مجمع جهانی اقتصاد در گزارشی بررسی کرد
کمبود مواد معدنی در مسیر انرژی کمکربن
بررسی مجمع جهانی اقتصاد نشان میدهد جهان در مسیر کربنزدایی و رسیدن به انتشار خالص صفر قرار دارد، با این حال ممکن است مواد معدنی ضروری برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای تا سال۲۰۳۰ کمبود جدی داشتهباشد. بهطور تاریخی سرمایهگذاری کم در معادن و بخش اکتشاف و همچنین اختلالات زنجیره تامین، شکافهای بین عرضه و تقاضا را افزایش دادهاست. همچنین زمان طولانی بین اکتشاف و تولید موید این واقعیت است که که اغلب این مواد معدنی دارای کانیهای پیچیده هستند که فرآیند استخراج را سخت و پرهزینه میکند. اگر روندهای فعلی حفظ شود و ادامه یابد، ممکن است عرضه بسیاری از مواد معدنی از تقاضا در سال۲۰۲۳ کمتر باشد. این روند بهطور بالقوه میتواند اهداف آبوهوایی کوتاهمدت را بهخطر اندازد و نوسانات قیمتی بیشتری ایجاد کند، از همینرو شناسایی و درک خطرات و ریسکهای زنجیره تامین برای مدیریت موانع مرتبط با مواد معدنی بهمنظور انتقال انرژی حیاتی است.
شکاف بین عرضه و تقاضای مواد معدنی حیاتی دو نوع ریسک را بهدنبال دارد. دسته اول ریسکهایی هستند که با ناتوانی برای از بین بردن شکاف عرضه و تقاضا در ارتباط هستند و دسته دوم هم ریسکهایی هستند که با تلاشها برای از بین بردن این شکاف در ارتباطند. هر دو دسته این ریسکها بهطور معناداری تامین مواد معدنی برای انتقال انرژی را به تاخیر میاندازند. این ریسکها همچنین تهدیدی برای ایجاد اختلال در زنجیره تامین فراتر از صنعت فلزات و معادن هستند و علاوهبر اینکه انتقال انرژی را به تاخیر میاندازند، پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی زیانباری دارند.
مجمع جهانی اقتصاد در گزارشی ۱۰ریسک با اولویت بالا در این زمینه و استراتژیهای مدیریتی برای مواد معدنی کلیدی را شناسایی میکند. این استراتژیها بهمنظور کاهش شدت استفاده از منابع، بسیج سرمایهگذاری، اهرم جایگزین تامین مالی، افزایش شفافیت دادهها، حل عدمقطعیت قیمت، افزایش ارزشافزوده برای جوامع محلی، تشویق گفتوگو برای طراحی سیاست، تسریع نوآوری، رفع عدمانسجام بین استانداردهای حکمرانی، اجتماعی و محیطزیستی در ارتباط با معدن (ESG) و سادهکردن تصویب پروژههای معدنی است. این موارد برای ایجاد یک صنعت معدن مقاومتتر و پایدارتر که تقاضای معدنی برای مواد معدنی حیاتی را به شیوه عادلانه و مسوولانه برآورده کند، ضروری است. مدیریت ریسک موثر نیاز دارد همگی ذینفعان بهطور دستهجمعی خطرهای زنجیره تامین را کاهش دهند. همکاری جهانی در این زمینه میتواند منجر به افزایش آگاهی و اقدام موثر برای مقابله با نابرابری در زنجیره تامین و تقاضا مواد معدنی شود. در مقابل، بعید بهنظر میرسد که تلاشهای مجزا توسط دولت، بخشخصوصی و سازمانهای غیرانتفاعی چالش انتقال انرژی را حل کند، از همینرو همکاری برای متحدکردن تلاشها، کاهش شدت عدمتوازنهای منطقهای و اطمینان حاصلکردن از تامین منصفانه و کافی مواد معدنی حیاتی ضروری است و همانطور که اشاره شد موضوعات کلیدی برای همکاری جهانی در این زمینه شامل تسهیل گفتوگوهای سیاستی، حمایت از بسیج سرمایهگذاری، تسریع نوآوری، ارزیابی و برآورد شکافهای موجود در استانداردهای ESG (حکمرانی، اجتماعی و محیطزیستی) و ایجاد قابلیتها در سراسر زنجیره ارزش میشود. این گزارش نقش مهم سه اقداممشترک شامل تسهیل گفتوگوهای سیاستی، حمایت از بسیج نوآوری و تسریع نوآوری را بررسی میکند.
