانست تصور کند این تیم به فینال لیگ قهرمانان میرسد؟ با این وجود پرسپولیس در ادامه سه بار دیگر با السد بازی کرد و با دو برد و یک مساوی برابر این تیم به بازی نهایی لیگ قهرمانان رسید. کمی صبور باشید. کمی صبور باشیم. این همه عجله کردیم و به جایی نرسیدیم؛ چرا یک بار شکیبایی را امتحان نمیکنیم؟
ارسال نظر