شوک هدایتی به خصوصی‌سازی سرخابی‌ها

موضوع به دور قبلی تلاش‌های دولت و سازمان خصوصی‌سازی برای واگذاری سرخابی‌ها مربوط می‌شود. در آن مقطع و بعد از چهار دور مزایده، برای استقلال مشتری پیدا نشد، اما پرسپولیس دو مشتری جدی داشت که یکی از آنها همین حسین هدایتی، مالک برند استیل‌آذین ایرانیان بود؛ مردی که نهایتا مزایده را برد و در آستانه محقق کردن رویای دیرینه‌اش یعنی تملک باشگاه پرسپولیس قرار گرفت، اما نهایتا مراجع ذی‌صلاح «اهلیت» او را تایید نکردند و پس از مدت کوتاهی با مصوبه هیات‌وزیران و با استناد به «فرهنگی» بودن دو باشگاه، پرسپولیس و استقلال تحت مالکیت وزارت ورزش باقی ماندند. در تمام طول سال‌هایی که حسین هدایتی با بذل و بخشش‌هایش در فوتبال اسمی برای خودش دست و پا کرد، شائبه‌های اقتصادی زیادی در مورد فعالیت‌های او وجود داشت و بسیار پیش‌آمد که از بدهی‌های کلان وی سخن به میان بیاید.

هدایتی هم که ظاهرا هیچ‌وقت از این حرف و حدیث‌ها و دامن زده شدن به شهرتش ناراحت نمی‌شد، مدام جملاتی با این مضمون به زبان می‌آورد: «بدهی مال مرد است. مگر می‌شود من کار اقتصادی در این حجم انجام بدهم و بدهی نداشته باشم؟» با این وجود نهایتا عکس هدایتی با لباس مخصوص زندانیان توسط رسانه‌ها شکار شد تا حالا کاراکتر او ابعاد متفاوتی پیدا کند. البته هنوز هیچ اتهامی ثابت نشده و برای قضاوت باید منتظر رای نهایی دادگاه باقی بمانیم، اما دیروز سایت انتخاب به نقل از نماینده دادستان نوشت: «در پرونده حاضر موسوم به پرونده گروه هدایتی، آقای حسین هدایتی دولابی در پوشش ۸ فقره شرکت‌های صوری اقدامات مجرمانه انجام داده است. حسین هدایتی از طریق گماردن برخی اشخاص بی‌بضاعت به‌عنوان مدیران این شرکت‌ها به مقدار ۵۸۶ میلیارد تومان از وجوهات دریافتی از بانک سرمایه را خارج و تسهیلات دریافت کرده است. اتهام متهم ردیف اول با تبانی با یکی از مدیران صندوق ذخیره فرهنگیان و مدیران ارشد بانک جهت اخذ اعتبارات غیر قانونی از بانک محرز است.»

باز هم مزایده با همین شرایط؟

درحال‌حاضر یک بار دیگر بحث واگذاری پرسپولیس و استقلال از سر گرفته شده؛ در این میان مجلس اصرار به واگذاری از طریق فرابورس دارد و البته وزارتخانه ظاهرا روی تکرار طرح مزایده مصر است. هر کدام از این دو مدل هم عیب و اشکالات خاص خودش را دارد. در سیستم مزایده بار دیگر این نگرانی وجود خواهد داشت که یک سرمایه‌گذار مساله‌دار شبیه همین آقای هدایتی تملک باشگاه‌ها را در اختیار بگیرد و با سرنوشت تیم‌هایی بازی کند که به احساسات میلیون‌ها ایرانی گره خورده‌اند. طبعا اگر الان هدایتی مالک پرسپولیس بود و این وضعیت برایش وجود داشت، سرخپوشان به جای تلاش برای هت‌تریک در قهرمانی، در برزخی تاریخی به سر می‌بردند؛ چراکه بعد از واگذاری دیگر اهرم قابل اتکایی هم برای نظارت و بازپس‌گیری تیم از مالک فاقد صلاحیت وجود ندارد.

