خط لوله استراتژیک سواحل جنوبی ایران آماده بهرهبرداری است
مزیت رقابتی پروژه گوره - جاسک برای ایران
گوره - جاسک؛ رشدی فراتر از انتظار
پروژه معادل ۲ میلیارد دلاری خط لوله گوره- جاسک، در خرداد ماه ۱۳۹۵ از سوی شرکت ملی نفت ایران به شرکت مهندسی و توسعه نفت ابلاغ و عملیات اجرایی آن در اسفند ماه ۱۳۹۷ آغاز شد. برآوردهای اولیه، مدت زمان اجرای طرح را ۵۴ ماه در نظر گرفته بود و اکنون که کمی بیش از نیمی از این مدت زمان سپری شده، با گذر از پیکهای مختلف شیوع کرونا به ویژه در جنوب کشور پیشرفت کلی طرح به ۸۵ درصد رسیده که نشاندهنده رشد مطلوب و فراتر از انتظار این پروژه است. مبدا خط لوله، منطقه گوره در شهرستان گناوه در استان بوشهر است که پس از عبور از استانهای بوشهر، فارس و هرمزگان، در ۶۰ کیلومتری غرب شهر جاسک به پایانه و تاسیسات دریایی تازه تاسیس شده متصل میشود. مهمترین اهداف اجرای این پروژه، انتقال روزانه یک میلیون بشکه نفت خام سبک و سنگین از گوره به جاسک، ذخیرهسازی نفت خام و صادرات از پایانه جدید جاسک، تضمین استمرار صادرات نفت خام و ارتقای جایگاه ایران در بازار جهانی نفت، تمرکززدایی از پایانههای صادراتی کشور، توسعه پایدار و اشتغالزایی در سواحل مکران است. تاکنون، متناسب با میزان پیشرفت پروژه، ۳/ ۱ میلیارد دلار سرمایهگذاری در این پروژه صورت گرفته و با توجه به اینکه پیشبینی برای سرمایهگذاری نهایی، ۸/ ۱ میلیارد دلار است، پیشرفت ۸۵ درصدی پروژه، نشانه صحت ارقام اعلام شده درباره سرمایهگذاری و پیشرفت پروژه است. اوایل خردادماه تزریق نفت به خط لوله آغاز شده و در آستانه رسیدن به مقصد پایانی است. همین امر به خوبی نشان میدهد شمارش معکوس برای تکمیل پروژه سرعت گرفته است؛ پروژهای که در روزهای دشوار همهگیری کرونا و تعطیلیها و تاخیرهای حاصل از آن هم متوقف نشد و تحریم را هم بیاثر کرد تا رشدی فراتر از انتظار را ثبت کند.
چرا پروژه گوره - جاسک مهم است؟
برخی، اهمیت پروژه گوره - جاسک را صرفا دور زدن تنگه هرمز میدانند و با استنتاجی اشتباه که حاصل عدماشراف به جوانب گوناگون موضوع است، این پروژه را عامل کاهش اهمیت استراتژیک تنگه هرمز به دست خودمان میدانند. این موضوع را میتوان از دو منظر کاملا متفاوت مورد ارزیابی قرار داد: نخست اینکه اهمیت تنگه هرمز همواره به قوت خود باقی است و اجرای هر پروژهای که نقل و انتقال نفت، فرآوردههای نفتی و سایر کالاها و تجهیزات را از سایر مسیرها تسهیل کند، باز هم نمیتواند اهمیت تنگه هرمز را با عنایت به حجم بالای کشتیها و نفتکشهای عبوری از آن کاهش دهد. ضمن اینکه دل خوش کردن به رویاهایی همچون تهدید به بستن تنگه هرمز، تنها موجب عقب ماندن کشور از سرعت تحولات میشود. در ابتدا باید گفت چنین تهدیدی به دلیل اهمیت استراتژیک و بینالمللی تنگه هرمز و نقش مهم و بیبدیل آن در ایجاد امنیت عرضه انرژی و همچنین کالا، هیچگاه عملی نشده و عملیاتی هم نخواهد شد و ثانیا دل خوش کردن به چنین تهدیدی، مانع از تلاش کشورهای دیگر منطقه برای یافتن راههای جایگزین هم نمیشود و زمانی چشم باز میکنیم و میبینیم که همه کشورهای منطقه برای تنوعبخشی به مسیرهای عرضه انرژی خود، تلاش کرده و به نتیجه رسیدهاند اما ما همچنان به تنها مسیر صادرات نفت و فرآوردههای نفتی خود در خارک چشم دوختهایم؛ بدون آنکه تعدد و تنوع مبادی صادراتی را در دستور کار قرار دهیم. به عبارت ساده، دل خوش کردن به شعارها درباره مسدود کردن تنگه هرمز و رویابافی درباره اینکه امنیت تنگه هرمز تنها در اختیار خودمان است، زمینهساز غفلت از همهجانبهنگری