شناسایی ریسکها و خطرات
مدیریت ریسک موثر در این زمینه تلاشهای هماهنگ به وسیله همه ذینفعان برای کاهش و تعدیل ریسکها را ایجاب میکند.در این زمینه استراتژیهای مدیریت ریسک باید بهطور فعالی شناسایی شوند، عدمتعادل عرضه و تقاضا ارزیابی و کاهش یابد و از انتقال نرمتر و انعطافپذیرتر بهسوی آینده انرژی پایدار اطمینان حاصل شود. در حالحاضر تلاشهایی برای مدیریت ریسک عرضه و تامین مواد معدنی در حال انجام است اما نیاز به اقدامات با هماهنگی بیشتر و سرعت بالاست. در این زمینه استراتژیهایی که اولویت بالایی برای اجرا دارند شامل موارد زیر است:
کاهش شدت استفاده از منابع و فعالیتهای استخراج و بهبود کارآیی مجدد: اثرات زیستمحیطی عملیات معدنی میتواند با اتخاذ اقدامات پایدارتر که مصرف منابع طبیعی مثل مواد معدنی و آب را به حداقل میرساند، کاهش یابد. این فرآیند شامل بهکارگیری تکنولوژی موثر و کارآمد و پیادهسازی سیستمهای کارآ برای استخراج، فرآوری و استفاده مجدد مواد معدنی است.
بسیج سرمایهگذاری نهادی، خصوصی و بینالمللی: سرمایهگذاری منابع خصوصی و نهادی میتواند تامین مواد معدنی حیاتی برای حمایت از گذار را افزایش دهد. بدون تامین مالی کافی، نوآوریهای تکنولوژی که اکتشاف، بهرهوری و کارآیی معادن و پردازش فرآیندها را تسهیل میکند؛ پرکردن شکاف عرضه و تقاضا برای مواد معدنی حیاتی بعید و غیرمحتمل بهنظر میرسد. سرمایهگذاری بیشتر میتواند به وسیله نهادینهکردن اصول ESG (استانداردهای اجتماعی، زیستمحیطی و حکمرانی) کشورهای خارجی و از طریق پلتفرمهای دیجیتال که سرمایهگذاران مسوول را به پروژههای معتبر وصل کند، تشویق شود.
ابزارهای مالی جایگزین در بازارهای چالشبرانگیز: ابزارهای تامین مالی جایگزین (مانند خدمات و محصولات مالی که برای افزایش سرمایه خارج از کانالهای سنتی طراحی شدهاند) میتواند ریسکهای سرمایهگذار برای بازارهایی با آمادگی مالی محدود را کاهش دهد.
افزایش شفافیت دادهها در عرضه و تقاضا: بهبود شفافیت داده در صنعت استخراج و زنجیره تامین مواد معدنی حیاتی میتواند به ذینفعان کمک کند که تصمیمات برای تامین مواد معدنی حیاتی را با آگاهی بیشتری اتخاذ کنند. اشتراک دقیق و بهروزکردن اطلاعات در مورد عرضه و تقاضا، ذینفعان را قادر میسازد که اقدامات پیشگیرانهای را که بهطور بالقوه میتواند کمبود یا مازاد مواد معدنی حیاتی را حل کند، انجام دهند. این فرآیند میتواند شامل سیستمهای ردیابی مواد معدنی در سراسر زنجیره عرضه برای پیشبینی تقاضای آینده باشد. همچنین پلتفرمهای مشترک برای به اشتراک گذاشتن دادههای مربوط به تقاضای ملی و جهانی برای مواد معدنی میتواند شفافیت را افزایش دهد.
حل عدمقطعیت قیمت: ایجاد روابط تجاری پایدار میتواند عدمقطعیت در زمینه قیمت را حل کند. ذینفعان میتوانند با ابزارهایی مانند استراتژیهای پوششریسک یا قراردادهای بلندمدت اکتشاف، ثبات قیمت بیشتر برای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را فراهم کند.
افزایش ارزشافزوده برای جوامع محلی: شرکتهای معدنی میتوانند بهمنظور کاهش تاثیر استفاده از زمین، استخراج و آلودگی طبیعت اقداماتی را انجام دهند و مزیتهای اقتصادی و اجتماعی پروژهها را فزایش دهند. بهعنوان نمونه در زمان شروع پروژههای جدید و توسعه عملیات، شرکتهای معدنی میتوانند توسعهپایدار را از طریق ایجاد مهارتها و شغلها، توسعه محلی و ارتقای برابری تقویت کنند.
