تولید طلای سیاه ایالات متحده رکورد ۴۷ ساله زد
وجه تاریک نفت آمریکایی
این رقم بیشترین سطح تولید آمریکا از نوامبر ۱۹۷۰ میلادی محسوب میشود. رسیدن به این سطح از تولید به مدد «انقلاب دوم شیل» یعنی با کاهش هزینهها و افزایش سطح مقاومت تولیدکنندگان نفت در برابر افت قیمتها رخ داده است. حال آمریکا بیش از هر زمان دیگری به رویای ۴۰ ساله «استقلال انرژی» نزدیک شده است. اما تحولی که نقطه عطف مهمی در این مسیر برای آمریکا محسوب میشود، احتمالا برای دیگر کشورهای جهان چندان واقعه خوشایندی نباشد. تغییر در ساختار ژئوپلیتیک انرژی، کاهش نفوذ شاخص برنت، تضعیف برنامههای مقابله با گرمایش زمین، کاهش حاشیه سود پالایشگاهها و تغییر ساختار بازار نفت از انحصار به رقابت با تضعیف سازمانی چون اوپک پنج نتیجهای است که رشد تولیدات آمریکا در پی دارد.
آمریکا چگونه به قدرت برتر بازار بدل میشود؟
آخرین باری که آمریکا بیش از ۱۰ میلیون بشکه در روز نفت تولید میکرد، به سال ۱۹۷۰ یعنی زمانیکه ریچارد نیکسون رئیسجمهور این کشور بود، باز میگردد. در آن زمان قیمتها تنها ۸/ ۱ دلار به ازای هربشکه بود. تقریبا بعد از ۵ دهه، تولید نفتخام این کشور مجددا در مرز ۸ رقمی شدن قرار گرفته و حتی بر اساس آخرین بازبینی در آمار تولید از سوی اداره اطلاعات انرژی آمریکا در ماه نوامبر به این سطح دست یافته است. رقم تولید روزانه ۱۰ میلیون بشکه بیش از تولیدی است که عربستان در این ماه داشته است. آژانس بینالمللی انرژی نیز اخیرا از امکان جا گذاشتن روسیه و تبدیل شدن آمریکا به بزرگترین تولیدکننده نفتخام جهان تا پایان سال جاری سخن گفت.
رشد تولیدات آمریکا به مدد انقلاب دوم شیل رخ داده و انقلاب دوم شیل را میتوان هدیه سیاستهای نادرست عربستان سعودی به آمریکا دانست. به این معنا که در سال ۲۰۱۴ که قیمتها با سرعت زیادی رو به کاهش گذاشت و نفت در کمتر از ۶ ماه نزدیک به ۶۰ درصد از ارزش خود را از دست داد، بسیاری از تولیدکنندگان شیل تنها در قیمتهای بالا قادر به تولید بودند. عربستان در این زمان تصمیم گرفت که با افزایش تولیدات خود و نگه داشتن سهمش از بازار نفت قیمتها را کاهش داده و به مقابله با نفت شیل برود. اما این استراتژی تنها روی تعداد معدودی از تولیدکنندگان شیل جواب داد و غالب آنها با اتخاذ سیاستهای مالی پیچیده، کاهش هزینهها و ارتقای تکنولوژی تولید به حیات خود ادامه دادند. در نهایت نیز این عربستان و دیگر تولیدکنندگان سنتی نفت بودند که زیر بار نفت ارزان کمر خم کرده و به توافق نفتی برای کاهش تولیدات تن دادند.