نسبت به تلاشهای کشورهای دیگر منطقه برای تضمین امنیت عرضه انرژی و تنوع بخشی به مسیرهای صادراتی آنهاست. اما نکته دوم، توجه به اهمیت پروژه گوره - جاسک، نه از منظر گزاره تکراری «دور زدن تنگه هرمز» بلکه از منظری اقتصادی و از زاویه پیامدهای مثبت تنوع بخشی به مسیرهای صادراتی است. محدود ساختن صادرات نفت ایران به بندر صادراتی خارک، در زمان جنگ تحمیلی نیز تهدیدهایی برای کشور در پی داشت و این انحصار و غفلت از تنوع بخشی به مبادی صادراتی، علاوه بر تهدیدهای امنیتی، میتواند کشور را از یک مزیت رقابتی هم محروم سازد. پروژه گوره - جاسک و فراهم ساختن امکان صادرات نفت از نقطهای دیگر، نه تنها موجب کوتاهتر شدن مسیر صادرات نفت برای خریداران به دلیل دستیابی به آبهای آزاد و کاهش هزینه بیمه نفتکشها و در نهایت، افزایش استقبال خریداران به دلیل همین مزیتهای رقابتی خواهد شد، بلکه موجب افزایش قدرت رقابتی ایران در قیاس با صادرکنندگان نفت منطقه خواهد شد. شاید هر کشور دیگری از مزیت ایران در نزدیکی به آبهای آزاد جهان برخوردار بود، زودتر از اینها از این مزیت رقابتی استفاده میکرد، با نگاهی ساده و گذرا به سیاستهای آمریکا و برخی از کشورهای منطقه میتوان به راحتی به سنگاندازی کشورهای مذکور چه در پیش و چه در زمان اجرای طرح پی برد. از تحریم ورقهای مقاوم در برابر خوردگی گرفته تا جزییترین موارد، موانع یک به یک برای ایران چیده شد. به هر روی راهاندازی این طرح منافع سیاسی و اقتصادی آنها را به خطر میانداخت و با هر دستاویزی تلاش کردند تا این طرح به سرانجام نرسد و این فرصت طلایی که همان مزیت رقابتی است برای ایران حاصل نشود.
مصداقی برای تقویت تولید داخل
پروژه گوره - جاسک را میتوان پروژهای در راستای تقویت تولید داخل در شرایط تحریم و رکود اقتصادی ارزیابی کرد. به واسطه این پروژه ۲۵۰ سازنده داخلی فعال شدند و بسیاری از تجهیزات این پروژه، برای نخستین بار تولید شده است. تولید لوله با قابلیت ضدخوردگی (سرویس ترش) اتفاقی مهم در تاریخ صنعت فولاد و نفت ایران بود چرا که امروز و پس از این طرح ایران نه تنها وارد کننده این محصول نیست بلکه مقدمات صادرات آن نیز فراهم شده است. ساخت پمپهای غولپیکر و شیرهای بینراهی ۴۲ اینچی با قابلیت ضدخوردگی یکی دیگر از دستاوردهای طرح اولینها به شمار میرود. تولید و ارسال هزار کیلومتر لوله در سطح گسترده اقدامی بسیار مهم بود. این پروژه، نه تنها محل تبلور عینی یک عزم ملی در بهرهگیری از توانمندی داخلی محسوب میشود، بلکه عامل افزایش اعتماد به تولیدکنندگان داخلی و ارتقای توان و اعتماد به نفس آنها به دلیل مشارکت در پروژهای عظیم بود. این مگاپروژه نفتی، این باور را در بین کلیه دست اندرکاران و از جمله تولیدکنندگان نهادینه ساخت که با وجود بسیاری از موانع دشوار، میتوان دستاوردهای فراوانی حاصل کرد و کارفرما، پیمانکاران، سازندگان و مشاوران، همگی در ایجاد و تقویت این باور شریک بودند. اهمیت تولید ورق مقاوم به خوردگی یک موفقیت بزرگ در تاریخ صنعت نفت ایران است که پس از ۱۱۳ سال عمر صنعت نفت، موفق به تولید لولهای با قابلیت ضدخوردگی شدیم و به واسطه این موفقیت شرکتهای لولهسازی اهواز، ماهشهر و صفا و شرکت فولاد اکسین احیا شدند و از بیکاری حجم بالایی از نیروهای آنها جلوگیری به عمل آمد. چنین تجربهای موجب شد بازار جدیدی برای سازندگان و پیمانکاران ایرانی در منطقه فراهم شود چراکه مشارکت در چنین پروژه بزرگی در رزومه آنها ثبت شده که قطعا پیشنیاز مهمی برای موفقیت در صادرات کالا و خدمات به کشورهای منطقه است.