تشویق گفتوگو برای طراحی سیاستها: سیاستگذاران باید محیط مساعدی را برای سرمایهگذاری در معادن به منظور انتقال انرژی و تضمین دسترسی عادلانه و طولانیمدت ایجاد کنند. آنها باید ارتباط متقابل بین عوامل محیطی، اجتماعی و اقتصادی را در زمان تدوین مقررات درنظر بگیرند. در نگاه کلی همکاری در سطح جهانی و بحث سیاستی بین سازمانهای بخش خصوصی، عمومی و حکمرانی ضروری است.
تسریع سرعت نوآوری: نوآوری در تکنولوژی و شیوهها میتواند تقاضا برای مواد معدنی حیاتی را در استفاده نهایی کاهش دهد و عرضه را به وسیله ارتقای کارآیی و بهرهوری در تولید و سراسر زنجیره ارزشافزایش دهد. تحقیق و توسعه و همچنین همکاری بین دانشگاهیان و صنعت میتواند منجر به پذیرش تکنولوژیها و روشهای پیشرویی شود که به کاهش کمبودهای فعلی و آینده کمک میکند. در این زمینه پلتفرمها و برنامههای شتابدهنده میتوانند نوآوریها در سراسر زنجیره ارزش را افزایش دهند.
رفع عدمانسجام و هماهنگی میان استانداردهای ESG معدن: هماهنگسازی استانداردهای ESG (اجتماعی، حکمرانی و محیطزیستی) در معادن منطقهای و بینالمللی میتواند به خلق شرایط مساوی برای شرکتها کمک کند. رعایت این استانداردها این اطمینان را میدهد که تاثیرات اجتماعی و محیطزیستی بهطور مداوم در سراسر بخشها مدیریت شود. این روال احتمالا هزینههای نظارت را کاهش میدهد و منجر به افزایش اعتماد در سراسر زنجیره ارزش میشود.
ریسکزدایی و سادهکردن فرآیندها برای تصویب و نظارت پروژههای معدنی: تلاش در این زمینه میتواند منجر به کاهش اتلاف زمان و تقویت عرضه شود. مدرن و استانداردکردن فرآیندهای مجوز و تایید مانند سیستم پنجره واحد، پلتفرمهای ارسال آنلاین، ثبت سوابق دیجیتال و ردیابی میتواند فرآیند تاییدیهها را سادهتر کند. علاوهبر این تقویت حاکمیت و نظارت بر پروژههای معدنی میتواند رعایت مقررات را تضمین کند.
ضرورت مشارکت همه ذینفعان
انتقال انرژی و کربنزدایی برای دستیابی به آینده پایدار ضروری است، اما این موضوع مملو از خطرات و ریسکهایی است که به واسطه کمبود عرضه مواد معدنی حیاتی وجود دارد. این ریسکها باید در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژی و محیطزیستی شناسایی و درک شوند. نهادهای دولتی، حکمرانی و عمومی میتوانند در این زمینه و بهمنظور افزایش آگاهی در مورد عدمتعادل عرضه و تقاضای معدنی، شناسایی و تشخیص خطرات و ریسکها در سرتاسر زنجیره ارزش و توسعه استراتژیهای مدیریت ریسک جامع برای حل چالشهای میزان استفاده از منابع، سرمایهگذاری، شفافیت دادهها، ایجاد ارزشافزوده محلی، طراحی خطمشی و سیاستها، نوآوری، استانداردهای ESG و فرآیندهای تصویب، همکاری کنند. همکاری در این زمینه موضوع کلیدی است.
قدرت تجمیع مجمع جهانی اقتصاد یک سرمایه منحصربهفرد است که بهطور معناداری میتواند اقدامات مبتنی بر همکاری و مشترک برای استراتژیهای مدیریت ریسک در زمینه حیاتی را تسریع ببخشد.این مجمع میتواند از طریق گردهم آوردن ذینفعان در سرتا سر زنجیره ارزش و استفاده از مشارکت دانشی آنها، انتقال در زنجیره ارزش مواد معدنی را بهصورت پایدار و عادلانه به نفع تمام ذینفعان و همچنین مشاغل ثانویه، مصرفکنندگان، حکومتها و محیط طبیعی پیش ببرد.