نتایج «انقلاب دوم شیل» برای آمریکا بیسابقه بوده است. نتیجه افزایش تولید نفت کاهش واردات بود. در ماه اکتبر واردات نفتخام و محصولات نفتی آمریکا به ۵/ ۲ میلیون بشکه در روز که کمترین سطح از زمان ثبت این آمار یعنی سال ۱۹۷۳ رسیده است. این رقم در حالی است که حدود ۱۰ سال پیش واردات آمریکا بیش از ۱۲ میلیون بشکه در روز بود. در چنین شرایطی استقلال انرژی دیگر رویایی دور از دسترس برای این کشور محسوب نمیشود.اما دامنه تحولات انقلاب شیل به آمریکا محدود نمیشود. آنطور که دنیل یرگین، قائم مقام رئیس هیاتمدیره شرکت IHS Markit به فایننشال تایمز میگوید: «برای دههها تنها سوال این بود که واردات نفت آمریکا با چه سرعتی افزایش مییابد. اما در حال حاضر تولیدات آمریکا بازارهای جهانی نفت را در یک بطری قرار داده و با تکانهای پپاپی آنها را درهم میشکند و الگوهای جدید برای بازارها شکل میدهد.» اما آیا این الگوی جدید به نفع همه بازیگران بازار نفت است؟
تغییر زمین ژئوپلیتیک انرژی
با رسیدن آمریکا به استقلال انرژی، به یقین نظم جدیدی در ژئوپلیتیک جهان حاکم خواهد شد. چراکه این تحول به زودی به کاهش نفوذ قدرتمندترین بازیگران بازار نفت در نیمقرن اخیر منجر شده و دیپلماتهای تراز اول آمریکا دیگر نیازی به کشورهای تولیدکننده نفت از جمله عربستان سعودی نخواهند داشت. علاوه بر این چنین اتفاقی ممکن است، حفظ توافق اوپک را دشوارتر کند و با خنثی کردن این توافق موجب افت قیمتها شود. در نتیجه چنین شرایطی ممکن است به روسیه برای رها کردن برخی از سیاستهای خارجیاش فشار آورد. در واقع اگر شیل موجب شود که قیمت نفت در سطح پایینی باقی بماند، روسیه بزرگترین بازنده بازار نفت خواهد بود. چراکه مسکو از درآمدهای نفتی برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود در جهان از جمله در اوکراین و سوریه استفاده میکند و کاهش درآمدها این حکومت را وادار میکند از مواضع سیاسی خود عقبنشینی کند.
از سویی افزایش تولیدات شیل موجب شده که صادرات عربستان به آمریکا به کمترین سطح ظرف ۳۰ سال گذشته برسد. این در حالی است که ظرف تمام این سالها رابطه دوجانبهای بین آمریکا و عربستان برقرار بوده و آمریکا در ازای دریافت تضمین در تامین انرژی، مجبور بود به سعودیها باجهای سیاسی بدهد. حال این نظم به کلی بههم خورده است و کشورهایی چون ژاپن و چین بیشتر از آمریکا به خاورمیانه وابسته هستند. در نتیجه این امکان وجود دارد که آمریکا انتظار داشته باشد دیگر کشورها مسوولیت امنیت و ثبات در خاورمیانه و شمال آفریقا را به عهده بگیرند و هزینههای آن را بپردازند. فایننشالتایمز نیز بر این باور است که رشد تولیدات آمریکا میتواند آزادی عمل بیشتری به این کشور برای اعمال تحریمهای نفتی علیه دیگر کشورهای تولیدکننده بدهد. با این حال ثبات چنین سیاستهایی از نوسانات بازارهای جهانی مصون نیست چراکه زمانیکه تحولات سیاسی و بیثباتی در خاورمیانه موجب کاهش عرضه نفت شود، قیمتها در همهجای دنیا از جمله درآمریکا افزایش خواهد یافت و همه کشورها را بهلحاظ اقتصادی تحتفشار قرار میدهد. از اینرو رها کردن خاورمیانه برای آمریکا بیهزینه نخواهد بود.
افزایش خطرات محیط زیستی
دونالد ترامپ، به دنبال استقلال انرژی است که آمریکا در گذشته داشته. او برای رسیدن به این هدف که آن را «سلطه انرژی» مینامد، برنامههایی دارد که چندان با سیاستهای محیط زیستی همخوانی ندارد. ترامپ بعد از سالها اجازه اکتشاف در مناطق وسیع فراساحلی را صادر کرد و همچنین بعد از ۴۰سال حفاری در پناهگاههای محیطزیستی را آزاد خواهد کرد. این در حالی است که سه سال گذشته، گرمترین دوره ثبت شده از قرن ۱۹ میلادی محسوب میشود و در مقابل در برنامههای دولت ترامپ کمترین فرصت ممکن برای توسعه انرژیهایی که با طبیعت مهربانتر هستند، داده شده است. همچنین فرمانداران ایالتهایی که در خط ساحلی قرار گرفتهاند، بارها هشدار دادهاند که اکتشافات فراساحلی به صنعت هزار میلیاردی «توریسم» آسیب میزند. در اولین گام فرماندار فلوریدا خواهان معافیت این ایالت از اکتشافات نفتی شده است. از سویی عرضه بیشتر نفت به معنای افت قیمتها است و این موضوع هرگونه فرصت سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر را از بین میبرد.