اردیبهشت ۹۴ در مزایده چهارم حسین هدایتی رقابت تصاحب پرسپولیس را از شرکت بهنام پیشرو کیش برد، اما در آخرین ثانیه‌ها صلاحیت وی احراز نشد. هدایتی که به‌شدت نسبت به این مساله اعتراض داشت، همان زمان در مصاحبه‌ای گفته بود: «شرکت استیل آذین برندی است که ۳۵ سال قدمت دارد. من از ۱۶ سالگی که در دبیرستان بودم کارخانه‌داری می‌کنم. استیل‌آذین ایرانیان با ۲۱ هزار میلیارد سرمایه اسمی نشان می‌دهد که چقدر دارایی دارد. اهلیت از ۳ منظر باید بررسی می‌شد که به لحاظ امنیتی و عدم سوء پیشینه خوشبختانه مشکلی نداشتیم اما اعلام کردند به سیستم بانکی کشور بدهکار هستیم. من بدهی بانکی دارم و اکنون برای اولین بار باید اعلام کنم ۱۳۱ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان بدهکار هستم اما این بدهی معوقه نیست و بدهی جاری است.» به این ترتیب حالا فصل جدیدی از نگرانی هواداران پرسپولیس و استقلال آغاز شده؛ نگرانی از این جهت که بار دیگر سرمایه‌گذاران شبهه‌دار و ماجراجو وارد گود شوند و این بار در میان غفلت مسوولان، سهام سرخابی‌ها را تصاحب کنند. در این صورت ممکن است ضربه‌ای تاریخی و بی‌نظیر به پیکر این دو باشگاه وارد شود؛ ضربه‌ای که جبرانش اصلا ساده نخواهد بود.

قصه تکراری

صد البته مساله ظاهر شدن سرمایه‌گذاران بخش خصوصی فوتبال ایران در دادگاه‌های اقتصادی اصلا چیز عجیب و جدیدی نیست. پیش از حسین هدایتی، بابک زنجانی هم که مالک باشگاه راه‌آهن تهران بود دادگاهی شد و روند پیچیده رسیدگی به اتهامات او همچنان ادامه دارد. امیرمنصور آریا با نام دیگر مه‌آفرید امیر خسروی هم از جمله سرشناس‌ترین فعالان اقتصادی فوتبال ایران بود که شهریور ۹۰ در پرونده مشهور اختلاس سه هزار میلیارد تومانی محاکمه و به اعدام محکوم شد. آریا مالکیت باشگاه داماش گیلان را بر عهده داشت؛ تیمی که بعد از اعدام او با مشکلات فراوان مواجه شد و امتیازش را واگذار کرد. شبیه این سناریو برای راه‌آهن بابک زنجانی هم تکرار شده و شاید اگر هدایتی پرسپولیس را تصاحب می‌کرد، الان هواداران این تیم نیز باید نگران می‌شدند.

در جنوب کشور مساله تملک باشگاه ریشه‌دار استقلال اهواز (با استقلال خوزستان کنونی اشتباه نشود) از سوی علی شفیع‌زاده هم یک الگوی شکست‌خورده دیگر از حضور ماجراجویانه سرمایه‌گذاران مساله‌دار در فوتبال ایران است. مجموعه این مسائل نشان می‌دهد در غیاب سازوکارهای مدرن درآمدزایی مثل حق پخش تلویزیونی که می‌توانند فوتبال ایران را سودآور و برای سرمایه‌گذاران سالم به حوزه‌ای جذاب تبدیل کنند، عمدتا کسانی وارد این فضا می‌شوند که دنبال اهداف غیرمالی هستند و همین مساله باعث نگرانی عمیق است. قطعا تنها راه خلاصی فوتبال ایران از ابزار سرگرمی متهمان اقتصادی، اصلاح زیرساخت‌ها و تبدیل کردن آن به یک صنعت سودآور است؛ مثل همه جای دنیا.