انتقاداتی که با واقعیت منطبق نیست
شاید پیشبرد پروژه مطابق با برنامه زمانبندی و تزریق نفت به خط لوله، آنقدر برای برخی منتقدان عجیب بود که انتقاداتی فاقد انطباق با واقعیتهای پروژه گوره - جاسک را مطرح کردهاند که نشانه هشداردهندهای از عدماعتماد به توان داخلی، بهرغم همه شعارهای فریبنده و زیباست. به عنوان نمونه، تزریق نفت به خط لوله را با دیده تردید مینگرند در حالی که لزوم توجه به استانداردهای صنعت نفت، موضوعی نیست که بتوان آن را نادیده انگاشت. در واقع هیچ اقدامی را در صنعت نفت نمیتوان بدون رعایت استانداردهای ایمنی انجام داد چرا که اولین اشتباه، میتواند انفجار یا حادثهای غیرقابل جبران ایجاد کند. به همین دلیل تمامی امور با رعایت استانداردهای بینالمللی پیش میرود و اگر نفت از گوره به جاسک برسد، عملا به معنای تکمیل پروژه انتقال نفت در بخش خط لوله و تلمبهخانههاست. انتقاداتی نیز بعضا در مورد فازبندی پروژه صورت گرفته که بیشتر نشانه عدماطلاع طراحان این موضوع از اصول تقسیمبندی پروژه است. چراکه فازبندی، امری متداول و اقتصادی در طرحهای اقتصادی است و به عنوان مثال، طبیعی است که قبل از تکمیل خط لوله و انتقال کامل نفت، نمیتوان انتظار تکمیل تاسیسات پالایشی مقصد را داشت.
شاید از نظر برخی، احداث خط لوله مثل تاسیسات فرآورشی و پالایشگاهی، پیچیده نباشد، اما اگر گستره وسیع اجرای طرح در نقاط جغرافیایی مختلف را در نظر بگیریم، درمییابیم که مدیریت پروژهای هزار کیلومتری از حساسیتهایی برخوردار است که نمیتوان آن را با پروژههای دیگر مقایسه کرد. پروژه گوره - جاسک، علاوه بر خط لوله، ۵ تلمبهخانه دارد که احداث آنها از حساسیتها و اصول خاصی برخوردار است. در کشور ما سابقه داشته ساخت یک تلمبهخانه تا ۸ سال طول بکشد اما تلمبهخانه شماره۲ پروژه گوره - جاسک، در حدود یک سال و نیم، ۹۵ درصد پیشرفت دارد. دقتنظر در بخشهای مختلف پروژه از منظر سرعت اجرا و انطباق آن با میزان سرمایه صرف شده در پروژه، به خودی خود نشانگر پیشرفت این پروژه است. فراموش نکنیم که بهبود شرایط اقتصادی کشور، از مهمترین اهداف دولت جدید است که همه بر روی آن اجماع دارند و مهمترین راه دستیابی به این هدف، تکیه بر ظرفیتها و توانمندیهای داخلی است و پروژه گوره - جاسک، مصداقی کامل برای این موضوع است. همانطور که پیشتر اشاره شد عدماجرا و شکست این پروژه، رویای رقبا به ویژه رقبای بازار بینالملل نفت ایران در منطقه بوده و هست.
از توانمندسازی بخش خصوصی تا تحقق توسعه همهجانبه
پروژه گوره - جاسک زیرساخت موردنیاز برای توانمندسازی بخش خصوصی واقعی و تولیدکنندگان داخلی را فراهم ساخت. زمانی که زیرساخت فراهم شود توان ریسکپذیری بخش خصوصی واقعی افزایش مییابد و علاوه بر بخشهایی که در احداث خط لوله و تجهیزات جانبی مشارکت داشتند، وقتی نفت به جاسک رسید، این امکان فراهم میشود تا پالایشگاهها و صنایع پاییندستی متعددی در منطقه کمترتوسعهیافته فعال شوند و آن منطقه با تبدیل شدن به هاب انرژی نوین در کشور، تمدنی جدید را برای صنعت نفت، توسعه سواحل مستعد مکران و جنوب شرق کشور به همراه داشته باشد، این موضوع علاوه بر درآمدزایی برای کشور، به اشتغال، بهبود معیشت و حتی ارتقای فرهنگی-اجتماعی منطقه کمک میکند؛ آیتمهایی که زمینهساز توسعه اجتماعی در منطقه است. در واقع وقتی به توسعه صنعتی کامل میرسیم که توسعه صنعتی، توسعه اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی را نیز در برگیرد و توسعهای تکبعدی و صرفا مبتنی بر نگاه صنعتی نباشد. در همین راستا، نگرش دقیق به مسوولیتهای اجتماعی، اهداف بلندمدت توسعه صنعتی همهجانبه را با سرعت و سهولت بیشتری تحقق میبخشد.