بدون هوادار، هرگز!

 تیم قعرنشین مشهدی که با چنگ و دندان دنبال کسب تک امتیازها است و به آب و آتش می‌زند تا در لیگ بماند، در بازی خانگی‌اش تحت فشار شدید تماشاگران یک امتیاز سرنوشت‌ساز را در ثانیه‌های پایانی از دست داد تا عرصه بر این تیم تنگ شود. توجه داشته باشید که پول اجاره ورزشگاه ثامن را هم باشگاه سیاه‌جامگان می‌پردازد و طبیعی است که آنها از حمایت شدن تیم رقیب در چنین شرایطی به‌شدت دلخور باشند. در واکنش به گلایه‌های مدیران سیاه‌جامگان اما فتاحی، مسوول برگزاری مسابقات سازمان لیگ مدعی شد نمی‌توان ۱۰هزار پرسپولیسی را پشت در نگه داشت، آن هم درحالی‌که سکوها خالی است. حالا همه این مسائل، فوتبال ایران را با نسخه‌ای جدید از یک چالش قدیمی مواجه کرده است؛ اینکه آیا برخورداری تیم‌هایی مثل پرسپولیس و استقلال از امتیاز ویژه حمایت هواداران در بسیاری از شهرهای کشور، با روح فوتبال حرفه‌ای در دنیا منافات دارد یا نه؟

فلسفه فوتبال، به‌خاطر مردم است

شاید روی کاغذ منطق مدیران و مالکان سیاه‌جامگان درست و قابل قبول باشد. آنها به‌عنوان میزبان حق دارند در صورت لزوم حتی ورزشگاه را خالی نگه دارند، اما به هواداران تیم مقابل سهمیه اضافی ندهند. شاید حتی با ترفندهایی مثل پیش‌فروش اینترنتی بلیت ورزشگاه برای هواداران تیم میهمان بتوان از تجمع آنها در مقابل ورزشگاه و «امنیتی» شدن موضوع جلوگیری کرد، اما آیا چنین اتفاقی با ذات فوتبال در تعارض نخواهد بود؟ یادمان باشد از صفر تا صد فوتبال، مال «مردم» است. همه‌جای دنیا همه شئونات مربوط به برگزاری مسابقات فوتبال را طوری سازمان‌دهی می‌کنند که حداکثر استفاده از حضور و توجه مردم به عمل بیاید. یعنی اگر بنا به جذب تماشاگر است، بازی در بهترین ساعت ممکن برنامه‌ریزی می‌شود و اگر بنا به جذب تماشاچی تلویزیونی است، بیشترین امکانات فنی به‌کار گرفته می‌شود. حالا ما چطور می‌توانیم در ایران و در مسابقاتی که اشتیاق شدید مردم برای حضور در ورزشگاه وجود دارد، درها را ببندیم و مسابقات را در محاصره سکوهای خالی برگزار کنیم؟ آیا این یک «نقض غرض» بزرگ نیست؟ مثل این است که فیلم بسازیم، اما به هر بهانه‌ای به مردم اجازه ندهیم برای تماشای آن وارد سینما شوند.

تکلیف تیم‌های بی‌هوادار را روشن کنید

به‌نظر می‌رسد مشکل مدیران باشگاه‌هایی نظیر سیاه‌جامگان این است که نتوانسته‌اند برای باشگاه‌شان پایگاه اجتماعی چشمگیر درست کنند. قطعا اگر تیم میزبان بتواند خودش استادیوم را پر کند، هیچ‌کدام از این بحث‌ها به وجود نخواهد آمد؛ همان‌طور که چنین مشکلی مثلا در بازی‌های خانگی تراکتورسازی، نفت آبادان و سپیدرود وجود ندارد. با این اوصاف چنین سرمایه‌گذارانی چوب اشتباهات محاسباتی‌شان را می‌خورند و بعدا که قافیه به تنگ می‌آید، رو به بهانه‌گیری می‌آورند. مثلا همین سیاه‌جامگان بنا بود وارث تیم ریشه‌دار و بسیار محبوب ابومسلم در مشهد باشد، اما به هزار و یک دلیل حساب و کتاب مالکان این باشگاه غلط از آب درآمد، همان‌طور که استقلال صنعتی در خوزستان نتوانست جای استقلال اهواز را بگیرد و در این سال‌ها همیشه تعداد هوادارانش بسیار کمتر از تماشاگران پرسپولیس و استقلال بوده است. کسی که نفت تهران را می‌خرد، از همان اول باید بداند که جلوی سرخابی‌ها، تمام ورزشگاه تیم حریف را تشویق می‌کند، حتی اگر نفت میزبان باشد و تا ریال آخر اجاره ورزشگاه و پول پذیرایی از کاروان تیم حریف را  باید خودش بدهد. این مشکل ریشه‌ای است، لای شاخ و برگ‌ها دنبال رفع آن نباشید. راه ندادن مردم به ورزشگاه و برگزاری بازی در استادیوم خالی دردی را درمان نمی‌کند.

ال‌کلاسیکو را ببینید

هیچ جای دنیا اگر اشتیاق برای تماشا وجود داشته باشد، صندلی خالی باقی نمی‌ماند. در لیگ اسپانیا که مهم‌ترین و سودده‌ترین لیگ باشگاهی جهان است، تقریبا همیشه آن دسته از هواداران بارسا و رئال که موفق به خرید بلیت جایگاه خودشان نمی‌شوند، با سهمیه بلیت میزبان وارد استادیوم می‌شوند و لای هواداران حریف می‌نشینند. به همین ال‌کلاسیکوی آخر نگاه کنید و ببینید وقتی سوارز و مسی گل می‌زنند، چطور صدها هوادار بارسا بین سکوهای مخصوص هواداران مادرید بر می‌خیزند و مشت شادی گره می‌کنند. توجه داشته باشید که ما داریم از بزرگترین دربی دنیا و نفسگیرترین و دراماتیک‌ترین مسابقه باشگاهی تاریخ حرف می‌زنیم؛ اما حتی آنجا هم اولویت با صندلی خالی نیست.