ایجاد بازار رقابتی
اما رشد تولیدات شیل برای اوپک نیز میتواند به یک چالش بیسابقه تبدیل شود چراکه در شرایطی که اوپک تولیدات خود را کاهش داده، رشد تولید آمریکا میتواند سهم کشورهای عضو این سازمان را در بازار نفت از آن خود کند و تلاش این سازمان برای متعادل کردن بازار را خنثی کند. این درحالی است که تنها راهحل پیشروی اوپک، ادامه توافق نفتی است. اگر همکاری بین اوپک و روسیه به پایان برسد، بعید نیست که اوپک نیز با شکست مواجه شود و این میتواند به معنای پایان انحصار نزدیک به نیم قرن اوپک در بازار نفت باشد.از سوی دیگر رفع قانون منع صادرات نفت آمریکا از اوایل سال ۲۰۱۶، ساختار بازار نفت را کاملا تغییر داده است. این کشور در مدت کوتاهی توانسته به رشد صادرات دست یابد. صادرات نفت خام آمریکا در سه ماه پایانی سال ۲۰۱۷ روزانه ۶/ ۱ میلیون بشکه در روز بود، در حالی که این کشور در مدت مشابه سال ۲۰۱۶ تنها ۵۹۰ هزار بشکه نفت در روز صادر میکرده است. در حالی که این کشور تا اوایل سال ۲۰۱۷ هیچ سهمی در بازار آسیا نداشت تا پایان این سال به یکی از صادرکنندگان پایدار نفت آسیا بدل شد. این کشور در ۹ ماه اول سال گذشته، حدود ۵۰ میلیون بشکه نفت خام به چین، ۲۰ میلیون بشکه به بریتانیا و ۷ میلیون بشکه به هند صادر کرده است. افزایش تعداد بازیگران بازار به معنای افزایش رقابت است.
کاهش حاشیه سود پالایشگاهها
اما مشکل دیگری که رشد تولید شیل ایجاد میکند، کاهش حاشیه سود پالایشگاهها است. کیفیت نفت شیل بسیار بالاتر از اغلب نفتهای متعارف است. این نوع نفت، سولفور بسیار پایین و ایپیآی بالایی دارد. این در حالی است که سالهاست پالایشگاهها با انجام هزینههای هنگفت چند میلیارد دلاری خود را برای تصفیه نفتهای سنگین و بیکیفیت کشورهایی چون عربستان سعودی، ونزوئلا، کانادا و مکزیک آماده کردهاند. حال با گذراندن این دوران پر هزینه آماده هستند که نفتهای سنگین را پالایش کنند. در پالایشگاههای ارتقا یافته نفت سنگین نسبت به نفت سبک بنزین و سوخت دیزلی بیشتری تولید میکند، بنابراین حاشیه سود بالاتری برای پالایشگاهها دارد.
کاهش نفوذ برنت در بازارها
در حالی که در چند سال گذشته، حجم و تعداد معاملاتی که با WTI در بازار آتی انجام میشود بسیار بیشتر از حجم معاملات آتی بر اساس شاخص برنت بوده، به نظر میرسد با رشد تولیدات آمریکا نفوذ WTI در بازارهای جهانی افزایش بیشتری یافته و تهدیدی برای کاهش قدرت اثرگذاری برنت ایجاد شود.در سال ۲۰۱۷ حدود ۳۱۰ میلیون قرارداد در بازار آتی نفت نیویورک(CNE) بر اساس شاخص نفتخام آمریکا و به ارزش ۱۶ هزار میلیارد دلار منعقد شده است. این ارقام به شکل قابلتوجهی بیشتر از ۲۴۲ میلیون قراردادی است که در بازار آتی لندن(ICE) براساس شاخص برنت منعقد شده است. بر اساس گزارش رویترز، افزایش تولید شیل و رفع ممنوعیت صادرات نفتخام آمریکا از مهمترین دلایلی است که به افزایش نفوذ WTI در بازارهای جهانی کمک کرده است. بر اساس آمار منتشر شده ازسوی CNE، در سال ۲۰۱۷ متوسط ارزش روزانه حجم قراردادهای آتی در بازار نیویورک که ازسوی کسانی خارج از ایالاتمتحده منعقد شده، نسبت به سال پیش از آن حدود ۴۰ درصد رشد کرده و به ۳۰ درصد از کل قراردادهای این بازار رسیده است. مایکل ترن، مدیر استراتژی انرژی در RBC Capital Markets درخصوص رشد حجم این قراردادها میگوید: «ایالاتمتحده به دلیل افزایش صادرات و تولید نفت، شاخص مناسبتری برای نفت جهانی شناخته میشود.»هرچند که جفری اسپرچر، مدیر اجرایی ICE، نظریه افزایش نفوذ جهانی WTI در برابر تضعیف برنت را رد کرده و WTI را «یک شاه ماهی قرمز» که استعارهای از «بلوف» است، مینامند. با این حال افزایش سیطره آمریکا در بازارها چیزی نیست که از دید کسی پنهان بماند.
ارسال نظر